درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1402/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصول/ حجیت خبر واحد/

موانع مفهوم گیری از آیه نبأ برای حجیت خبر واحد

مانع اول عموم تعلیل بود مانع دوم حکم وجوب تبین بود و از ناحیه حکم ایجاد شد که وجود تبین را تحصیل علم بگیریم یا تحصیل وثاقت و وثوق در جلسات قبل مانع اول و دوم را رفع کرده و کنار گذاشتیم و مشاهده کردیم که نتوانستند جلوی مفهوم گیری را بگیرند .

اما مانع سوم که از ناحیه مورد است یعنی شأن نزول آیه. مورد آیه ارتداد قبیله بنی مصطلق است که از شبهات موضوعیه میباشد، آیه شریفه اگر بخواهد مفهوم داشته باشد یا به منطوقش عمل کنیم چه منطوق و چه مفهوم مورد خودش را نمیگیرد و تخصیص المورد من المستهجنات ؛ مثلا شما در رابطه با چای یک کبرای کلی ببندید که علت این کبری لیوان چای باشد اما خود این لیوان چای را شامل نشود که این یک کار کاملا مخالف با حکمت و غیر حکیمانه است.

در این آیه شریفه اگر بخواهیم بگوئیم ای مومنین ان جائکم فاسق بنبأ فتبینوا هم منطوق و هم مفهوم مورد را نمیگیرد. مورد شبهه موضوعیه است یعنی ارتداد بنی المصطلق که ولید خبر میدهد از مرتد شدن آنها وخبر دادن از ارتداد، فسق ، اسلام ، رنگ ، وزن و اینگونه موضوعات خارجی در شریعت ما با یک نفر

 

ثابت نمیشود یعنی یکنفر نمیتواند مثبِت یا نافیِ موضوع باشد در باب این موضوعات ترافعی که نیاز به قضاوت و حکم است بینه لازم است و بینه دونفر عادل است لذا اگر بخواهیم منطوق را اینگونه ببندیم که اگر فاسقی از ارتداد بنی المصطلق خبر آورد تبین کنید که راست میگوید یا نه بعد عمل کنید و مفهومش بشود اگر در همین موضوع عادل خبر آورد لازم نیست تبین کنید هر دو دروغ است یعنی در این شبهه موضوعیه نه به منطوق میشود عمل کرد نه به مفهوم بنابراین الایةُ منطوقاً و مفهوماً شامل مورد خودش نمیشود و این موقعیت موضوعی و موردی مانع است از مفهوم .

آیا میشود در قران گزاره ای یا کبرای کلی را ببندیم بعد آن موردی که باعث این کبرای کلی شده مشمول این کبرای کلی نشود ؟ لذا با این نگاه مفهوم خراب و نابود میشود و این مانع میشود مانع بمعنای دافع که نمیگذارد مفهوم بیاید .

مرحوم شیخ اعظم رضوان الله تعالی علیه از این مانع اینگونه جواب داده است که آیه شریفه یک موضوع دارد و آن موضوع طبیعت خبر است و میگوید این طبیعت خبر اگر با فاسق شکل گرفت تبین کنید و اگر با عادل شکل گرفت تبین لازم نیست ،طبیعت خبر مطلق است یک نفر یا یک عده فرقی ندارد بنابراین منطوق میگوید طبیعت خبر در رابطه با هرچیزی که میخواهد خبر دهد از فاسق نیاز مبرم به تبین دارد و از عادل نیازی به تبین ندارد .

وقتی میرویم سراغ فقه میبینیم در باب فقه خبر واحد فاسق در باب احکام بی ارزش است و خبر واحد عادل در باب احکام مورد اعتماد است و از آن استفاده میکنند بعد میرویم سراغ موضوعات و میبینیم

 

شریعت قید زده است و گفته است در موضوعات خارجی مانند ارتداد نیاز به تعدد و بینه است که ما هم اینجا قید میزنیم مفهوم آیه میگفت طبیعت خبر واحد عادل حجت است حالا چطور حجت است ما من عام الا و قد خُص ما من مطلق الا و قد قُیِّد بنابراین مفهوم به قوت خودش باقی است و مطلق است خبر واحد عادل مطلقا حجت است نهایتا در احکام به شکل وسیع استفاده میشود و در ناحیه موضوعاتی که نیاز به قضاوت حکم دارد مقید میکنیم و میگوئیم دو عادل.

بعضی از بزرگان ما مانند مرحوم نائینی به این جواب و حل مسأله شیخ اعظم ایراد گرفته اند به این صورت که جناب شیخ درست است که موضوع حکم در آیه طبیعت است یعنی تبین و عدم تبین روی طبیعت خبر رفته است اما حکمی که در آیه مطرح است داستان را عوض میکند در اینجا مورد را از این آیه خارج میکند زیرا تبینوا یعنی حصلوا العلم در موضوعات خارجی باید علم تحصیل شود یا وثوق تحصیل شود و در این مورد ایه ارتداد بنی المصطلق باید علم یا وثوق حاصل شود . اگر بخواهیم علم حاصل شود یرجع مانع دوم که جلسه گذشته بحث شد تحصیل علم یعنی علم ملاک است که آیه میشود ارشادی و ارشاد مفهوم ندارد و اگر بگوئیم تحصیل وثوق تبینوا یعنی کاوش کنید تا اطمینان پیدا کنید دوباره مورد بیرون میرود زیرا در شبهات موضوعیه وثوق به یک مخبر کافی نیست.

بعبارة اخری این مستشکل ایرادی به شیخ وارد میکند که میشود مانع دوم و بحثش گذشت و مرورشد.

پاسخی که به این ایراد بعضی اعاظ میشود داد اینست که ایرادی که به شیخ وارد میشود مانع دوم است و نقل کلام میکنیم به اول که اگر تبینوا بمعنای تحصیل علم باشد معنایش این نیست که علم حاصل

 

کنید بلکه بمعنای عمل به علم است و عمل به علم یعنی کار عالمانه انجام دهید کاری بر مبنای حجت و در مفهوم این آیه تبینوا یعنی کاری انجام دهید که عالمانه و عقلائی باشد خب میرویم نزد علما و عقلا در اینجا میگویند عادل اگر خبری آورد ارزش دارد و عالمانه است پس ارشادی نشد که بحث علم وجدانی باشد عند العمل بر مبنای علم باشد و اما اگر تبینوا بمعنای وثوق باشد یعنی کارتان مبنای عقلائی داشته باشد.

بالاتر از این جواب ها اینکه آیه شریفه میگوید تبیّن کجا بحث علم شده است؟ چرا تبین را تحصیل علم و وثوق معنا میکنید؟ تبینوا یعنی عمل کنید به آنچه که ظاهر است تبین از ظهور میآید و ظهور خبر فاسق بی اعتمادی است و ظهور خبر عادل اعتماد . بنابر این با این بیان در آیه شریفه، هم منطوق درست است و هم مفهوم و این ایراد به شیخ اعظم وارد نیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo