درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1402/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول/ بررسی ادله حجیت/

در بحث اصول طریقه و وجهی از شیخ اعظم بیان شد نسبت به مفهوم وصف که در مفهوم شرط هم میآید که بنظر شیخ اعظم توسط این وجه و طریق فاسق علت تامه برای وجوب تبیّن میشود و حکیم از وصف ذاتی منتقل شده به وصف عرضی وچون چنین عدولی صورت گرفته پس فاسقیت خیلی مهم است و فاسقیت علت دارد.

ایراد اول بر این وجه پاسخ داده شد و اما ایراد دوم چند مقدمه دارد

مقدمه اول همه محققین قائلند که احکام در مقام ثبوت و در عالم واقع باید متعلَق و موضوعاتشان بیّن باشند و مهمل نباشند مثلا صلوة زکات حج از جمله همین بحث ما نحن فیه خبر واحد که خبر واحد متعلق وجوب تبیّن است . وجوب تبیّن حکمی است که باید متعلق و موضوعش مهمل نباشد.

مقدمه دوم برای اینکه متعلق و موضوع احکام در عالم ثبوت و واقع (یعنی قبل از اینکه به لفظ در بیاید) بیّن و واضح باشد دو صورت بیشتر ندارد 1. مقید باشد. 2. مطلق باشد. یعنی این خبر واحد درعالم ثبوت یا باید مقید به فسق باشد یا مطلق باشد و الا میشود ماهیت مهمله . ماهیت مهمله هیچگاه در عالم واقع موضوع حکم شارع نیست. موضوع و متعلقی که فرودگاه حکم است طبق قواعدی که ما میفهمیم باید بیّن

 

باشد و اگر بخواهد بیّن باشد نمیتواند مهمل باشد یا باید مطلقه باشد یا مقیده

مقدمه سوم مطلق ومقید اطلاق و تقیید دومبنا دارد در بین محققین 1. مقید یعنی ماهیت مقید به یک شیء و مطلق یعنی ماهیت مرسل بدون قید المطلق فیه رفض القیود این مبنای مشهور است که اکثر محققین قبول دارند. 2. در مقابل این مبنا مبنای دیگری است که خیلی مشهور نیست و میگوید المطلق هو اخذ القیود .مقید مشخص است و دارای قید ولی مطلق اخذالقیود است یعنی مثلا انسان وقتی مطلق است طبق مبنای اول یعنی مرسل و رها است و هیچ قیدی ندارد ما ماهیت لابشرط مقسمی داشتیم لابشرط قسمی داشتیم که لابشرط قسمی یعنی بشرط ارسال چون ارسال است اگر رهایش کنیم همه مصادیق را میگیرد این مبنای دوم میگوید انسان باید سفیدی سیاهی قد بلندی وقدکوتاهی و همه قید ها را چاشنی کنی و ترزیق کنی تا بشود مطلق یعنی مقام جمع الجمعی پیداکند تا بر هر چه منطبقش میکنی در او باشد. ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش

به مطلق اول باید هستی بدهی تا بعد منطبق با هستی که دارد بشود بعد منطبق میشود بر موضوعات خارجی از باب اینکه همه چی دارد میشود اخذ القیود. طبق این مبنای دوم اصلا باید بگوئیم مقید دو مصداق دارد که خود مطلق هم یک نوع مقید است.اطلاق خودش یک نوع تقیید است طبق معنای دوم یعنی ماهیت مقید شده به هرچه قید در دنیا دارد.

بعد از این سه مقدمه میرویم سراغ ایراد دوم که ممکن است اشکال گرفته شود. مستشکل میگوید متعلق حکم در عالم ثبوت باید بیّن باشد و بیّن بودن هم دو صورت دارد یا باید مقید باشد یا مطلق.

 

نتیجتا در مانحن فیه خبر واحد یا باید مقید به فسق باشد یا مقید به اعم از فسق و غیر فسق باشد. مقید به فسق باشد یعنی مقید و مقید به اعم از فسق و غیر فسق یعنی مطلق معنای دوم یعنی مستشکل طبق مبنای دوم ایراد میگیرد اگر اینطوری شد نتیجه میگیریم فالتقییدُ ضروریٌ چرا ضروری؟ بخاطر اینکه متعلق و موضوع باید در عالم ثبوت بیّن باشند بنابراین شارع مقدس در عالم ثبوت باید یا ماهیت خبر واحد را مقید به فسق دیده باشد یا مقید به اعم از فسق و غیر فسق هرکدام باشد کافیست و این متعلق و موضوع را از ابهام خارج میکند و دیگر مهمل نیست.

ان قلت چرا در مقام اثبات میگوید ان جائکم فاسقٌ در عالم ثبوت یکی از این دو کافی است چرا در عالم اثبات فسق را انتخاب کرده ؟ مستشکل میگوید بخاطر خصوصیت و خصوصیت این است که به پیغمبر بگوید این ولیدبن عقبه فاسق است نه برای اینکه متعلق و موضوع وجوب تبیّن خبر فاسق باشد چون متعلق هم میتواند خبر فاسق باشد هم میتواند خبرعادل باشد خبر ثقه باشد .

بنابر این طبق مبنای دوم مستشکل ورود پیدا کرده و به شیخ گفته شما که فاسق را قید و علت تامه میگیرید بیخود است با اینکه میتواند در عالم ثبوت مقید بودن به اعم از فسق و غیر فسق مشکل ما را حل کند مشکل ما اینست که متعلق و موضوع حکم باید یامقید به فسق باشد یا مقید به اعم باشد و هیچکدام ترجیح ندارد اگرهم بگوئید چرا قران مقید به فسق کرده میگوئیم این کار بخاطر یک مطلب خارجی بوده که به پیامبر بگوید ولید فاسق است .با این بیان این وصف مفهوم ندارد بجهت اینکه موضوع و متلعق وجوب تبیّن تعیّن در فاسق ندارد. اگر شما تعیّن در فاسق را اثبات میکردید میگفتیم بله اگر فاسق باشد تبین دارد با اینکه میبینیم در عالم واقع و ثبوت اگر عادل هم باشد تبیّن دارد. این فاسق در ایه مفهوم ندارد

چون آمده تا فسق ولید را به پیامبر بگوید و الا در عالم ثبوت خبر فاسق و غیر فاسق فرقی ندارد و در عالم ثبوت وجوب تبیّن برای هر دو هست چون هر طرف را بگیری مهمل نیست یا مقید به فسق است یا مقید به اعم از فسق و غیر فسق. این اشکال اشکال مبنایی است و هیچکدام از محققین این مبنا را نپذیرفته اند پس اگر مبنای اول باشد که مشهور است حرف شیخ درست است یعنی مطلق ارسال است نه ماهیت مهمله و مقید هم یعنی مقید بنابر این در عالم ثبوت یا باید مطلق باشد یا مقید باشد وقتی مطلق را اینگونه معنا کردیم میگوئیم عالم اثبات انتخاب عالم ثبوت است چون هر اثباتی حکایت از عالم ثبوت میکند و شارع مقدس در این جمله عالم ثبوت را گزارش میدهد معلق تکلیف خبر مقیدبه فسق است و خبر مقید به فسق وجوب تبیّن دارد خب وقتی فاسق نبود وجوب تبیّن ندارد و میشود مفهوم.

پس تا اینجا نتوانستیم توسط مفهوم وصف حجیت خبر واحد را اثبات کنیم. استدلال به معنای وصف دارای اشکالاتی است که بنیان مفهوم وصف را برای استدلال تضعیف میکند اما قرار نیست بادلیل ضعیف برویم سراغ مطلوب خودمان که خبر واحد است

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo