درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1401/11/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/أحكام القطع /علم تعبدی

 

خلاصه جلسه قبل

گفتیم جمع بین حکم واقعی و حکم ظاهری از مباحث پرگفتگو در علم اصول است؛ چطور می‌شود که نماز جمعه در واقع حرام باشد ولی اماره بگوید واجب است؛ این مطلبی است که از قرن دوّم و سوّم توسّط متکلّم بزرگ ابن قبه مطرح شده است؛ به کلام شهید صدر رسیدیم که هفت راه جمع را ذکر کرده است؛ دو مورد بیان شد فرمایش صاحب کفایه و محقّق نائینی؛ اشکالات شهید صدر نیز گفته شد لکن گفتیم اشکال ایشان وارد نیست.

طریق سوّم

بین حکم واقعی و ظاهری تضادّ نیست چون احکام تابع مصالح و مفاسدند؛ در حکم ظاهری مصلحت یا مفسده در متعلّق حکم است و در حکم ظاهری در خود حکم است لذا تضادّ ندارند؛ بعبارة أخری در حکم ظاهری مصلحت یا مفسدة در جعل است و در حکم واقعی در مجعول است؛ مثلاً در حکم واقعی که می‌گوید صلاة الجمعة محرمة، مفسده در اتیان نماز است ولی در حکم ظاهری که می‌گوید صلاة الجمعة واجبة، مصلحت در وجوب است نه واجب؛ ریشه‌ی تضادّ در مصلحت و مفسده است؛ اینکه یک چیز نمی‌تواند هم حلال باشد هم حرام بخاطر این است که یک چیز نمی‌تواند هم مصلحت داشته باشد هم مفسده؛ امّا اگر در دو چیز باشند تضادّی نیست؛ در اینجا یکی در جعل است و دیگری در مجعول.

اشکال شهید

شهید صدر می‌فرماید این وجه نیز باطل است زیرا اگر مصلحت در جعل باشد دیگر به مکلّف ربطی ندارد که نماز بخواند؛ بصرف جعل، مصلحت حاصل است و نیازی به اتیان مکلّف نیست؛ پس در مثال مذکور، خواندن نماز جمعه مصلحت ندارد بلکه مصلحت در نفس جعل وجوب است لذا نیاز به اتیان امر نیست؛ در نتیجه مصالح و مفاسد باید در متعلّق احکام باشد نه در نفس احکام.

آیا این فرمایش شهید قابل قبول است یا نه؟ در داستان حضرت ابراهیم خدا فرمود: اذبح! این دلالت دارد بر وجوب ذبح؛ ولی در واقع قرار نبود ذبح شود؛ اگر مصلحت در جعل بود چرا ابراهیم ذبح را انجام داد؟! بعث واقعی نیست امّا بعث ظاهری که هست؛ جعل بدون بعث و زجر لغو است؛ می‌توان گفت مصلحت در خود بعث است حقیقةً و نسبت به متعلّق مجازی است البته وقتی اماره خلاف واقع باشد.

جعل بحمل اوّلی ذاتی مفید نیست چون از مقوله‌ی مفاهیم است؛ آنچه مفید است جعل بحمل شایع است و این جعل یقینا دارای بعث یا زجر است و بعث بدون مبعوث الیه بی‌معناست؛ بعث بدون انبعاث مانند کسر بدون انکسار است؛ خب انبعاث به چیست؟ انبعاث به بعث که نمی‌تواند باشد چون دور است؛ انبعاث باید به متعلّق حکم باشد.

حکم ظاهری مثل وجوب نماز جمعه، هیچکس حتّی خود شهید قائل نیست که بحمل اوّلی است بلکه بحمل شایع است و بحمل شائع همان بعث فعلی است؛ بله مصلحت در خود بعث است؛ مثلاً در داستان ابراهیم، مصلحت امتحان است؛ و در نماز جمعه عبودیت است که معلوم شود آیا انقیاد داریم یا نه؛ امّا اینکه مصلحت در بعث است معنایش این نیست که بصرف جعل کافی است بلکه باید مکلّف کاری انجام دهد لذا ابراهیم ذبح را انجام داد؛ البتّه برخی گفته اند مصلحت در خود ذبح بود سپس بداء حاصل شد لکن هذا اوّل الکلام که یک بحث کلامی است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo