درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1402/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول/ حجیت خبر واحد/

حکومت مفهوم جمله شرطیه آیه شریفه نبأ بر عموم تعلیل اجتنبوا عن الجهل خبر الواحد لیس بجهلٍ.

فرض بر این شد که مفهوم آیه شریفه شد خبر العادل لیس بجهل کاملا شبیه حرم الله الربا لا ربا بین الوالد و الولد. همانطور که لا ربا بین الوالد والولد حاکم است بر حرم الله الربا اینجا هم مفهوم جمله شرطیه حاکم است بر ان تصیبوا قوما بجهالة

ان قلت به اینکه جناب گوینده ما همچین چکومتی نداشتیم حکومت عبارت بود از اینکه یک دلیل تصرف کند در موضوع دلیل دیگر تا اثری که در آن دلیل دیگر موجود است خنثی شود مثلا در این مثال که الخمر حرام بعد دلیلی میآمد و میگفت الفقاع خمر واستصغره الناس و میدانیم حکومت دو نوع بود حکومت تضییقی و حکومت توسعه ای که هم در تضییق و هم در توسعه هدفمند بود و هدف آن این بود که حاکم در موضوع دلیل محکوم تصرف کند تا حکم دلیل محکوم را نسبت به حاکم نداشته باشیم . در همین مثال الخمر حرام که دلیل محکوم است اثری که مترتب است بر خمر حرمت است که اثری شرعی است بعد الفقاع خمر استصغره الناس فقاع را داخل در خمر میکند تا حرمت بر آن سوار شود که این حکومت توسعه ای هست. و یا در مثال اذا شککت فبنی علی الاکثر اثر شرعی آن بنا را بر اکثر گذاشتن است

 

در شریعت شارع خواسته شما در موقع شک بنا را بر بیشتر بگذاری بعد لا شک لکثیر الشک حاکم است و تصرف میکند در موضوع اذا شککت و آن را کم میکند و فبنی علی الاکثر را برمیدارد یعنی حکومت تضییقی .

اما در مانحن فیه اینگونه نیست و مفهوم جمله شرطیه نظر به موضوع ندارد بلکه مفهوم مستقیم به حکم زده است و میگوید خبر العادل لایجب التبیّن و این با اجتنبوا عن الجهل درگیر است بین عموم تعلیل (یجب التبیّن) ومفهوم (لایجب التبیّن) واقعا تعارض و درگیری حکمی است پس بنابراین مفهوم ما در جمله شرطیه که عبارتست از خبر العادل لایجب التبین اصلا کاری به جهل ندارد نمیگوید خبر العادل علم .

در لا ربا بین الوالد والولد یا خمر استصغره الناس لسانش لسان موضوع است حکومت حرفش مستقیم در موضوع است الفقاع خمر بیانش مضوع است.

بتعبیر دیگر در باب حکومت حاکم کارش موضوعی است و درباره موضوع حرف میزند اما مفهوم این جمله شرطیه میگوید لایجب التبین و سراغ حکم رفته است که در اینجا بین حکم (یجب التبین) در اجتنبوا عن الجهل و (لایجب التبین )در مفهوم درگیری ایجاد شده است.

در اینجا سراغ تخصیص هم نمیتوانیم برویم زیرا عموم تعلیل نمیگذارد لایجب ظهور پیداکند زیرا قبل از آنکه بیاید میگوید ان لا تصیبوا قوما بجهالة و اجتنبوا عن الجهل و یجب التبین عن خبر الواحدالفاسق و عن خبر الواحدالعادل که دیگر نمیتوانیم مفهوم گیری کنیم بتعبیر دیگر عموم تعلیل مفهوم را در نطفه خفه میکند و یا عموم تعلیل دفع مفهوم است نه رفع آن.

اما در مقام بیان طبق گفته بعضی از اعاظم میشود گفت که حکومت دوقسم است. یک قسم آن همین

است که شما میگوئید و آنجایی است که دلیل حاکم نظر دارد به موضوع دلیل محکوم برای ازبین بردن اثر شرعی ؛ اما قسم دوم حکومت این است که این حکومت فقط میخواهد تصرف کند در موضوع با قطع نظر از حکم شرعی میخواهد تعبدا موضوع دلیل محکوم را یا بزرگ یا کوچک کند و کاری به اثر ندارد مانحن فیه از قسم دوم است . در مانحن فیه اثر وجوب تبین و عدم وجوب تبین است که این دو اصلا شرعی نیستند بلکه عقلی میباشند

وجوب تبین وجوب شرعی نیست که بعد بگوئیم شارع مقدس واجب کرده است تبین را ،بلکه عقلایی است و این دلیل هم ارشاد به حکم عقل است زیرا هر عقلی میفهمد وقتی فاسق خبر آورد باید بررسی کند پس بنابراین وجوب شرعی یا حرمت شرعی نداریم که بگوئیم خبر فاسق را حرام است بپذیریم.

بنابراین در آیه شریفه حکومت قسم دوم برقرار است یعنی تعبدا تصرف میکند در موضوع دلیل محکوم تا بر اساس تعبد این خبر واحد جهل نباشد ایه نیز همین را میگوید ان جائکم فاسق بنبأ فتبینوا اما اگر عادل خبر آورد لایجب التبین خب از لایجب التبین که تعبد است چه میآید؟ مانند مرحوم نائینی میگویند این داد میزند که خبر واحد عادل علم است پس لایجب التبین یعنی علم است و کاشف از واقع است حالا میرویم سراغ عموم تعلیل که میگفت اجتنبوا عن الجهل که این مفهوم میگوید خبر واحدعادل جهل نیست و تمام.

بعد در خارج عقلا بر هر چیزی که جهل نباشد و علم باشد اثر مترتب میکنند و اعتماد مینمایند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo