درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1402/09/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول/ حجیت خبر واحد/

عن الکاظم علیه السلام : یا هشام عزِّم العالمَ بعلمه و دَع منازعته و صغِّر الجاهلَ لجهله و لا تطرده ولکن قرِّبه و علِّمه [1] "

از سفارشات امام کاظم علیه السلام به هشام بن حکم فرمودند هرکسی را عالم یافتی او را بخاطر علمش بزرگ بدار و با او درگیر مشو و جاهل را بخاطر جهلش کوچک بشمار اما او را از خودت دور نکن به او نزدیک شو و او را علم بیاموز.

 

آخرین آیه شریفه ای که در بحث اصول برای حجیت خبر واحد به آن استدلال شد آیه اذن بود

" و منهم الذین یؤذون النبی و یقولون قل اذن خیر لکم یؤمن بالله و یؤمن للمومنین و رحمه للذین امنوا منکم و الذین یوذون رسول الله لکم عذاب الیم [2] "

محل استدلال این آیه یومن بالله و یومن للمومنین است با پشتوانه کلمه اذن . به پیامبر میگفتند گوش

اگر مومنی پیش پیامبر میآمد و حرفی میزد حرف او را قبول میکرد ما نیز وظیفه داریم وقتی خبر واحد چیزی میگوید بپذیریم.

اما خداوند میگوید اذنُ خیرٍ. این ترکیب اضافی است یا وصفی

احتمال اول آنست که ترکیب اضافه حقیقی است و در آن اختصاص و ملکیت است فانی شدن مضاف در مضاف الیه گوشِ تجلی کننده در خیر یعنی ذات این گوش خیر و نیکی است . گوشی که بطور مطلق خوبی است فقط به خوبی ها گوش میدهد. یومن بالله ایمان بخدا دارد و هرچه از طرف خدا وحی میشود گوش میدهد و یومن للمومنین هر چه از مومنین خیر و خوبی بیاید میپذیرد؛ اگر این ترکیب اضافی باشد به اصطلاح حُسن مطلق میشود

احتمال دوم ترکیب وصفی است اضافه موصوف به صفت گوشی که آن گوش خوب رفتار میکند یعنی ذاتش خوب نیست و رفتار خوب او نسبی است وقتی میخواهد منفعل شود و رفتار کند مراقبت کرده و خیر سنجی میکند گوش خیر سنج که تغییر و تحول دارد.

میرویم سراغ شان نزول آیه: در تاریخ شان نزول آیه اینست که منافقی پیش پیامبر میآمد و نمامی میکرد و از پیامبر نیز خبرهایی را پیش مشرکان میبرد . وقتی صحبت میکرد پیامبر حرفهای او را قبول میکرد که بعد از مدتی معروف شد پیامبر اذن هست و هر چه بگوئیم قبول میکند این شد وسیله اذیت کردن پیامبر در اینجا قران فرمود اذنُ خیرٍ

اگر بخواهیم این آیه را بر اساس سنت و روش و رفتار پیامبر در کنار روایات فراوانی که یک واقعیت اخلاقی اجتماعی را بیان میکنند معنا کنیم باید ترکیب دوم را بگیریم یعنی ترکیب وصفی گوش خیر سنج و ملاحظه گر که گوش میدهد و ملاحظه میکند که خیر باشد هم برای گوینده هم برای آنانیکه گوینده از آنان صحبت میکند.

قران میگوید یومن بالله مشخص است که ایمان به خدا و به ذات پروردگار دارد من جمیع الجهات اما در ادامه میگوید یومن للمومنین این لام ،لامِ منفعت است اگر گوش میدهد بر پایه ارتباطی با مومنین است که به نفع آنان است و مومنین مراد اجتماع آنان است که در آن یهود و منافق و مشرک هم هست قران به کل جماعت مرکب مومنین میگوید .

این مساله را بیاوریم در بحث قَسامه اگر خمسون قسامه بگویند فرد کاری را مرتکب شده است و خودش بگوید انجام نداده ام صدِّقه و کذِّبهم . تصدیق کن او را یعنی حرمت او را حفظ کن کذبهم یعنی آثار شوم خبر را نگذار بر انان پیاده شود. یکی از قوانین اجتماعی که مطرح است بحث تسامح و تساهل است قانون سهل انگاری در روابط اجتماعی . در ارتباطات حرمت مومن افضل و اعظم من الکعبه

تساهل وتسامح هم در افراد قابل اجراست و هم در جامعه و در جایی اجرا میشود که نفع و خیری برای اجتماع باشد نه اینکه ترویج منکر شود.

وقتی این آیه تجزیه و ترکیب میشود اوج دلالتش مسائل تربیتی و معرفتی است در اینجا بحث این نبوده که پیامبر خبر را تعبدا بپذیرد بلکه این آیه در مقام توصیفات نبی مکرم اسلام در وادی اخلاق و رفتار اجتماعی است و این آیه مانند آیات دیگر در ما نحن فیه تاثیری ندارد و نمیتواند یکی از پایگاههای استفاده حجیت برای خبر واحد شود

نتیجتا ثَقَل اکبر ما را در حجیت خبر واحد یاری نکرد .

میرویم سراغ استدلال به سنت که در ابتدا میگوئیم استدلال به سنت برای حجیت خبر واحد دور است و باطل پس یقینا باید برویم بسمت سنت متواتر التواتر علی اقسام ثلاثه لفظی و معنوی و اجمالی که بعضی از آنها را یقین داریم از امام معصوم صادر شده است مثلا یک طائفه از این روایات ما را رجوع میدهند به افراد یونس بن عبد الرحمان ثقه آخُذُ منهم عالم دینی ؟ امام میفرماید بله


[1] 1. تحف العقول ص394.
[2] 1. سوره توبه آیه 61.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo