درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1401/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/أحكام القطع /قطع موضوعی طریقی

 

خلاصه جلسه قبل

کلام در امارات و اصول محرزه بود؛ گفتیم اینها نازل منزله قطع طریقی می‌شوند مطلقا قطع طریقی محض و قطع طریقی موضوعی؛ به فرمایش محقّق نائینی رسیدیم؛ فرمود: ایشان فرمود در بحث امارات و اصول، دو واقع نداریم یکی حقیقی و جعلی که واقع حقیقی برای علم باشد و واقع جعلی برای امارات و اصول؛ خیر چنین چیزی نیست؛ ایشان خیلی بر این مطلب تاکید دارد تا بدانیم مؤدّای اصول و امارات در عرض واقع نیستند بلکه در طول آن هستند؛ زیرا واقعیّت در احکام دین یک چیز است مثلاً در عالم واقع نماز جمعه یا واجب هست یا واجب نیست؛ همچنین تسبیحات اربعه سه مرتبه گفتنش یا واجب هست یا نیست؛ اگر اماره گفت سه مرتبه واجب است ولی در عالم واقع یک مرتبه واجب بود، اینطور نیست که دو واقع داشته باشیم یکی حقیقی و یکی جعلی تا اینکه جعلی جای حقیقی بنشیند؛ بلکه یک واقع بیشتر وجود ندارد؛ مؤدّای امارات که ما را به یک واقع جعلی راهنمایی می‌کنند موضوعشان شکّ و عدم علم است؛ عدم علم به واقع که یکی بیشتر نیست؛ بلکه مؤدّای امارات و طرق نوعی حکم اضطراری است که در فرض شکّ جایگزین حکم واقعی می‌شوند.

این فرمایشات محقّق نائینی در ردّ فرمایش آخوند است که در کفایه فرموده امارات و اصول برای اینکه جای قطع باشند نیاز به دو دلیل دارند چون دو حیثیّت دارند: آلی و استقلالی؛ یک دلیل باید مشکل مؤدّای امارات را حلّ کند و یک دلیل آن را جای قطع بنشاند؛ مرحوم نائینی بخاطر این کلام آخوند این مطلب را فرموده که یک واقع بیشتر نیست؛ و طرق و امارات ما را به همان حکم واقعی راهنمایی می‌کنند؛ نهایةً اگر با واقع موافق نباشند معذّرند؛ امّا مرحوم آخوند معذّریت ومنجّزیت را به مؤدّی ربط می‌دهد.

محقّق نائینی در ادامه می‌فرماید: و الذي يسهل الخطب أنه لم نعثر في الفقه على مورد اخذ العلم فيه موضوعا على وجه الصفتية و الأمثلة التي ذكرها الشيخ قده في الكتاب ليس شيء منها من هذا القبيل فان العلم في باب الشهادة اخذ من حيث الطريقية و لذا جاز الشهادة في موارد اليد كما دلت عليه رواية حفص و في باب الركعتين الأولتين لم يؤخذ فيهما على نحو الصفتية بل على نحو الطريقية كما يدل على ذلك بعض الأخبار الواردة في ذلك الباب قوله عليه‌السلام «حتى تثبتهما أو تحرزهما و أمثال ذلك من التعبيرات الظاهرة في أن العلم اعتبر من حيث الطريقية. و بالجملة ظاهر العلم مهما اخذ في لسان الدليل هو العلم الطريقي و إرجاعه إلى العلم الصفتي يحتاج إلى قرينة لم نعثر عليها في شيء من المقامات.[1]

محقّق نائینی نگاه دیگری نیز دارد به کلام آخوند؛ آخوند در آخر کلامش می‌گوید اگر این دو لحاظ آلیت و استقلالیت نبود، امارات و اصول جای تمام اقسام قطع می‌نشستند؛ محقّق نائینی برداشتش این است که آخوند سراغ مؤدّی رفته لذا جای قطع وضعی نیز می‌نشینند؛ می‌گوید در فقه اصلاً قطع موضوعی وصفی نداریم؛ مثالهایی هم که شیخ آورده است مثلاً در باب شهادت، کسی که شهادت می‌دهد باید به مشهودعلیه علم داشته باشد؛ می‌فرماید در اینجا طریقیت است؛ یا شکّ در شماره رکعت در نماز صبح و مغرب که مبطل است چون باید تا آخر نماز قطع داشته باشد، این نیز قطع طریقی است نه موضوعی.

در باب امارات و طرق ملاک جانشینی اینها جای قطع، فقط طریقیت است نه وصفیت؛ امّا مرحوم آخوند در حاشیه فرائد می‌فرماید: ان ادلة الطرق و الامارات انما توجب تنزیل المؤدی منزلة الواقع و هناک ملازمة عرفیة بین تنزیل المؤدی منزلة الواقع و تنزیل العلم بالمؤدی و أنه بمنزلة الواقع منزلة العلم بالواقع فیتحقق کلا جزئی الموضوع الی استلزامه الجمع بین اللحاظین الآلی و الاستقلالی.

می‌فرماید می‌توان توسّط ادلّه‌ی امارات جعل مؤدّی کرد؛ و آن را جای واقع گذاشت؛ و بملازمه‌ی عرفیه این امارات هم از جهت طریقیت جای قطع طریقی می‌نشینند هم از جهت موضوعیّت جای قطع موضوعی؛ دیگر دو لحاظ لازم نمی‌آید یکی آلی و یکی استقلالی؛ در اینجا با شیخ و محقّق نائینی هماهنگ است با بیانی متفاوت؛ می‌فرماید: بصرف اینکه مؤدّای اماره را مؤدّای قطع حساب کنید یعنی اماره را قطع حساب کرده‌اید لذا دو لحاظ لازم نمی‌آید.

امّا در کفایه از این نظر برمی‌گردد و می‌گوید مطلبی که در حاشیه گفتم خالی از تکلّف و تعسّف نیست؛ تکلّف یعنی کار پر زحمت؛ تعسّف یعنی دور.

امّا توضیح دور سیاتی.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo