درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1402/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول/ حجیت خبر واحد/

ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون [1]

یکی از ایاتی که مانند مرحوم شیخ اعظم و مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیها که در بین متاخرین و سده اخیر رکن هستند در مباحث علم اصول ذکر کرده اند و مورد تعرض قرار داده اند آیه کتمان است گرچه بعضی از اعاظم به دو آیه نبأ و نفر اکتفا کرده اند.

کیفیت استدلال این آیه که دلالت کند بر حجیت خبر واحد چگونه است ؟

آنچه در این آیه محور قرار گرفته است و حکم الهی بر آن منطبق شده است کتمان حق است. بر اساس لعنی که در آیه شریفه وجود دارد کسانیکه که کتمان حق میکنند ملعونند ،همین لعن کافیست برای حرمت و یقینا این آیه دلالت دارد بر حرمت کتمان پس محور بحث ما کتمان حق است و حکمی که آمده روی

کتمان، حرمت است و مخفی کردن حق حرام است . برای حرمت همیشه لازم نیست از صیغه نهی استفاده شود یا از جمله خبریه ای که محتوای آن نهی است بلکه ممکن است از عناوین دیگری حرمت فهمید شود مانند لعن یلعنهم خدا کاتمین را لعن میکند و انسانهای عاقلی که پیرو خدا هستند نیز کاتمین را لعن میکنند این برای حرمت کافیست زیرا فلسفه حرمت فساد و عذاب و عقاب است . چون لعن و عقاب علت هستند برای حرمت بر اساس برهان "لم " ما از لعن منتقل میشویم به حرمت.

معنای ساده تر و عوامانه تر اینکه این علامت "ان "حرمت را اصل حساب کنیم و لعن را از لوازم بدانیم و بگوئیم از" ان "منتقل شده ایم به حرمت .

بنابراین با محوریت کتمان که فعل مکلف است حکم حرمت روی کتمان قرار گرفته است وقتی کتمان حرام میشود خودبخود اظهار واجب میگردد . اگر اظهار واجب است پس قبول آن نیز باید واجب باشد و الا یلزم اللغویت خالق متعال کتمان را حرام کرد تا اظهار را بر ذمه مکلفین بگذارد و بر اساس حرمت کتمان اظهار را واجب کرد تا چه شود ؟ تا کسانیکه این اظهارات را میشنوند قبول کنند و بپذیرند فالقبول واجبٌ تعبداً آیه نیز اطلاق دارد یعنی اظهار چه باعث علم مخاطب به گفته مخبر بشود و چه علم پیدا نشود و گمان باشد آنچه ما در ما نحن فیه لازم داریم اینکه از گفته مخبر فقط ظن پیدا شود این آیه میگوید تعبداً باید بپذیری.

این کیفیت استدلال است خبر واحد یعنی اظهار حق مخبر به خبر واحد که مثلا میگوید قال الصادق صلاة الجمعة واجبه و من گمان پیدا کرده ام اظهار حق شده هست و بر من واجب است بر اساس این آیه بپذیرم اظهار حق را تعبداً ولو علم به واقعیت ندارم الاخبار هو الاظهار والمظهر یجب التسلیم عند اظهاره و التسلیم لیس الا القبول تعبداً هذا هو الدلیل علی حجیت الخبر الواحد الموثق المفید لظن.

امروز نگاهی اجمالی به این آیه می اندازیم اولا این ایه از جهت علوم قرانی و مسائلی که در فهم قران مهم است باید مورد نظر قرار دهیم که این آیه در چه مقامی از جانب حق متعال نازل شده است یقیناهرکسی به این آیه نگاه کند و تاریخش را بداند میفهمدکه در رابطه با مباحث کلامی و اعتقاد است در رابطه با صفات پیامبر است که در تورات و انجیل آمده است در رابطه با نبوت پیامبر است. بیشتر در مورد یهود و نصارا است که در تورات و انجیل شنیده بودند پیامبری خواهد آمد که اسمش احمد است و سعی میکردند این کلام را مخفی کنند تا مردم نفهمند چون متن آیه آمده است بینات و این بینات هیچگاه بر وجوب نماز و روزه و....اطلاق نشده است در مصطلح قران بینات آیه های حق شناسی و نشانه های حقیقت یک عقیده و مرام است والهدی بحث هدایت هیچگاه در وجوب نماز و روزه و امثالهم استعمال نمیشود بحث هدایت همیشه مباحث اعتقادی است بنابراین هم کلمه بینات و هم کلمه هدی وانگهی من بعد ما بیناه للناس بعد آنکه ما این مسائل را کاملا برای مردم بیان کرده و روشن ساختیم. بنابراین این آیه

اولا : در رابطه با اصول عقاید است .

ثانیا : در مورد مسائلی است که اگر کتمان نباشد خودش ظاهر است اگر کتمان معاندین نبود نشانه های واضح حق شناسی در عالم خودشان ظاهر بودند این آیه در مقام نهی و حرمت پرده انداختن روی مظهرات و واضحات است که خداوند در نهانخانه دل انسان قرار داده است و از بیرون در تورات و انجیل نوشته شده است و اینان روی شیء ظاهرو واضحی که وجود دارد پرده میاندازند کلمه کتم یعنی ظاهر بود بعد کتم پنهان شد.

در بحث ما نحن فیه و احکام خمس و ورزه و امثالهم کجا این مباحث و حرفهاست؟ اصلا تصور نمیشود که کسی بخواهد کتمان کند اگر هم باشد بشکل موجبه جزئیه است که لا یعبأ به و به این شکل فراگیر و بینات والهدی اولئک یلعنهم و.. نیست.

بنابراین از نظر شأن نزول و خواستگاه این آیه شریفه الایة اجنبیة عن ما نحن فیه در مانحن فیه بحث فروع است و بحث تعبد اما محتوای آیه اصل است و به هیچ وجه تعبد بردار نیست ، در مسائل نبوت و قیامت و غیره بحث تعبد نیست که بخواهیم بر اساس تعبد نبوت پیامبر را اثبات کنیم مثلا بگوئیم یهود و نصارا نبوت پیامبر را کتمان کردند لعنت خدا بر آنها که اظهار به نبوت نداشتند.

مباحث اعتقادی و محتوایی این آیه شریفه و تاریخ قران میگوید مباحثی شفاف و روشن برای عقل بشر است که یهود و نصارا خصوصا یهود تبلیغ میکردند که حتی مردم از عقلشان استفاده نکنند .

نتیجتا با این نگاه ، این آیه نمیتواند به هیچ وجه در حریم تعبدیات و فروع دین گویش و بیانی داشته باشد و ما از آن برای حجیت خبر واحد استفاده کنیم.

مرحله دوم سلمنا که آیه اطلاق دارد بر اصول و فروع اما آیا میشود با کمی سهل انگاری و توسعه دادن به این آیه شریفه بیاوریم در فروع و آنجا استفاده کنیم حجیت خبر واحد را؟


[1] 1. سوره بقره ایه 159.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo