درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1401/12/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/أحكام القطع /علم تعبدی

 

خلاصه جلسه قبل

میرزای قمی فرمود حجّیت ظواهر مختصّ به مقصودین به افهام است و برای غیرمقصودین حجّت نیست؛ و قدرمتیقّن از غیرمقصودین، مکلّفین عصر غیبت کبری هستند؛ ایشان صغرویا و کبرویا ظواهر را برای غیرمقصودین به افهام منع کرد؛ صغرویا: روایات ظهور ندارند؛ کبرویا: ظهور دارند ولی حجّت نیستند.

در جواب میرزا تبعا للمحققین بعد از ایشان عرض می‌کنیم:

امّا منع الصغری

ظهورات حقائقی اعتباری هستند اعتباری که مقصودین و غیرمقصودین در تحقّق آنها نقشی ندارند؛ تنها مانعی که میرزا برای انعقاد ظهور برای غیرمقصودین ذکر کرد بحث تقطیع بود؛ فرمود در روایات تقطیع زیاد است و این تقطیعات باعث می‌شود که مثلا روایت صلاة الجمعة واجبة، ظهور نداشته باشد چون احتمال تقطیع در آن وجود دارد.

عرض می‌کنیم این حرف درست است در صورتی که روات احادیث یا بی‌سواد باشند یا بی‌تقوا؛ لکن روات، شیوخ ثلاثه و اصحاب ائمه هم کلام‌شناس و حدیث‌شناس بوده‌اند هم با‌تقوا؛ شاهد علم آنها همین تبویب احادیث است که دقیق هر روایتی را در باب خودش آورده‌اند؛ اینها یقین‌آور است که تقطیع منتفی است؛ اگر هم احتمالش را بدهیم احتمال ضعیفی است و قابل اعتنا نیست؛ لذا احتمال تقطیع از بین می‌رود و روایات ظهور دارند یعنی دلالت غالبیه دارند در یک معنایی؛ ظهور وابسته به مسائل ادبی است یا با وضع یا مقدّمات حکمت؛ وضع در زمان معصومین و مقدّمات حکمت در زمان ما.

امّا منع کبری

دلیل میرزا بر منع کبری احتمال غفلت متکلّم و سامع بود؛ فرمود در صورت احتمال غفلت، اصل جاری می‌شود لکن برای مقصودین به افهام نه غیرمقصودین.

باید بگوئیم اصالة الظهور ربطی به اصالة عدم الغفلة ندارد؛ بعبارت دیگر منشأ اصالة عدم الغفلة، طبع انسان است؛ طبع انسان این است که مراقب است غفلت نکند؛ این ربطی به ظهور ندارد؛ و بتعبیر بنده اصالة عدم غفلة مراد جدّی متکلّم را بیان می‌کند و کاری به ظهور الفاظ ندارد؛ ولی اصالة الظهور مراد استعمالی را بیان می کند؛ و منشأ اصالة الظهور وضع و مقدّمات حکمت است؛ الفاظی که مقام اثبات را تعریف می‌کنند نه مقام ثبوت را؛ لذا بین این دو اصل، عموم و خصوص من وجه است:

*ماده افتراق اصالة عدم الغفلة: انسان عاقلی حرف می‌زند؛ شکّ می‌کنیم غفلت کرده یا نه، اصالة عدم الغفلة جاری می‌شود.

*ماده افتراق اصالة الظهور: انسان معصومی حرف می‌زند؛ شکّ می‌کنیم قرینه‌ای وجود دارد یا نه، اصالة الظهور جاری می‌شود.

*ماده اجتماع: انسانی عادی حرفی می‌زند؛ امکان وجود هردو شکّ و اجرای هردو اصل وجود دارد.

شاهد مطلب اینکه اصالة الظهور همیشه جاری می‌شود هم برای مقصودین به افهام هم برای غیرمقصودین لذا به وصایا و وقفهای گذشتگان بعد از چندصد سال عمل می‌شود؛ بنابراین اقرارها وصایا و امثال اینها گواه براین هستند که اصالة الظهور مختصّ به مقصودین نیستند؛ هذا اولا.

امّا ثانیا سلّمنا اصالة الظهور مختصّ به مقصودین به افهام باشد، می‌گوئیم مسلمین و مؤمنین زمان غیبت نیز مقصود به افهام هستند نهایةً بالواسطه؛ امام زراره را قصد کرده است، زراره راوی بعدی را و همینطور تا به ما رسیده است؛ ما با واسطه مقصود به افهام هستیم؛ بنابراین ظواهر حجّتند مطلقا هم برای مقصودین هم برای غیرمقصودین؛ این اشکال میرزا وارد نیست و نیازی به قول به انسداد نیست یا از باب علم فتوا می‌دهیم یا از باب علمی یعنی همین روایات.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo