درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1401/12/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/أحكام القطع /علم تعبدی

 

خلاصه جلسه قبل

بعد از اتمام بحث در تأسیس اصل در باب تعبّد به ظون که اصل عدم جواز شد، نوبت رسید به مواردی که از تحت این اصل خارج است؛ یکی از این موارد ظواهر است یعنی ظنّ مستفاد من الظاهر؛ البتّه ظنّ نوعی نه شخصی.

مقدّمه

اراده بر دو قسم است:

اوّل: اراده جدیه؛ اراده واقعیه ثبوتیه که فوق اراده اثباتی دلالی است؛ اراده‌ای است در عالم ثبوت که درون انسان شکل می‌گیرد و تصمیم می‌گیرد کاری انجام شود یا توسّط خودش یا توسّط دیگری که در صورت اوّل اراده تکوینی نام دارد و در صورت دوم اراده تشریعی.

دوّم: اراده اثباتیه؛ اراده‌ای که توسّط الفاظ یا غیر آن به مخاطب تفهیم می‌شود؛ بحث مانحن فیه در همین قسم دوّم است از نوع لفظی.

این اراده موجب می‌شود که هر کلامی که از متکلّم حکیم صادر شد دلالت بر معنایی داشته باشد؛ از این دلالت گاهی تعبیر می‌شود به ظهور و گاهی به نصّ؛ اگر معنایی را دلالت کند بدون احتمال خلاف، به این می‌گوییم نصّ و الّا ظهور.

امّا محلّ کلام، اراده استعمالیه غالبیه است؛ یعنی هرگاه کلامی حاکی از اراده گوینده باشد در حدّ غلبه و رجحان، ظهور نام دارد؛ فالظهور عبارة عن دلالة اللفظ الصادر من الحکیم علی معنی علی حد الغلبة و الرجحان؛ ظهور اصطلاحا تجلّی اراده اراده استعمالیه شخص مرید است بر معنایی در حدّ غلبه و رجحان؛ و به بتعبیر مشهورتر اراده استعمالی؛ این معنا برای این لفظ رجحان دارد و غالب مخاطبین این معنا را می‌فهمند.

بنابراین ظهور عبارت است از دلالت یک لفظ بر مبنای وضع یا بر مبنای قرینه خاصه بر یک معنایی که مراد استعمالی متکلّم است؛ پس ظهور اعمّ است از این که در معنای حقیقی باشد یا مجازی؛ مانند «إعطنی بماء» و «جائنی رجل یرمی»؛ در نتیجه در علم اصول ظهور عبارت است از دلالت راجحیه یک لفظ بر معنای حقیقی یا مجازی که حاکی از مراد استعمالی متکلّم حکیم است.

نکته

نکته‌ای که در بحث ظهور مطرح و مهم است این است ظهور علاوه بر اینکه دلالت بر مراد استعمالی متکلّم دارد تطابق بین مراد استعمالی و مراد جدّی را نیز می‌فهماند؛ بنابراین ظهور دو مرحله دارد:

مرحله اوّل: دلالت غالبیه لفظ بر معنا بعنوان اینکه این معنا مراد استعمالی متکلّم است.

مرحله دوّم: در صورتی که قریه‌ای در مقابل این ظهور قرار نگیرد هر ظهوری دلالت دارد بر اینکه مراد استعمالی همان مراد جدی است؛ یعنی وقتی می گوید آب بیاور 80 درصد می فهمیم که یعنی آب بیاور؛ این ظهور است؛ حال اگر شک کنم که جدی گفته یا شوخی کرده یا سهوی نسیانی چیزی بوده است، اگر قرینه ای وجود نداشته باشد همان مراد استعمالی مراد جدی است؛

پس ظهور دلالت ظنیه نوعیه است با بر معنای حقیقی یا مجازی؛ و تطابق بین مراد جدّی و استعمالی است؛ تا اینجا مقدّمه بود.

نتیجه

می‌خواهیم بگوئیم این دلالت 80 درصدی حجّت است؛ و نیازی به برهان ندارد چون سیره عقلاء در طول تاریخ بر آن استوار بوده است و شارع مخالفت نکرده است؛ لذا در حجّیت ظهورات شکّی نیست و نیازی به بحث ندارد؛ بعضی از بزرگان همچون محقّق خوئی فرموده‌اند بحث از حجّیت ظهورات بحث اصولی نیست و هو الحق؛ می‌توان گفت از مبادی علم اصول است؛ امّا کلام در سه مطلب است:

اوّل: آیا حجّیت ظواهر مشروط به ظنّ به وفاق است یا ظنّ به عدم خلاف؟ یعنی مخاطب ظنّ داشته باشد به موافقت بین مراد استعمالی و مراد جدّی؛ یا اینکه ظنّ به خلاف آن نداشته باشد.

دوّم: آیا ظهورات مختصّ به من قصد افهامه می‌باشد یا اعمّ است؟

سوّم: حجت ظواهر قرآن.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo