درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1402/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: أمارات/حجیت خبر واحد /ظن در اعتقادیات و تکوینیات

 

خلاصه جلسه گذشته :

در بحث ظن و امارات به این نتیجه رسیدیم که ظن بما هو ظن منفورٌ عند العقل والشرع گمان در نگاه عقل و شرع منفور است لکن توسط عقل و شرع بعضی از ظنون به حکم ثانوی استثناء شده اند این عده از ظنون دو قسمتند :

1.ظنون خاص که از آنها تعبیر به أمارات شده است .

2. ظن مطلق که از نظر بعضی با دلیل انسداد معتبر است .

هر دو قسم ظنون معتبره در باب فروع دین مستند هستند و مرجِع . الظن فی الفروع قد تمَّ

انما الکلام ظن در اعتقادات و تکوینیات

ظن در اصول اعتقادات یعنی ظنی که متعلق و مضمونش اصلٌ من اصولٍ اعتقادیه

اصول اعتقادی بر دو قسمنت اند

قسم اول : اصول اعتقادی که نیاز به معرفت واقعی دارد .

قسم دوم : اصول اعتقادی که نیاز به معرفت واقعی و حقیقی ندارند به این دلیل که شاید امکان آن نیست .

اما قسم اول : ظن اگر تعلق گرفت به اصلی از اصول اعتقادی که یجبُ معرفتُه مانند وجود الله و صانع و همچنین توحید یا وحدت صانع و یا اصل وجود نبوت و معاد که باید مورد معرفت قرار بگیرد . در این قسم که مهمترین قسم است ظن بما هو ظن بجهت اینکه جهل و ظلمت و تاریکی است هیچ اعتباری ندارد معرفت الله یعنی نور و علم این امری روشن است در اینجا باید عرض کنم معرفه الله واجب است و باید علم و شناخت پیدا کرد .

در این مساله انسانها دو گروه میشوند :

یک گروه معرفت پیدا میکنند و گروهی دیگر معرفت پیدا نمیکنند

گروهی که معرفت پیدا میکنندحرفی در آنها نیست اما گروهی که معرفت پیدا نمیکنند خود دو گروه هستند

گروهی جاهل قاصرند و گروهی دیگر جاهل مقصرند.

کسی که نرفته خدا را بشناسد و معرفت پیدا کند مقصر است چون کوتاهی کرده که نسبت به این دسته نیز حرفی نداریم .

انما الکلام در جاهل قاصری که نتوانسته است واجب المعرفه ها را در باب اعتقادیات معرفت پیدا کند مانند توحید و معرفت صانع.

سوال: آیا نسبت به معرفت الله که الله هست و واحد است جاهل قاصر معنا دارد یا خیر؟

پاسخ اینست که خیر الا شذ و ندر غالب انسانهای روی کره زمین به تعبیر قران ﴿لئن سئلتهم من خلق السموات والارض و سخر الشمس و القمر لیقولن الله﴾ [1] این معرفت را دارا هستند . پیرزنی که کنار معبر در حال رسیدین نخ بود و چرخش را میچرخاند نبی مکرم اسلام و اصحاب عبور میکردند حضرت به او فرمودند از کجا خدا را شناختی ؟ پیرزن دست از چرخ برداشت و گفت از این چرخ تا زمانی که من میچرخانم میچرخد و چون دست برمیدارم از حرکت می ایستد پس این جهان نیز حتما چرخنده ای دارد در اینجا حضرت فرمودند علیکم بدین الاجاعز .

جاهل قاصر مطالبی دارد

مطلب اول : آیا جاهل قاصر در اصول اعتقادی که باید به آنها معرفت علمی پیدا کند وجود دارد ؟

مطلب دوم : آیا جاهل قاصر اگر معرفت پیدا نکرد به او کافر اطلاق میشود؟

مطلب سوم : آیا جاهل قاصری که معرفت به الله پیدا نکرد مستحق عقوبت هست ؟

جواب مطلب اول قد تبین که در اصول اعتقادی که از بینات است و باید بشر به آنها معتقد شود جاهر قاصر وجود ندارد اگر باشد لا یعبا به

جواب مطلب دوم : جاهل قاصری که سراغ فهمیدن اینکه جهان خدا دارد وآن خالق واحد است نرفت کافر است( کفر یعنی کسی که توحید را باور ندارد و صانع را نمیشناسد و میگوید وجود ندارد ) زیرا اطلاق ادله کفر او را شامل میشود.

جواب مطلب سوم : برای استحقاق عقوبت جاهل قاصر دو مبنا وجود دارد:

مشهور و معروف و مستدل به ادله عقلی و نقلی اینست که استحقاق عذاب ندارد زیرا عقاب برای کسی است که قدرت داشته باشد عملی را انجام دهد و ترک کند مثلا قدرت داشته باشد بفهمد و ترک کند پس انسانی که تمکن و توان نداشته عذاب ندارد در باب مواخذه همیشه قدرت لازم است در همه ابعاد اما خلافا لمرحوم آخوند که هم در بحث طلب و اراده و هم در کفایه اشاره کرده است به اینکه بحث ثواب و عقاب متعلق به درون انسان است و در جایی میگوید السعید سعیدٌ فی بطن امه و الشقی شقیٌ فی بطن امه پس کسیکه کافر است ولو جاهل مقصر بخاطر سوء سریرت است و از روایات استفاده مینمود الناس معادن کالذهب و الفضه که گویا کفر ذاتی است .

بنابراین در بحث جاهل قاصر نسبت به اصول دینی که واجب المعرفه است به اینجا رسیدیم که هم عقل و هم شرع میگوید عقاب نمیشود.

ظن در غیر اعتقادیات مانند اسما و صفات پروردگار یا قیامت و معاد و یا کیفیت جهنم و بهشت که واجب المعرفه نیستند و ما توان معرفت آنها را نداریم بحث علم امکان ندارد نمیتوان مکلفین را وادرا کرد که به این مسائل علم پیدا کنند در اینجا بحث ظن و گمان مطرح میشود؛ الی ماشاالله روایت داریم درباره حورالعین یا کیفیت بهشت و جهنم و یا در بحث معاد جسمانی که این روایات میشوند ظنون خاصه و از آنطرف ظن مطلق هم داریم (ظن انسدادی)

سوال:

با توجه به تولید ظن خاص و پذیرفتن ظن مطلق با مقدمات انسداد این دو گمان در این قسمت اعتقادات کاربرد و ارزش دارند و میشود به آنها اعتماد کرد ؟

پاسخ:

اما ظن خاص بلا شک و شبهه که اگر ظن خاص و معتبر داشتیم میشود به آن اعتماد کرد و به مؤدای آن معتقد شد چه حجیت ظن از باب طریقیت باشد مانند مرحوم نائینی و مرحوم خوئی و چه حجیت از باب منجزیت و معذریت باشد. میتوان به حدیثی که میگوید معاد جسمانی است تن دهیم چون حجت الله است در بحث اعتقادیاتی که نمیتوانیم به آن علم پیدا کنیم از ما عقد القلب و اعتقاد میخواهند که این مسائل اشکالی پیش نمی آورد امام معصوم فرموده معاد جسمانی و ما تعبدا آن را میپذیریم .

و اما ظن مطلق و انسدادی که محصول آن احتیاط است در اینجا نیز احتیاط میکنیم مشکل احتیاط اختلال نظام و عسر و حرج بود که در بحث اعتقاد جایی ندارد اینجا کار عقلی و عقد القلب است میپذیریم و تمام است در نتیجه اگر قائل به مقدمات دلیل انسداد شدیم میشود در این قسمت اعتقادیات به ظن مطلق قائل شد و مشکلی پیش نمیآید .

ظن در تکوینیات: ظن مطلق اصلا اعتباری ندارد مثلا باران آمد یا روز است

اما ظن خاص اگر طریقیت داشته باشد میتوان قبول کرد و به آن اعتماد نمود روی همین جهت عقلا در زندگی روزمره از ظن خاص استفاده میکنند. ادامه بحث سیاتی ان شاالله ...


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo