درس کفایة الاصول استاد عبدالمحمود منصوریانفر
کفایه2
1400/07/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/مسألة الضد /تحقیق حال مسلکی الاقتضاء والتلازمی
إن قلت: ( التمانع بین الضدین کالنار علی المنار ....)
تمانع بين ضدین مانند آتش در مناره بلکه مانند آفتاب در آسمان ظهر است و همچنین عدم مانع از مواردی است که مأمور به متوقف بر آن است و این قابل انکار نیست لذا ما ذکر (لزوم دور) شبه در مقابل بدیهی است.
قلت:
تمانع به معنی تنافی است که موجب استحاله اجتماع می شود و شبه ای ندارد مگر اینکه مقتضی برای اجتماع هر دو ضد ممتنع است و وجود یکی از آن دو مشروط به عدم دیگری است و لذا وجود یکی در مرتبه عدم دیگری است نه اینکه مقدم (حتی تقدم طبعی) بر آن باشد. بنابراین همانا مانع از عدم وجود ضد دیگر همانا چیزی است که تزاحم و تنافی با مقتضی دارد ( مراد این است که اراده حرکت یا ازاله مانع از تأثیر مقتضی برای سکون یا صلاة است)
نعم العلة التامة لاحد الضدین (وجود التمانع بین مقتضی الضدین):
یک نفر ممکن است هم پسرش و هم برادرش در حال غرق شدن باشند و انقاذ هر دو بر او واجب است و این شخص چون به پسر و اخ محبت دارد می خواهد آنها را نجات دهد که علت تامه ی انقاذ آنها محب اخ و ولد است ولی محبت ولد می چربد بر محبت اخ (یا بالعکس بستگی دارد)، و این چربیدن محبت ولد سبب می شود که محبت اخ تأثیری در انقاذ اخ نداشته باشد. پس عدم محبت ولد از باب عدم المانع برای انقاذ اخ میشود.