درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1402/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول/ حجیت خبر واحد/

در استدلال به آیه نفر مقدماتی ذکر شد و امروز عرض میکنیم که ان الاستدلال بهذه الآیه له وجوب وجه اول از این وجوه استدلال این بود که لعل در معنای حقیقی خودش استعمال شده است که بقول مرحوم آخوند همان ترجی انشائی ایقائی است لیکن چون آن معنای حقیقی در رابطه با خدا صحیح نیست اینجا به انگیزه و به داعیِ محبوبیت و مطلوبیت است . وقتی محبوبیت تحذر اثبات شد یعنی فهمیدیم که طبق این آیه تحذر محبوب الله است به دو وجه واجب میشود :

1. وجه شرعی اگرچه وجه قوی نیست اما شرعی است مستندش اجماع مرکب است چرا اجماع مرکب؟ زیرا اصحاب دو گروه بیشتر نیستند گروهی که فتوا به عدم حجیت خبر واحد داده اند مانند سید که میگویند پذیرفتن خبر مخبر لازم نیست و گروهی که قائل به جواز پذیرفتن هستند قول سوم و مستحبی در میان نیست.

در ما نحن فیه تحذر یعنی پذیرش قول منذرین پذیرش قول مخبر واحد . اذا ثبت مطلوبیت تحذر ثبت وجوب تحذر وبه همین شکل میگوئیم پس خبر واحد را باید بپذیریم زیرا منذر واحد انذار کرده است و تحذر از انذار منذر واحد واجب است در مانحن فیه قبول قول خبر واحد عادل واجب است

2. وجه عقلی که مرحوم شیخ اعظم از صاحب معالم نیز نقل میکند ملازمه بین حُسن تحذر و وجوب آن است وقتی تحذر نزد خدا محبوب شد یعنی حَسن است و کار خوبیست که مکلفین در عالم خارج و در وادی عمل وقتی مورد انذار قرار گرفتند متحذر شوند یعنی انذار را بپذیرند این امر مطلوب و محبوب و حَسن است و هر چه حَسن شد بین حُسن و وجوب ملازمه است لوجود المقتضی و عدم المانع چون مقتضی برای تحذر هست و مانع مفقود است بنابراین یجب عقلاً

در جاییکه ثَبَت مطلوبیت و محبوبیت یعنی حسن و هیچ اهرم دیگری نداشتیم و مقتضی موجود بود نگاه میکنیم میبینیم مانعی هم وجود ندارد بنابراین در مانحن فیه نتیجه میگیریم که خبر واحد عادل وقتی به ما رسید دیگر قاعده قبح بلا بیان موضوعیت ندارد لانه بیانٌ از این باب اگر خبر واحدی به ما رسید و حکم به وجوب کرد ما باید بپذیریم شرعا اجماع مرکب عقلا قاعده ملازمه نمیتوانیم در اینجا بگوئیم قبح عقاب بلا بیان زیرا در اینجا بیان شده است خبر و قول منذر و مخبر واحد بیان است و باید متاثر شویم همانطور که در باب انذار تحذر واجب است در باب اخبار هم تخبُّر (پذیرش خبر) واجب است.

این وجه اول از استدلال به آیه شریفه از کانال لعل.

وجه دوم : نفر واجب است به چه دلیل؟ لولای تحضیضیه لو لا نفر من کل فرقه طائفه وقتی نفر واجب شد غایت آن نیز واجب میشود و غایت نفر تفقه دین است و وقتی تفقه واجب شد غایت آن نیز که انذار

و اخبار و تبلیغ است واجب میشود و وقتی اخبار واجب شد پذیرش خبر نیز واجب است و الا این

سلسه چینی و سلسله بندی لغو است که از اول شارع نفر را به هدف تفقه واجب کند تفقه را به هدف انذار و بعد به مخاطبین بگوید جدی نگیرید این انذار را ؛ پس بنابراین از کانال نفر که ورود پیدا میکنیم این سلسله توسط این آیه شریفه بسته شده و باید پذیرش انذار نیز واجب باشد و الا لغویت لازم میآید اگر ما پذیرش قول مخبر واحد را بعنوان واجب نپذیریم بر اساس این آیه امر پروردگار به نفر، تفقه و انذار ِواجب همه لغو است.در این وجه ورودی وجوب نفر است و حکمتش لغویت است.

وجه سوم : بحث غایت است. تحذر غایت انذار است غایة الواجب واجبةٌ فرق این وجه با وجه دوم اینست که در وجه دوم لغویت است و در اینجا بحث ملازمه است بین انذار و تحذر ملازمه از باب علت و معلول تحذر علت غائی است برای انذار انذار میشود معلول وتحذر میشود علت و این کانال میشود ملازمه با نگاه و عنصر ملازمه بین علت غائی و معلولش و میدانیم که همیشه علت غائی در عالم تصور مقدم بر معلول است ولی در عالم تحقق متدخر از معلول است . چرا شارع مقدس انذار را واجب کرده است؟ زیرا قبلش شارع تحذر را تصور کرده است و انذار را واجب نموده است.

پس تحذر و قبول انذار علت غائی است یعنی گویا شارع مقدس قبلا آنرا تصور کرده است و بعد حکم به انذار داده است. در عالم تحقق علت غائی همیشه متأخر از معلول است مانند بحث اینکه میزی ساخته میشود به هدف تحریر که تحریر میشود علت غائی و نجار قبل از ساختن میز تحریر را تصور کرده است ولی نهایتا در عالم خارج تحریر بعد از ساخته شدن میز است در مانحن فیه نیز چنین است.

با این وجوه سه گانه از آیه شریفه راحت استفاده میکنیم حجیت خبر واحد را .

علی کل حال انذار واجب است اگر انذار واجب است نمیشود تحذر واجب نباشد و انذار یک عنوان کلی است خبرهایی که متفقهین میآورند از اصول دین یا فروع دین مطلقا یعنی باید منزل نشینان در شهرو روستا که منتظر برگشت فقها بودند حرفهای آنان را قبول کنند و هذا معنا حجیت خبر الواحد بحسب آیه

تا اینجا بتعبیر آقای خوئی که میگوید این آیه ، آیه ای شایسته است بر استدلال حجیت خبر واحد آیا واقعا همینگونه است و میتوان به این آیه بسنده کرد و آنرا یکی از ادله حجیت خبر واحد بدانیم ؟

ایراداتی به استدلال به این آیه شده است

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo