درس فقه معاصر استاد غلامرضا مصباحی مقدم

1401/12/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اوراق قرض‌الحسنه

 

از دیدگاه شرع مقدس اسلام قرض‌الحسنه به عنوان یکی از روش‌های خداپسندانه‌ی کمک به نیازمندان [است]. همین‌جا بگویم که در شش آیه‌ی قرآن از قرض‌الحسنه سخن گفته شده، ولی مفسّری هم‌چون علامه طباطبایی می‌فرماید: این آیات در مورد قرض‌الحسنه‌ی معروف نیست. این آیات در مورد انفاقات است؛ چون «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا» قرض به خداوند تبارک تعالی‌ است، و هرگونه انفاقی قرض به خداوند تبارک و تعالی است. آن‌چه که ما به عنوان قرض‌الحسنه به معنای خاص موضوع بحث قرار می‌دهیم مستندش روایات است. در روایات فراوان از رسول گرامی اسلام و ائمه هداة مهدیین سلام الله علیهم أجمعین تشویق به قرض‌الحسنه دادن شده. البته قرض گرفتنش کراهت دارد.

در حدیثی از پیامبر نقل شد که فرمود: شب معراج بر درب بهشت این نوشته را دیدم: «الصَّدَقَةُ بِعَشْرَةٍ و اَلْقَرْضُ بِثَمانِيَةَ عَشْر» در روایات حرمت ربا یکی از علت‌های نهی از ربا، امتناع نکردن مردم از اصطناع معروف (عمل به معروف) دانسته شده. در مورد اصطناع معروف در روایات ما، در شرح روایت گفته شده که مراد قرض‌الحسنه است. البته اصطناع معروف هر کار خیری است، ولی با توجه به مناسبت حکم و موضوع مربوط به خاص قرض‌الحسنه می‌شود. یعنی اگر ربا حلال می‌بود هیچ‌کس قرض‌الحسنه بود. وقتی حلال بود، همه سراغ رباخواری می‌رفتند. ولی خداوند حرام قرار داد تا این‌که مردم از صنع معروف (انجام معروف) امتناع نکنند.

پس ثواب قرض‌الحسنه بیش از صدقه شد؛ هجده برابر قرض‌الحسنه و خود صدقه ده برابر. چرا؟ توجیه آن چیست؟ ما احتمال می‌دهیم؛ اولاً با توجه به این‌که صدقه به نیازمند داده می‌شود و دیگر دومرتبه با صاحبش برنمی‌گردد، حال آن‌که قرض‌الحسنه برمی‌گردد و می‌تواند دوباره قرض‌الحسنه و یا صدقه بدهد. ثانیاً صدقه همراه با احساس حقارت از ناحیه‌ی صدقه‌بگیر است. صدقه‌بگیر احساس کوچکی می‌کند، ولی در مورد قرض این‌طور نیست. ثالثاً صدقه نیازمند را وادار به کار و کوشش نمی‌کند، و حال‌ این‌که قرض، گیرنده‌ی قرض را وادار به کار و تلاش و کوشش می‌کند برای این‌که برگرداند.

رهنمود روایات قرض‌الحسنه موجب شده که در ایران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، تعدادی صندوق قرض‌الحسنه‌ی مردمی تشکیل شد این‌طور که خاطرم هست؛ ظاهراً سال ۱۳۴۵، ۴۶ بود که در تهران یکی صندوق جاوید تشکیل شد، و یکی هم صندوق لرزاده، و این‌ها نیازمندانی را که مراجعه کردند، تأمین مالی می‌کردند. ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تعداد این صندوق‌های تک‌شعبه و چندشعبه افزون بر شش هزار صندوق در سراسر کشور شد. حالا تعدادی از این صندوق‌ها توسط سازمان اقتصاد اسلامی سرپرستی می‌شود. آخرین خبری که من داشتم ۱۸۰۰ از این صندوق‌ها سازماندهی شده توسط این نهاد است. این نهاد که سازمان اقتصاد اسلامی باشد، در آغاز پیروزی انقلاب راه‌اندازی شد. بنا بود بانک تشکیل شود، شهید بهشتی و عده‌ای از خیّرین راه‌اندازی کردند، بنا بود بانک تشکیل شود آن دوره‌ها موافقت نشد، و بانک تشکیل نشد. این‌ها هم مرتب به صندوق‌های قرض‌الحسنه‌ی تحت پوشش خودشان سرکشی می‌کنند، نظارت می‌کنند، کنترل می‌کنند، کمک‌شان می‌کنند. علاوه بر این، دو بانک قرض‌الحسنه‌ی مهر ایران و رسالت، تاکنون فعالیت دارند، احتمالاً بانک سومی هم به زودی راه‌اندازی شود.

بخشی از منابع سایر بانک‌ها هم تحت عنوان سپرده‌ی قرض‌الحسنه‌ی پس‌انداز و سپرده‌ی قرض‌الحسنه‌ی جاری در اختیار بانک‌ها است. این بانک قرض‌الحسنه مهر ایران در دوره‌ی آقای احمدی‌نژاد راه‌اندازی شد. منابع قرض‌الحسنه‌ی بانک‌های دولتی را جمع‌آوری کردند دادند، و این بانک راه‌اندازی شد. درواقع بانک‌های دولتی یک طوری سهامدار بانک قرض‌الحسنه مهر ایران هستند، ولی بعداً مستقلاً کار خودش را دارد انجام می‌دهد. اخیراً هم طی یکی دو سال اخیر فعالیت‌هایش بسیار گسترده شد. به‌طوری‌که گزارشی که مدیرعامل بانک قرض‌الحسنه مهر ایران می‌داد، این‌طور که به خاطرم هست؛ این‌ها حدود بیست میلیون نفر را طی مدت چند سال تأمین مالی کرده‌اند. و البته تأمین مالی خرد بوده، در ابتدا مثلاً پنج تومان و ده تومان و سی تومان بوده، الان افزایش پیدا کرده. من در یک نشستی وزارت اقتصاد دعوت شدم که بین معاونت علمی رئیس‌جمهور و مدیر عامل بانک قرض‌الحسنه مهر ایران با حضور رئیس بانک مرکزی وقت و با حضور وزیر اقتصاد و دارایی تفاهم‌نامه امضا می‌شد که هزار شرکت حقوقی از شرکت‌های فعال در عرصه‌ی فن‌آوری‌های پیشرفته (شرکت‌های دانش‌بنیان)، هر شرکت با پانصد میلیارد تومان تأمین مالی کنند. و این خودش خیلی مهم است. رقم را ملاحظه بفرمایید! هزار بنگاه، هرکدام پانصد میلیارد تومان تأمین مالی قرض الحسنه!

دانش‌پژوه: احتمالاً پانصد میلیون بوده. احتمالاً پانصد میلیارد بین این‌ها تقسیم می‌شود.

استاد: بله فرمایش شما درست است، پانصد میلیون!

دانش‌پژوه: پانصد میلیارد هم درست است بین این‌ها تقسیم می‌شود. پانصد میلیارد تقسیم بر هزار که شود پانصد میلیون می‌شود. هر شرکتی پانصد میلیون.

استاد: بسیار خوب، احسنتم! فرمایش شما درست است.

ولی خب قبلاً چنین فرصتی نبود، چنین امکانی نبود. و این خودش خیلی مهم است. چون یکی از چیزهایی که مهم است که این شرکت‌های دانش‌بنیان با کاهش هزینه روبرو باشند، به این شکل بسیار کاهش هزینه محقق می‌شود.

صندوق‌های گسترده و پرتعداد دیگری هم از صندوق‌های قرض‌الحسنه وجود دارند؛ مثل صندوق امداد ولایت، اخیراً دعوتی کردند، من هم رفتم. این‌ها در مراکز استان‌ها صندوق دارند. زیر پوشش کمیته امداد امام است و علاوه بر این در هر شهر یک نفر رابط دارند که دیگر آن‌ها زحمت نکشند مرکز استان بیایند و برگردند. و روابط‌ و ارتباطات‌شان را هم الکترونیک کردند.

علاوه‌ بر این صندوق قرض‌الحسنه‌ی مرکز خدمات حوزه‌ی علمیه را داریم که در سراسر کشور این‌هم خدمات خودش را ارائه می‌کند. چنین پدیده‌ی مبارکی یعنی صندوق‌های قرض‌الحسنه، بانک‌های قرض‌الحسنه، حقیقتاً در کشورهای دیگر از جمله‌ کشورهای اسلامی مشاهده نمی‌شود. و این را باید از برکات انقلاب اسلامی دانست.

و اطلاعات این بانک‌ها و صندوق‌ها نشان می‌دهد که برخلاف آن‌چه که در مورد بانک‌ها اتفاق افتاده که منابع بانک‌ها در اختیار کسانی‌که به آن‌ها تسهیلات داده می‌شود، قفل می‌شود و برنمی‌گردد و غالباً از بازپرداخت نکول می‌شود. و اطلاعاتی که بنده دارم حدود هفتاد درصد منابع نقدینه‌ی بانک‌ها بلوکه‌شده‌ی در اختیار یک عده‌ی معدودی است که سال به سال، این‌ها را تجدید تسهیلات می‌کنند. این‌ بانک‌ها و صندوق‌های قرض‌الحسنه با نکول یک و نیم درصد روبرو هستند. یعنی این یک و نیم درصد هم، نه نکول عدم پرداخت که نکول تأخیر است. این نشان می‌دهد که کسانی که قرض‌الحسنه می‌گیرند با این‌که افراد از نظر مالی ضعیف‌اند و جزو اقشار کم‌درآمد جامعه هستند، متعهد‌تر، مقیّدتر و ملتزم‌تر به ادای بدهی خودشان هستند.

اما بحث ما در مورد اوراق قرض‌الحسنه است. یعنی یک طراحی انجام می‌گیرد که از بازار سرمایه استفاده شود.

تعریف اوراق قرض‌الحسنه

اوراق قرض‌الحسنه اوراقی‌ است که براساس قرارداد قرض بدون شرط منفعت منتشر می‌شود. ضمناً این شرط منفعت نه شرط صریح، نه شرط ضمنی، نه مجاز است که شرطی ارتکازی پدید بیاید، بلکه نباید بدون هیچ شرطی باشد.

دانش‌پژوه: یعنی بدون شرط منفعت؟

استاد: بدون شرط منفعت.

دانش‌پژوه: یعنی مقید به عدم منفعت باشد، مطلق باشد؟

استاد: مقید به عدم منفعت، بله. یعنی مقید به عدم شرط هستند.

یکی از چیزهایی که البته این‌جا بحث است، نحوه‌ی عملی است که بعضی از این بانک‌ها یا صندوق‌ها ممکن است داشته باشند و آن‌هم این است که به کسانی قرض‌الحسنه بدهند که مدتی سپرده‌گذاری کنند. اگر این به نحو اشتراط باشد که قطعاً همان ربا است، بنا بر نظر عده‌ای از فقها که می‌گویند: «الْقَرضُ یَجُرُّ نفعاً، فَهُو رِبا» شامل حال این‌گونه موارد می‌شود. و یک بحثی هم ما در شورای فقهی بانک مرکزی در مورد بانک‌های قرض‌الحسنه داشتیم فعلاً و به نحوه‌ی رفتار آن‌ها اشکال گرفته شد، و آن‌ها ملتزم شدند، مقید شدند، حالا چقدر عمل کرده‌اند یا نکرده‌اند، ما هنوز بازخوردش را نگرفتیم، مبنی بر این‌که به مشتری تفهیم کنند که اگر شما سپرده می‌گذارید، این‌طور نیست که ما بابت این به شما امتیاز بدهیم. البته قبلاً سازوکاری را در نظر گرفته بودند که به صورت اتوماتیک روزشمار به این‌ها امتیاز می‌داد و امتیاز این‌ها را بالا می‌برد. و براساس این امتیاز بود که قرض‌الحسنه داده می‌شد. خب این مورد قبول قرار نگرفت، و گفته شد این اشکال دارد.

وقتی اشکال ندارد که آن‌ها سپرده‌گذاری‌شان را بکنند ولی تعهّدی از ناحیه‌ی بانک نباشد. گرچه ممکن است آن‌ها را در اولویت قرار بدهد اما بدون شرط، بدون التزام، بدون تعهد، و این را باید به مشتری تفهیم کنند که شما نمی‌توانید مطالبه کنید. این‌طور نیست که ما متعهد به پرداخت قرض‌الحسنه به شما باشیم. ممکن است مثلاً به شما بدهیم و می‌دهیم، ولی این‌طور نیست که تعهدی داشته باشیم.

دانش‌پژوه: الان ارتکازاً این شرط وجود دارد.

استاد: خب، چون پیشینه دارد، چون سابقه دارد این ارتکاز خنثی نشده، و به این سادگی خنثی نمی‌شود. ولی اگر تفهیم شود که تعهدی از ناحیه‌ی بانک نیست، کفایت می‌کند. همین مهم است که به سپرده‌گذار بگویند که اگر شما سپرده‌گذاری می‌کنید ما متعهد نیستیم به شما قرض‌الحسنه بدهیم. اگر گفت: پس من برمی‌دارم، بردارد. دقت فرمودید؟! اگر این تفهیم صورت بگیرد، در آن مراکز بانک یا صندوق تابلو بزنند که سپرده‌گذاری شما در این‌جا به معنی التزام و تعهد ما نسبت به قرض‌الحسنه نیست، این‌جا امتیاز مبنا قرار نمی‌گیرد، امتیاز نمی‌دهیم.

یک چیزی را رسالت آن اول که راه‌ افتاده بود ادعا می‌کرد، آن این بود که این سپرده‌گذاری آن‌ها برای ما نوعی زمینه‌ی اعتبارسنجی است، ما می‌فهمیم که این‌ها اعتبار دارند که قرض‌الحسنه بدهیم، برگردد. خب به نظرم این‌ها توجیه است.

دانش‌پژوه: آن را که جداگانه انجام می‌دهند. می‌توانند جداگانه اعتبارسنجی ‌کنند [اعتبار] نداشته باشد بگویند وام نمی‌دهیم.

استاد: بله، راه دیگری برای اعتبارسنجی وجود دارد. از همان راه‌ها باید استفاده کنند. این راه به نظر من توجیه خواهد بود.

دانش‌پژوه: رابطه‌ی سپرده‌گذار با بانک اگر قرض باشد، بانک شرط بگذارد ربا می‌شود، و الا رابطه‌ی آن وکالت است، الان طبق قانون رابطه‌ی سپرده‌گذار با بانک رابطه‌ی وکالتی است.

استاد: فرمایش شما نسبت به بانک درست است. یک نکته‌ای! کار را خراب کردند. آن نکته این است که گفتند سپرده‌گذاری کنید ما به قصد سپرده‌ها و مدت به شما امتیاز می‌دهیم. این جریان پیدا کرد. این فقط یک رابطه وکالت نیست.

دانش‌پژوه: نه، من به این آقا وکالت دادم، این آقا می‌گوید هرکه در مقابل پولش به من وکالت بدهد من به او قرض می‌دهم این‌که ربا نمی‌شود.

استاد: نه، اگر قرض نباشد، از ناحیه‌ی سپرده‌گذار قرض نباشد اشکالی ندارد.

دانش‌پژوه: این طرف قضیه باید درست شود، نه این‌که تابلو بزنند ‌که مثلاً امتیاز بدهند یا ندهند، موضوعیت ندارد. بانک امتیاز هم بدهد، ولی رابطه بانک و سپرده‌گذار وکالت باشد مشکلی ندارد. مثل این می‌ماند هرکس به من صدهزار تومان هدیه بدهد من به او ده میلیون قرض می‌دهم. این اشکال دارد؟ شرط در قرض؟

استاد: بله، شرط در قرض نباشد، نه اشکالی ندارد.

دانش‌پژوه: یا این بحث که در اجاره آقایان مطرح می‌کنند برای پول رهن، می‌گویند: در اجاره شرط شود که این مبلغ قرض داده می‌شود، نه در قرض. در اجاره، اجاره می‌دهم به شرط این‌که یک میلیون به من قرض بدهید.

استاد: بله فرمابش جنابعالی درست است؛ اگر عقدی براساس آن عقد سپرده‌گذاری انجام می‌گیرد، صرفاً عقد وکالت باشد، دیگر این‌جا مشکل به کلی برطرف می‌شود.

دانش‌پژوه: ببخشید الان در بانک رسالت و صندوق‌ قرض‌الحسنه که وکالت نیست، قرض است.

استاد: آن‌چه که در بانک‌ها صورت می‌گیرد قرض است.

دانش‌پژوه: بانک بله، ولی در صندوق‌ها نه

استاد: در صندوق‌ها من نمی‌دانم چیست. خودشان باید توضیح بدهند و بیان کنند. اعلام کنند که این قرض است یا نه. نه که جربانی که از اول در بانک‌ها اتفاق افتاده که بانکداری بدون ربا قانونگذاری شده، این دو حساب را، حساب قرض‌الحسنه، از نظر حقوقی به حساب آوردند. ظاهراً بانک‌ها هم بر این مبنا مشی کرده‌اند. چرا؟ چون بانک قرض‌الحسنه مهر گفتم قرض‌الحسنه‌های سپرده‌های بانک‌ها را گرفته، بانک قرض‌الحسنه شده. پس مبدأ آن قرض‌الحسنه است.

دانش‌پژوه: پس حساب‌هایی که جدید باز می‌شود آن‌ها هم قرض‌الحسنه است؟

استاد: علی القاعده همان است.

دانش‌پژوه: موقع افتتاح حساب مشخص است شما چه حسابی باز می‌کنید.

استاد: به‌هرحال اگر طراحی جدیدی صورت بگیرد، عنوانش را وکالت برای قرض‌الحسنه بگذارند مسئله به کلی حل می‌شود. اگر نه، قرض‌الحسنه به بانک باشد، اگرچه خیلی قرض‌الحسنه جایی ندارد به بانک، چون بانک نیازمند نیست. معمولاً قرض‌الحسنه را به نیازمند باید داد. عرف قضیه این را اقتضا می‌کند.

دانش‌پژوه: مردم در آن بانک سرمایه‌گذاری نمی‌کنند.

استاد: یک وقت انگیزه را مطرح می‌کنیم، به عبارت دیگر داعی که خودمان هم در فقه بحث مفصل داریم. در صلات به نیابت هم گفته می‌شود، برای میت و امثال این‌ها گفته می‌شود که داعی برای انجام فعل مثلاً به آن اجرت هم بدهند، آن حرف دیگری ا‌ست. یک وقت هست، نه مسئله‌ی داعی نیست، بلکه شرط است، و مبنا است و رابطه‌ی اشتراط است. اگر اشتراط باشد اشکال دارد.

خب، اوراق قرض‌الحسنه اوراق بهاداری‌ است که براساس قرارداد قرض بدون شرط منفعت منتشر می‌شود، ناشر اوراق به میزان ارزش اسمی اوراق به صاحبان اوراق بدهکار است، و در رسید مورد نظر، این بدهی را بدون اضافی برمی‌گرداند.

ماهیت اوراق قرض‌الحسنه

این اوراق ماهیت خیرخوانه دارد. و به خاطر گسترش روحیه‌ی احسان در میان مردم منتشر می‌شود. اوراق قرض‌الحسنه معمولاً سررسید دارد، گرچه خود قرض‌الحسنه شرعاً ضرورتی ندارد سررسید داشته باشد، عندالمطالبه که طلبکار مطالبه کند، بدهکار قدرت ادا دارد باید ادا کند.

ناشر این اوراق وجوه افراد خیّر را مستقیماً یا از طریق صندوق‌های قرض‌الحسنه یا بانک‌ها یا بازار سرمایه جمع‌آوری می‌کند. و توسط بانک‌های قرض‌الحسنه یا صندوق‌ها به افراد نیازمند یا بنگاه‌ها و نهادهای نیکوکاری، قرض‌الحسنه می‌دهد. هر شخص حقیقی یا حقوقی می‌تواند این اوراق را به تعداد نامحدودی تقاضا کند.

جامعه‌ی هدف این اوراق به‌طور عمده یعنی کسانی که خریداران این اوراق خواهند بود، افراد معتقدی هستند که به خاطر کسب اجر الهی بخشی از سرمایه‌ی خودشان را در امور خیر هزینه می‌کنند. ناشر اوراق متعهد به پرداخت وجوه دریافتی در سررسید است. بانک یا هر مؤسسه‌ی مالی معتبری می‌تواند ضامن بازپرداخت ما به ازای این وجوه باشد.

قلمرو کاربرد اوراق قرض‌الحسنه

یکی اعطای وام قرض‌الحسنه به نیازمندان برای تأمین معیشت‌شان هست، در دورانی که نیازمند هستند. مثلاً ما کارگرانی داریم که فصلی شاغل می‌شوند، یک فصولی شاغل هستند، یک فصولی بیکار هستند، در آن فصولی که بیکار هستند منابع مالی برای هزینه‌کردشان ندارند، قرض‌الحسنه می‌گیرند در آن فصولی که کار می‌کنند قدرت دارند که بدهی‌شان را بازپرداخت کنند.

یا تأمین مالی معالجه‌ی بیماری‌های پرهزینه، یا تأمین هزینه‌ی جهیزیه‌ی جوانان آماده‌ی ازدواج، یا هزینه‌ی اشتغال خرد، و خرید وسایل کار، یا تأمین هزینه‌ی پیش‌پرداخت اجاره مسکن، یا ساخت مسکن ارزان‌قیمت و امثال این‌ها.

یکی دیگر از فعالیت‌هایی که توسط اوراق قرض‌الحسنه می‌تواند تأمین مالی شود؛ تأمین مالی طرح‌های عام المنفعه است. دولت، سازمان‌ها و مؤسسات خیریه می‌توانند بخشی از طرح‌های عام المنفعه‌ی خود را با انتشار اوراق قرض‌الحسنه تأمین مالی کنند. بعداً به تدریج از محل بودجه‌ی سالانه‌ی دولت یا خدماتی که همین طرح‌ها ارائه می‌کنند، مثلاً بیمارستان ساخته، خدماتی را که ارائه می‌کند، منابع مالی کسب می‌کند، می‌تواند از این طریق بدهی‌های خودش را بپردازد.

اوراق قرض‌الحسنه بازار ثانویه هم می‌تواند داشته باشد. به عبارت دیگر این قابلیت را دارد که در بازار ثانویه عرضه شود، از این جهت ناشران اوراق می‌توانند اقدام به انتشار اوراق بی‌نام یا بانام ولی با مجوّز واگذاری به دیگران امکان انتقال به دیگران را هم داشته باشد، تا در بازار ثانوی قابل نقل و انتقال شود. بر این اساس می‌توان اوراق قرض‌الحسنه با سررسید طولانی پنج‌ساله، ده‌ساله، بیست‌ساله، منتشر کرد. دارندگان اوراق هرگاه نیازمند منابع مالی خودشان باشند در بازار ثانویه عرضه کنند. و معادل وجه آن را دریافت کنند.

دانش‌پژوه: خرید و فروش این‌ها در بازار ثانویه از چه باب می‌شود؟ از باب قرض می‌شود؟

استاد: درواقع اوراقی که حکایت از قرض دادن می‌کند. عنوان خرید و فروش فی‌الواقع صادق نیست. آن‌چه که صادق است نقل و انتقال قرض است. دقت بفرمایید! طلبی که من از جنابعالی دارم، به طلب کس دیگری از شما تبدیل می‌شود. دقت فرمودید؟! حالا آن صندوق‌ها

دانش‌پژوه: یعنی حواله می‌شود؟

استاد: حواله می‌شود، احسنتم! تحت عنوان حواله، در قالب حواله قابل انتقال است.

دانش‌پژوه: ببخشید با سررسید طولانی فرمودید آن‌وقت تورم چه می‌شود؟ خیلی ضرر می‌کند.

استاد: ما این‌جا فرض تورم را نکرده‌ایم، چون اگر بنا باشد که در هر بحثی سراغ تورم برویم خب، یک جایی بحثش را می‌کنیم تمام می‌شود می‌رود. برای این‌که در این‌گونه موارد تورم شود چه می‌شود؟ مسلم در تورم‌های ملایم افراد قرض‌های طولانی‌مدت می‌دهند ولی در تورم‌های شدید اصلاً افراد زیربار قرض‌های طولانی‌مدت نمی‌روند. ناگزیر این‌جا اوراق قرض‌الحسنه باید اوراق قرض‌الحسنه‌ی سه ماهه باشد، دو ماهه باشد، شش ماهه باشد، حتماً.

دانش‌پژوه: راه دیگرش می‌تواند قرض طلا باشد، قرضی که می‌دهند.

استاد: به شرط این‌که طلا مبادله شود. ببینید چون در قرض غالباً فقها قائل به قبض هستند، تا قبض اتفاق نیافتد قرض تحقق نیافته. آن‌چه که قبض می‌شود قرض داده شده. ریال اقباض شده قرض ریالی است. طلا اقباض شده قرض طلایی است. بله، در آن‌ صورت طلا بدهکار خواهد بود.

البته این نکته را توجه داشته باشید امور خیریه‌ای که می‌خواهد تأمین مالی شود اگر بنا باشد طلا بخرند و طلا را به قرض بدهند، و او متعهد باشد که در هنگام سررسید طولانی‌مدت طلا برگرداند، هزینه‌های آن‌ امور خیریه به شدت بالا می‌رود. دقت بفرمایید! اما قرض‌های کوتاه‌مدتی که می‌گیرند، دوماهه و سه‌ماهه و شش‌ماهه، غالباً مردم این مقدارها را اغماض می‌کنند. خصوصاً در نرخ تورم‌های پایین‌تر اغماض می‌کنند. بدانند که یک ثواب‌هایی بر آن مترتب است اغماض می‌کنند.

اگرنه، ما آن حرفی که در بحث‌ پول گفتیم این‌جا می‌توانیم بگوییم. در بحث پول گفتیم، این پول‌های اعتباری در واقع چیزی جز قدرت خرید نیست. خصوصاً در تورم‌های بالا، قدرت خرید اگر کسی به دیگری قرض می‌دهد، قدرت خرید قرض می‌دهد. فهم عرف خاص در این‌گونه موارد چنین است. برای همین هم معمولاً در شرایط تورمی از قرض‌دادن طولانی‌مدت فرار می‌کنند.، و در شرایط تورمی از مهریه‌هایی ریالی فرار می‌کنند، و از نگه داشتن نقدینگی به مدت طولانی فرار می‌کنند. سعی می‌کنند نقدینگی‌شان را به سکه و ارز و ملک و امثال این‌ها تبدیل کنند که ماندگاری داشته باشد، و متناسب با تورم ارزش آن حفظ شود. این رفتار عقلا است، و مورد استنکار هم نیست.

بنابراین در یک چنین شرایطی پول اعتباری، به قدرت خرید تبدیل می‌شود، چیزی جز قدرت خرید نیست. می‌تواند به فرمایش آیت الله سبحانی بگوید به شرط حفظ قدرت خرید من قرض می‌دهم. او هم در هنگام سررسید مکلف است که این قدرت خرید را جبران کند و برگرداند. یا نه، به فتوای رهبر معظم انقلاب بدون این‌که شرط هم کرده باشد قابل مطالبه است، در یک چنین شرایطی. بسیار خب!

دانش‌پژوه: ملاک برای محاسبه‌ چیست؟

استاد: ملاک محاسبه یک شاخصی است، که آن شاخص مورد مقبولیت عمومی جامعه قرار بگیرد؛ گمان می‌کنم بهترین شاخص، شاخص قیمت‌های بانک‌ مرکزی است که سالانه میانگین ارزش سیصد و هفتاد و خرده‌ای قلم کالا را، یعنی سبدی از مجموع سیصد و هفتاد و خرده‌ای قلم کالا را مبنا قرار می‌دهد، ماهانه، هفتگی، مشخص می‌کند که قیمت این‌ها چقدر تغییر پیدا کرده. سالانه هم مشخص می‌شود. آن گزارش هفتگی را برای اوحدی می‌فرستند، گزارش ماهانه‌ی آن منتشر می‌شود. و گزارش سالانه‌ی آن‌ها هم منتشر می‌شود. آن به نظرم شاخص معقولی است.

دانش‌پژوه: سالانه یا ماهانه؟

استاد: عرض می‌کنم: هفتگی دارند، ماهانه دارند، سالانه دارند.

دانش‌پژوه: کدام را مبنا قرار بدهیم؟

استاد: هرکدام را بخواهید مبنا قرار بدهید فرق نمی‌کند.

دانش‌پژوه: بحث حقوقی پیش می‌آید،‌ اگر فتوای مقام معظم رهبری بدون شرط هم بتواند با توجه به قدرت خرید حقش را بگیرد، و لذا آن کسی‌که قرض داده، اوراق بدهد، بیاید شکایت کند بر مبنای این فتوا می‌تواند بگوید باید بیشتر برگردانید. و لذا می‌شود گفت: سه ماه، سه ماه تمدید شود یا شرطی باشد که این مشکل پیش نیاید که به شکایت منجر شود.

دانش‌پژوه: بعد اگر فرض کنید یک اتفاقی افتاد برعکس شد، هفتگی ممکن است تورم پایین بیاید، یک هفته تورم بالا برود، دوباره هفته بعد تورم پایین بیاید.

استاد: ولی نمی‌شود. آن‌چه که شما می‌فرمایید این‌که تورم منفی شود. حقیقتاً این‌طور نیست، ممکن است نرخ آن کاهش پیدا کند. چون تورم تورم است. تورم معکوس ما نداریم، مگر در یک اقتصاد با رشد بالا. مثلاً یک اقتصادی با رشد سالانه‌ی ده، پانزده درصد.

دانش‌پژوه: البته چرا، سالیانه چرا. ولی هفتگی نه.

استاد: هفتگی بعید است که شود. خیلی خب.

اوراق وقف

بحث بعدی ما اوراق وقف است. ما چندتا از این عناوین دیگر داریم، ان‌شاءالله این‌ها را طی یکی دو جلسه تمام کنیم، به بحث اوراق مشتقه می‌رسیم که خیلی هم بحث روز است، هم پرمسئله است، و الان موضوع تضارب آرا.

قبلاً در مورد وقف بحث کردیم. و گفتیم که فقها تعریف وقف را گفته‌اند: «تحبیس العین و تسبیل الثمرة». ولی روایتی از رسول گرامی اسلام بود که فرمود: «حبِّس الأصل و سبِّل الثَّمرة»، و بین اصل و عین فرق است. وقتی عین می‌گوییم یعنی از میان اموال آن‌چه جنبه‌ی عینی دارد، ولی وقتی‌ کلمه‌ی اصل به جای عین نشست، دامنه‌ی آن گسترده می‌شود. این تعبیر اصل امکان تجدیدنظر در بحث وقف را هم فراهم می‌کند.

ما الهام گرفتیم از آیه‌ی شریفه‌ی قرآن که در مورد ربا فرمود: «فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ» رأس المال یعنی أصل المال. خب، از این طرف رأس المال اصل المال است، از آن طرف اصل المال عین‌ المال نیست. وگرنه در قرض چه اتفاقی می‌افتد؟ در قرض تملیک المال بعوض مقدَّر فی الذِّمةِ است. اصلاً در قرض بین مقرض و مقترض انتقال مالکیت اتفاق می‌افتد. وقتی انتقال مالکیت صورت می‌گیرد پس اصل نابود نشده، آن‌چه که احیاناً انتقال پیدا کرده عین است، نه اصل. آن‌ چیست که خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ (یعنی رءوس اموال شما)؟ این یعنی اعیان الأموال را نمی‌خواهد بگوید؟ همان چیزی که امروز تبدیل به سرمایه می‌شود، یا آن‌ چیزی که قابلیت سرمایه دارد. آن چیزی که قابلیت سرمایه دارد، اصل است. خیلی خب؛ بنابراین لازم نیست از اعیان الأموال باشد که وقف می‌شود.

تجربه‌ی تاریخی نشان داده که معمولاً واقفان، صاحبان املاک هستند؛ مثل زمین‌های زراعی، باغ‌های میوه، بناهای مهم مثل مساجد، مدارس، تکایا، کاروانسراها، بیمارستان‌ها، دارالایتام‌ها، قنات‌ها، و مانند این‌ها. طراحی اوراق وقف این فرصت را به افراد مؤمنی می‌دهد که توانایی وقف ملک ندارند. نمی‌تواند ملکی را خریداری کند و وقف کند. ولی فکر خیرخواهانه دارند، مایل هستند باقیات و صالحاتی از آن‌ها باقی بماند. اوراق وقف از ابزارهای تأمین مالی اسلامی جمعی است. این کلمه، این عنوان؛ تأمین مالی اسلامی جمعی یکی از طراحی‌هایی است که طبق دهه‌های اخیر پدید آمده، و مقالات متعددی در مورد آن نوشته شد، تأمین مالی جمعی. در برخی از بازارهای مالی بین‌المللی هم سابقه‌ی انتشار دارد؛ اوراق تأمین مالی جمعی. اتفاقاً‌ ابتدا که منتشر شده در مورد امور خیریه منتشر شده.

افراد می‌توانند با دریافت اوراق وقف و پرداخت وجهی که در آن مندرج شده، در تأمین مالی خیریه‌ها مشارکت کنند.

انتشار اوراق وقف می‌تواند شرایط توسعه‌ی فرهنگ وقف را فراهم کند و نقش به سزایی در گسترش وقف داشته باشد. در گذشته‌ی تاریخ ایران ما شاهد بسیار گسترده بودن اوقاف بودیم.

من یک وقتی دانشگاه تربیت مدرس یک پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشدی را تحت عنوان اقتصاد وقف راهنمایی می‌کردم که دانشجو الان از اساتید دانشگاه مشهد است. تحقیقی را کرد، این تحقیق تاریخی نشان می‌داد؛ بخش مهمی از اراضی ایران چندبار وقف شده و بعد از سال‌ها وقف‌ها ابطال شده. ابطال توسط قدرت‌ها صورت گرفته. بعضی‌ از قدرت‌های مسلط حاکم شدند و وقف را ابطال کردند. فراموش شده و مجدداً وقف شده.

دانش‌پژوه: اگر این تاریخ ثابت شود، آن‌وقت قابل برگشت است؟

استاد: شرعاً قابل برگشت است. ولی گفت: چه کسی بتواند این زنگوله‌ها را گردن گربه‌ها بیاندازد! ببینید من مطلع شدم که زمین‌های الهیه وقف است. حالا گران‌ترین زمین‌ها در تهران زمین‌های الهیه است، موقوفه است. اگر اثبات حقوقی هم شود چگونه می‌شود اجرا کرد، پیاده کرد؟ خیلی محذور خواهد داشت.

بله، من مقصودم بیان نیّت خیرخواهانه‌ی ایرانی‌ها در طول تاریخ است که تلاش کرده‌اند از خودشان باقیات و صالحاتی بگذارند. یکی از موارد مثلاً اوقاف مربوط به امام رضا علیه‌السلام است، دامنه‌ای بسیار گسترده‌ای، نه تنها در خراسان که در کل ایران، نه تنها در ایران که در هند و پاکستان حتی در برخی کشورهای افریقایی این‌ها موقوفه دارند. و عجیب است بعضی از موقوفات خاصّ مواردی مثل کفش زوار، لباس زوار، اسکان زوار ووو است.

افراد می‌توانند با دریافت اوراق در امر خیر وقف مشارکت کنند. انتشار اوراق وقف می‌تواند گفتیم شرایط توسعه‌ی فرهنگ وقف را فراهم کند. در سال ۱۳۹۲ در قانون بودجه، بند ۴۵ ماده واحده، اجازه داده شد با استفاده از قرارداد صلح صاحبان اوراق به عنوان مُصالح بخشی از اموال خودشان را در اختیار بانی به عنوان مُتصالح قرار بدهند تا بانی همراه با سایر اموالی که به صلح به او واگذار می‌شود طرح‌های عام‌المنفعه‌ای را احداث کند، و از طرف صاحبان آن‌ها وقف شرعی کند. پس نقطه‌ی ابتدا صلح می‌شود، تا وقتی‌که یک بنا تبدیل شود، آن بنا را وقف کنند.

ارکان اوراق وقف

اول ـ بانی است؛ یعنی عرضه‌کننده اوراق. یک شخص حقوقی است که اوراق وقف در راستای تأمین مالی طرح‌های عام‌المنفعه‌ی مورد نظر او منتشر می‌شود.

دوم ـ امین؛ شخص یا اشخاصی هستند که به منظور رعایت اهداف دارندگان اوراق وقف، و حصول اطمینان از صحت عملیات مستمراً طرح را تحت پایش و رسیدگی قرار می‌دهند.

سوم ـ مدیر طرح؛ شخصی است که وظیفه‌ی تعیین ناظر و پیمانکاران طرح را برعهده دارد.

چهارم ـ متولی و هیئت امنای طرح؛ اشخاصی هستند که اداره‌ی طرح و بهره‌برداری از موقوفه را برعهده دارند.

پنجم ـ واقفان؛ واقفان همین صاحبان اوراق وقف هستند.

ششم ـ عاملان عرضه‌ی اوراق؛ بانک‌ها، مؤسسات خیّریه معتبر و سازمان‌های مرتبط با موضوع وقف مثل مثلاً نظام پزشکی برای وقف بیمارستان‌ها. همین‌جا بگویم که از اوراق وقفی که در بورس عرضه شد، سه‌تا بیمارستان ساخته شد و بیشتر خریداران اوراق وقف پزشکان و پرستاران بودند. این نشان می‌دهد که چقدر با استقبال روبرو می‌شود.

فرآیند عملیات

بانی پس از تهیه‌ی امیدنامه‌ نسبت به اوراق وقف، و تعیین امین و کسب مجوّزهای لازم، اقدام به انتشار اوراق وقف می‌کند، و از طریق عامل عرضه‌ی اوراق بین کسانی‌که قصد مشارکت در وقف دارند توزیع می‌کنند.

متقاضی یا مصالح با دریافت اوراق وقف بخشی از اموال خودش را براساس قرارداد صلح در اختیار بانی یا متصالح قرار می‌دهد تا او همراه با سایر اموال که به او به صلح رسیده، طرح عام‌المنفعه‌ای مثل بیمارستان احداث کند. بعد از طرف صاحبان اوراق شرعاً وقف کند.

بانی زیرنظر امین، وجوه جمع‌آوری شده را برای احداث طرح در اختیار مدیر طرح یعنی پیمانکار قرار می‌دهد. بانی پس از احداث طرح، با تعیین متولی وقف و هیأت امنا صیغه‌ی وقف را از طرف صاحبان اوراق جاری می‌کند. و طرح به جهت بهره‌برداری در اختیار متولی قرار می‌دهد. استفاده از قرارداد صلح برای انجام مراحل مقدماتی ایجاد طرح جهت وقف راهکار مناسبی است. درعین‌حال می‌تواند از طریق وکالت هم باشد.

ما قبلاً از بحث پول هم صحبت کردیم. به استناد روایت منقول از پیامبر در مورد حبَّسِ الأصل و سبِّل الثمرة گفتیم پول اعتباری امروز را می‌شود وقف کرد. عده‌ بیشتری از فقها قائل به جواز وقف پول نیستند، و بعضی قائل به جواز پول هستند. رهبر معظم انقلاب در پاسخ به استفتایی که سازمان اوقاف از ایشان کرد؛ وقف پول را به جهت مالیّت جایز دانستند. ما هم گفتیم که پول اعتباری جاری از اعیان نیست، غیر اعیان است، و تحبیس اصل آن به حیثیت قابلیت سرمایه‌گذاری برمی‌گردد. بنابراین وجوه نقد مردم را می‌توان توسط نهاد وقف جمع‌آوری کرد و تبدیل به اوراق وقف کرد، و با سرمایه‌گذاری آن منافع اوراق وقف را تثبیت کرد. این‌هم بحث ما در مورد اوراق وقف.

دانش‌پژوه: الان پدیده‌ای هست به نام این‌که خیریه‌ای دارند وقف می‌کنند، آن‌ها از مالیات معاف می‌شوند. این‌جا چه می‌شود؟

استاد: بله، این یک مسئله‌ای است که در دنیا مطرح است. غالباً خیریه‌ها در دنیا معاف از مالیات هستند. خیریه‌های بزرگی در کشورهای اروپایی، امریکا وجود دارد، قانون‌شان هم خیلی روشن و شفاف آن‌ها را معاف از مالیات تلقی می‌کند.

دانش‌پژوه: من منظورم این بود که این‌ها مالیات‌شان تخفیف داده شده، یک شرکت است مثلاً یک خیریه‌ای دارد، یا حتی خمس می‌گیرند، اهل خمس هستند. اگر این‌ها اوراق‌شان ببرند مالیات‌شان طبق قانون ظاهراً تخفیف دارند.

استاد: ببینید ما یک قانونی داریم از قدیم است. آن این است که این‌گونه هزینه‌ها را جزو هزینه‌های قابل قبول تلقی می‌کنند. یعنی سازمان امور مالیاتی هزینه‌ی قابل قبول می‌گوید. دقت فرمودید؟ نه لزوماً مستثنی از مالیات، تعبیر به قابل قبول به معنای مستثنی از مالیات نیست. ولی علاوه بر این خیلی جاها این‌گونه خدمات مستثنی از مالیات است. نرخ مالیات را صفر می‌گذارند.

دانش‌پژوه: همان‌طور که مستحضر هستید چه تضمینی وجود دارد که آستان‌های مقدس که بقاع متبرکه که وقف هستند اگر ما اوراق مشارکت‌شان را منتشر کنیم دولت نیاید برای این‌ها مالیات ببندد؟ همان‌طور که آستانه‌ی‌ مقدس امام رضا دارد مالیات می‌دهد.

استاد: فرق است. ببینید آستان امام رضا علیه‌السلام شرکت‌هایی دارد که اقتصادی هستند. آن‌ها مستثنی از مالیات نیستند. این‌ها موقوفه نیستند. شرکت‌های تحت پوشش آستان قدس رضوی هستند و فعالیت اقتصادی می‌کنند، درآمدزا هستند. خب، خود موقوفه‌ها استثنا از مالیات هستند، هرجا که خودش موقوفه باشد، و هر منابعی که به عنوان موقوفه باشد مستثنی از مالیات است، اما همان‌طور که عرض کردم شرکت‌ها این‌طور نیست، شرکت‌های اقتصادی انتفاعی، دارند دیگر؛ شرکت نان رضوی.

دانش‌پژوه: نان رضوی دارد از این موقوفه این تهیه شده، و سود آن را هم خود آستان برداشت می‌کند.

استاد: بسیار خب، ولی فعالیت اقتصادی است. دقت بفرمایید! غیر از این است که خودش موقوفه باشد. هرجا که موقوفه باشد هم به فتوای امام رضوان الله علیه که قبلاً برای آستان قدس رضوی و دیگر آستان‌های مقدس نوشته‌اند، هم بنا به مکتوب رهبر معظم انقلاب مستثنی از مالیات هستند.

دانش‌پژوه: الان شرکت‌های آستان موقوفه‌اند.

استاد: همه‌ی شرکت‌ها موقوفه نیستند. شرکت‌هایی که آستان قدس ایجاد کرده.

دانش‌پژوه:‌ خیلی خب، مردم به آستان قدس پول دادند به عنوان کمک به حرم، آستان قدس هم این‌ها را جمع کرده مبالغ زیادی شده که

استاد: ببینید ما مواردی داریم که عیناً وقف است. مواردی داریم که منافع وقف بوده. منافع وقف باید یک جایی هزینه‌ای می‌شده، حالا با آن کارخانه ساختند، این دیگر غیر از وقف است. منافع وقف، وقف نیست.

دانش‌پژوه: الان جزو موقوفه هست یا نه؟ موقوفه متولی می‌خواهد یا نمی‌خواهد؟

استاد: متولی آن آستان قدس است.

دانش‌پژوه: از نظر شرعی متولی آستان قدس است.

استاد: بله، ولی این‌که متولی آن آستان قدس است معنای آن این نیست که آن‌چه به نام کارخانه‌ی نان رضوی، یا بفرمایید گاوداری فلان، گله‌داری فلان، مزرعه‌داری فلان ایجاد شده است، آن‌ها موقوفه است.

دانش‌پژوه: اگر کارخانه‌داری کارخانه‌ی خود را برای حرم وقف کرد دیگر آن کارخانه...

استاد: آن کارخانه وقف است، آره آن استثنا می‌شود. کارخانه و منافع کارخانه از مالیات استثنا می‌شود. آن‌چه که من خبر دارم این است.

دانش‌پژوه: قبلش مالیاتش پرداخت نمی‌شد، اما آمدند مالیات شرکت‌ها را هم پرداخت کردند.

استاد: بله، مالیات شرکت‌ها پرداخت می‌شود.

دانش‌پژوه: ببخشید آن‌چه که در بحث قرض‌ تورم فرمودید، حالا چیزی به ذهنم می‌رسد اولاً حساب‌هایی که گرچه حالا مقدارش خیلی زیاد نیست، حساب قرض‌الحسنه‌ای که در بانک دارم، یا این حساب جاری که الان ماهیتش قرض است، این‌ها اگر ولو بدون شرط مطالبه‌ی کاهش ارزش پولش جایز باشد، این حساب‌ها را چه کار می‌کنند؟ بانک‌ها پرداخت می‌کنند؟‌

استاد: بانک‌ها تا قانونی نداشته باشند، الزام حقوقی نداشته باشند، از این کارها نمی‌کنند. به فتوای حضرت آقا استناد کن کدام بانک یک ریال به کسی می‌دهد؟‌ این‌ها می‌گویند که شما بخشنامه‌ی آن را بیاورید، قانونش را بیاورید، مصوبه‌ی مثلاً مجلس را بیاورید.

دانش‌پژوه: الان بانک‌ها نسبت به این مسئله ضمانی ندارند؟

استاد: این سخن دیگری است. آهان! یک نکته‌ای بگویم: حضرت آقا ذیل همین فتاوا فتوایی دارند می‌گویند: آن‌جایی که قرض‌الحسنه‌ها ارتکازاً به معنای بازپرداخت مثل اسمی هست به تعبیر من، آن‌جا همان مثل اسمی باید پرداخت کرد. مثال می‌زنند به قرض‌الحسنه‌ای که بانک‌ها به عنوان ودیعه‌ی مسکن می‌دهند. دقت می‌کنید؟

دانش‌پژوه: دلیل این فرق گذاشتن چیست؟

استاد: همان مسئله‌ی شرط ارتکازی است. دلیلش شرط ارتکازی است. می‌گویند: مگر این‌که ارتکازاً این‌طور شرط شده باشد که همان را، همان مبلغ را باید بدهد. پس اصل را بر این گذاشتند که اگر کسی به دیگری قرض داد، به شرط این‌که قدرت خرید را جبران کند، یک صورت. بدون این شرط ولی با نبود شرط ارتکازی مبنی بر این‌که همان مبلغ را پرداخت کند می‌تواند مطالبه‌ی مازاد کند. به اندازه‌ای که قدرت خرید را جبران کند. دقت فرمودید چه شد؟

دانش‌پژوه: باز هم بانک ضرر می‌کند، چون اگر بخواهیم ملتزم این شویم که بانک الان بگوییم من به عنوان بانک کاهش ارزش پول شما را جبران کنم، شما هم که سپرده‌گذار هستید، یا از من تسهیلات گرفتید شما موظف باشید که البته آن مربوط به قرض است.

استاد: نه، آن‌چه گفتید درباره‌ی قرض است، تسهیلات معنای دیگری دارد. آره. تسهیلات برمی‌گردد به این‌که شما چگونه قرارداد بسته باشید.

دانش‌پژوه: اختلافات جزیی تورم سه ماه، شش ماه که قبلش در اوراق قرض‌الحسنه صحبت شد ظاهراً ملاک نیست.

استاد: نه، اختلافات جزیی مبنای تسویه نیست.

دانش‌پژوه: نه می‌گویم یعنی اختلاف جزیی ظاهراً در نظر عرف ملغی باشد نسبت به افزایش و کاهش آن. مثلاً شما قبلش فرمودید مثلاً یک هفته‌ای هم منتشر می‌شود.

استاد: نه گفتم آمارش منتشر می‌شود.

دانش‌پژوه: می‌دانم آمار منتشر می‌شود

استاد: نگفتم مبنای مطالبه قرار بگیرد.

دانش‌پژوه: بله، بله متوجه هستم. می‌گویم مثلاً یک هفته‌ای نمی‌شود مبنای مطالبه باشد.

استاد: همین‌طور است.

دانش‌پژوه: چون روایت هم داریم یک کسی خدمت امام صادق علیه‌السلام آمد گفت: من ده درهم به کسی قرض داده بودم، آن موقع هر ده درهم معادل یک دینار بود، الان هر نه درهم یک دینار است، من مجاز هستم همان موقع هم ده درهم یک دینار بود، هم نه درهم یک دینار بود، من مجاز هستم بیشتر بگیرم که به تعداد دینار باشد؟‌ فرمودند: نه، نمی‌توانی بیشتر بگیری این ربا است. یعنی همان مقدار کم حتی طلا و نقره که ارزش اسمی آن ثابت است و ارزش بازاری بالا و پایین می‌شود این مقدار کم و زیادش حضرت فرمودند نمی‌تواند اضافه‌تر دریافت کند. حالا تورم مقدار زیاد و فاحش آن شاید بشود گفت فرق می‌کند، ولی در مقدار کم این ملغی است.

استاد: بله. ببینید البته در مورد مسکوکات طلا و نقره موضوع کاملاً متفاوت است، ما با دو کالا روبرو هستیم که نسبت این دو کالا با هم متغیر است. همین‌طور که اشاره کردید در صدر اسلام هم بوده، هر ده سکه‌ی نقره معادل یک سکه‌ی طلا محاسبه می‌شد. ولی در طول تاریخ صدر اسلام آرام آرام این نسبت به هم می‌خورد و تغییر می‌کند. برمی‌گردد به این‌که عرضه‌ی نقره افزایش پیدا می‌کرده‌، مثلاً ده‌تا دوازده‌تا در مقابل یک سکه‌ی طلا می‌شده، و یا حتی در زمان مأمون یک سکه طلا به بیست و پنج سکه‌ی نقره رسید. یا ممکن است که حتی خلیط این نقره افزایش پیدا کرده باشد. یعنی مقدار غیر نقره در سکه افزایش پیدا کرده باشد که این اتفاقات می‌افتاده، و از این جهت هم تأثیرگذار بوده. آن یک حرف دیگری است این‌طور نیست که براساس تورم باشد، مبنای تورم باشد.

ولی فرمایش‌تان درباره‌ی تورم درست است که عرف و خاص هم نسبت به تورم در کوتاه‌مدت به آن واکنش نشان نمی‌دهد و اهتمام خاص ندارد که مطالبه کند، انتظار داشته باشد. 9+اما بحث طولانی شد، یک ساعت و بیشتر شد این‌جا عرف واکنش نشان می‌دهد.

اوراق حج

بحث بعدی ما اوراق حج است. یکی از ابزارهای مالی که برای امکان سرمایه‌گذاری جهت اعزام به حج مورد استفاده قرار می‌گیرد، اوراق حج است. یک تجربه‌ی موفقی در استفاده از اوراق حج، مالزی دارد. تجربه‌ی مؤسسه‌ی تابونگ حاجی، در کشور مالزی این مؤسسه مسئول اعزام متقاضیان حج از مالزی برای سفر به بیت الله و انجام فریضه حج است. این مؤسسه به‌ عنوان یک مؤسسه‌ی توسعه‌ی اقتصادی ملی مشغول فعالیت است. هدف آن‌هم به‌کارگیری سیاست اقتصاد اسلامی است. از یک طرف از تجمع ثروت و نقدینگی بین مردم جلوگیری می‌کند، از طرف دیگر داوطلبان انجام فریضه‌ی حج را به مکه اعزام می‌کند، به نحوی که پس از برگشت حجاج دچار تنگنای مالی نمی‌شوند، یعنی سرمایه‌گذاری کردند.

فعالیت‌های سرمایه‌گذاری در مؤسسه تابونگ حاجی، شامل انواع مختلفی از فعالیت‌های اقتصادی مثل بازرگانی، صنعتی، کشاورزی می‌شود. از آن‌جایی که این سرمایه‌گذاری‌ها به روش اقتصاد مدرن برنامه‌ریزی شده، توانسته بازدهی خوبی داشته باشد. ـ‌ ضمناً در ذهن مبارک‌تان باشد، بین اوراق حج در مالزی و اوراق حج در ایران مقایسه بکنید. ـ

اهداف اوراق حج

الف ـ ارائه‌ی خدمات به بهترین نحو به حجاج مالزیایی در طول سفر حج

ب ـ بیشترین سوددهی به سرمایه‌گذاری متقاضیان

ج ـ ایجاد توانایی و تشویق مسلمانان به پس‌انداز تدریجی به منظور پرداخت هزینه‌های حج (یعنی من شنیده‌ام که برای اطفال دفترچه حساب باز می‌شود، و به نام آن‌ها کم‌کم هفتگی، ماهانه سرمایه‌گذاری می‌شود. به یک نصابی که می‌رسد اعلام می‌کنند شما می‌توانید امسال حج بروید.)

دانش‌پژوه: ببخشید روایت هم هست اگر می‌خواهید ثروتمند شوید به حج بروید.

استاد: بله، آن توصیه به حج به عنوان یکی از برکاتش؛ چون یک روایتی هم داریم که اگر می‌خواهید ثروتمند بشوید روی کوه صفا بروید، آن‌جا دعا کنید که دعا در کوه صفا منتج به ثروتمند شدن شما می‌شود.

د ـ ایجاد انگیزه‌ی پس‌انداز بین مسلمانان و شرکت در سرمایه‌گذاری‌های مختلف؛ از قبیل صنعت، بازرگانی، کشاورزی مطابق قوانین اسلامی. و تهیه‌ی امکانات مختلف جهت نگهداری و مراقبت مسلمان‌ها در هنگام حج و پس از بازگشت از مکه.

ه ـ پنجم ارائه‌ی امکانات و خدمات مختلف سود سرمایه‌گذاری، نگهداری و نظارت بر امور رفاهی حجاج در موسم حج.

سال ۱۹۶۲، دولت مالزی برای ایجاد رفاه و آسایش بیشتر زائران بیت‌الله الحرام اداره‌ای را به عنوان اداره‌ی زائران راه‌اندازی کرد، و البته این اداره را داشت، و یک اداره‌ی سرمایه‌گذاری حج هم داشت، این دو را به هم ملحق کرد، ترکیب کرد.

پروفسور اونگکا عبدالعزیز، ایشان استاد دانشگاه مالزی بود که در رشته‌ی اقتصاد داخلی روستاها تخصص داشت. طی نامه‌ای خطاب به دولت تشکیل تعاونی پس‌انداز حجاج را مطرح کرد. هدف از تشکیل این تعاونی عبارت بود از؛

الف ـ جهت یاری رساندن به مسلمانان جهت انجام فریضه‌ی حج بدون این‌که بابت پرداخت هزینه‌های مکه به زحمت بیافتند.

ب ـ نگران نشدن از تأمین هزینه‌ها پس از بازگشت از سفر حج. از حج برمی‌گردیم دست‌مان خالی نباشد.

ج ـ تهیه‌ی امکانات رفاهی در طی سفر، و همین‌طور پرداخت سود به سپرده‌های سپرده‌گذاران.

پروفسور اونگکا در سال ۱۹۵۰ (یعنی قبل از ۶۲) با مشاهدات خودش دریافت که مسلمانان مالزی پول خودشان را با هدف تشرف به حج با روش سنتی پس‌انداز می‌کنند. یعنی آرام ‌آرام پول‌شان را نگه می‌دارند. به این دلیل که مطمئن باشند پولی که پس‌انداز می‌شود کاملاً حلال است. از پول‌های کاملاً حلال‌شان کنار می‌گذاشتند. و به روش غیراسلامی بانک‌ها به ربا آلوده نمی‌شدند.

در ۱۹۵۹، طرحی تحت‌عنوان بهبود اوضاع اقتصادی آینده‌ی حجاج به دولت تقدیم کرد. توصیه کرد که حجاج پول خودشان را در یک مؤسسه‌ی مالی و یا بانکی که بدون عملیات ربوی کار می‌کند، سپرده‌گذاری کنند، درعین‌حال به سرمایه‌گذاران سود هم بدهند. سود حاصل بین آن‌ها تقسیم شود، و نه تنها آلوده به ربا نشود بلکه برای آن‌ها کمکی باشد تا پس از بازگشت به کشور دچار تنگنای مالی نشوند.

تعاونی پس‌انداز حجاج در ماه اوت ۱۹۶۲ تأسیس شد، و از سی سپتامبر ۱۹۶۳ آغاز به کار کرد. پس از ادغام با اداره‌ی امور زائران تحت عنوان مؤسسه‌ی تابونگ حاجی و به‌ عنوان ماده ۸ قانون اساسی مالزی مورد تصویب قرار گرفت. مؤسسه‌ی تابونگ حاجی که براساس قوانین اسلامی بنا شد و اداره می‌شد سرمایه‌گذارانش را متقاعد کرد که پس‌انداز آن‌ها مطابق قوانین اسلامی سرمایه‌گذاری شود. و فعالیت‌های مالی مؤسسه به دو بخش اصلی تقسیم شود: بخش اول شامل مدیریت مالی است که خود به دو بخش پس‌انداز و سوددهی تقسیم می‌شود. بخش دوم افزایش سرمایه‌ی سرمایه‌گذاران از طریق افزودن سود به سرمایه‌ها.

نحوه‌ی سرمایه‌گذاری هم به این روش است که سرمایه‌گذاران به مؤسسه وکالت می‌دهند تا پس‌انداز‌های‌شان را با هدف سرمایه‌گذاری در راه صحیح به کار بگیرد، سود خالص به دست آمده را به طریق جایزه و بهره‌دهی پس از آن‌که زکاتش پرداخت می‌شود ـ‌چون آن‌ها قائل به زکات پول هم هستند، و مقیّدند این زکات را پرداخت کنند.ـ پس از آن‌که زکاتش پرداخت می‌شود سودش را بعد از کسر زکات به آن‌ها برگردانند.

مؤسسه‌ی تابونگ حاجی با توسعه‌ی شعبات خودش در سراسر کشور مردم را به سرمایه‌گذاری تشویق کرد. این مؤسسه فقط مسلمانان را بدون شرایط سنی تحت پوشش قرار داد. ۵۵ درصد مردم مالزی مسلمان هستند. ۴۵ درصد غیرمسلمان هستند، ترکیبی از چینی و هندو. البته دولت دست اکثریت است، دولت دست مسلمان‌ها است.

دانش‌پژوه: پولدارها مسلمان‌ها هستند؟

استاد: پولدارها چینی‌ها هستند.

دانش‌پژوه: چینی هستند.

استاد: بله، چینی‌ها مهاجر هستند و معلوم است و خیلی موقعیت دارند و خیلی سرمایه‌گذاری کردند.

حالا مالزی نکاتی دارد، خصوصاً این این آقای پروفسور که گفتیم یک دختری داشت که در زمینه‌ی اقتصاد و بانکداری تحصیل‌کرده بود، ایشان هجده سال رئیس بانک مرکزی مالزی بود. و در طی این مدت نرخ تورم مالزی حداکثر دو درصد بود. و ایشان زمینه‌ی طراحی ابزارهای مالی اسلامی را تهیه کرد که در مالزی معروف شد و به دنیا ارائه شد، عرضه شد و بانکداری اسلامی. بانکداری اسلامی الان در مالزی یک بانکداری پیشرو است.

دانش‌پژوه: نظام‌شان دوگانه است حاج آقا؟

استاد: دوگانه است. چون بخش مهمی غیرمسلم هستند. البته مسلمان‌ها می‌توانند در بانک‌های اسلامی یا غیراسلامی سرمایه‌گذاری کنند، غیر مسلمان‌ها هم می‌توانند در بانک‌های اسلامی سرمایه‌گذاری کنند و استقبال می‌کنند.

دانش‌پژوه: این تجربه‌ی هفتاد ساله چیز کمی نیست و حال آن‌که جمهوری اسلامی هیچ‌ استفاده‌ای نکرده.

استاد: بله. حالا می‌گوییم که ما همه چیز را می‌خواهیم خودمان از صفر شروع کنیم.

خب، این پس‌اندازی که مسلمان‌ها برای حج می‌کنند، اولاً در هر شعبه امکان سرمایه‌گذاری دارند. ثانیاً از طریق پست در سراسر کشور می‌توانند استفاده کنند سرمایه‌گذاری کنند (سرمایه‌گذاری از طریق پست). می‌توانند پرداخت ماهانه به مؤسسه از طریق محل کار داشته باشند. کسی که محل کارش هست، از محل کار متقاضی برای سرمایه‌گذاری وصل می‌شود. غیر از این ارسال مستقیم سرمایه‌ی خود به شعبه‌ی مرکزی تابونگ حاجی، به کمک پست مالی، و آخرین روش هم درصورتی‌که بخواهد پولش را در سرمایه گذاری خاصی به کار بگیرد می‌تواند آن را به شرکت‌های وابسته به مؤسسه ارسال کند.

مؤسسه به جای صدور دفترچه‌ی پس‌انداز برای سرمایه‌گذاران، موجودی سرمایه‌گذاران خودش را دوبار در سال در ماه‌های ژوئن و دسامبر، به آن‌ها اعلام می‌کند تا از آن آگاهی‌ داشته‌ باشند. حداقل زمان برای سرمایه‌گذاری شش ماه است. و چنان‌چه سرمایه‌گذار بخواهد به موجب ضرورت بیش از یک‌صد هزار دلار از سرمایه‌اش را برداشت کند می‌تواند.

حجاج مالزیایی منحصراً از طریق این مؤسسه می‌توانند سفر حج بروند. تأکید این مؤسسه بر سرمایه‌گذاری بیشتر در دازمدت است. به‌طوری‌که بیشترین سرمایه‌گذاری را در کارخانجات و صنعت انجام داده‌اند. این اجمالاً تجربه‌ی حج مالزی‌ است.

دانش‌پژوه: حج واجب یا عمره؟

استاد: حج واجب. البته عمره هم می‌برند، ولی این حج واجب را از این راه تأمین مالی می‌کنند. همین مؤسسه عمره هم می‌برد.

تجربه‌ی اوراق حج در جمهوری اسلامی ایران

در بهمن سال ۹۱ تا اردیبهشت ۹۲ موضوع اوراق حج در کمیته‌ی فقهی سازمان بورس مطرح شد. کارشناسان فرابورس اظهار کردند با توجه به افزایش تقاضای مردم برای اعزام به سفر حج، حجم قابل توجهی از مردم متدیّن برای سپرده‌گذاری جهت حج به بانک‌ها مراجعه می‌کنند، و با پرداخت یک میلیون تومان (سال ۹۱، ۹۲)، سپرده‌ی سرمایه‌گذاری برای حج افتتاح کردند. بانک‌ها هم با سیاست خود این وجوه را در سرمایه‌گذاری‌ها استفاده کرده، و سالانه بیست درصد به‌ عنوان سود علی‌الحساب به حساب سپرده‌گذاران لحاظ می‌کنند. طبق برآورد سازمان حج حدود یک میلیون و هفتصد هزار نفر آن سال ثبت‌نام کردند، و در نوبت اعزام برای سفر حج بودند. طی سال ۹۱ تا ۱۴۰۱، حدود پانصد و پنجاه هزار نفر به حج مشرّف شدند. حدود یک میلیون و دویست هزار نفر دیگر در نوبت هستند. البته در هر سال تعدادی از اعزام‌شدگان مدیران کاروان‌ها و خدمه و تیم پزشکی و بعثه‌ی حج بودند. طی دوسال ۹۹ و ۱۴۰۰ هم به دلیل شرایط کرونا اعزام به حج متوقف شد.

از سوی دیگر بنا به قرعه‌کشی سال ۹۱ تعداد شش‌ میلیون و پانصد هزار نفر برای عمره در بانک‌های ملی و ملت ثبت‌نام کردند، و هرکدام هشتصد هزار تومان آن‌وقت پرداخت کردند. در سال‌های ۹۱ تا ۹۴ هر سال بیش از یک‌ میلیون ایرانی عمره مفرده مشرف شدند. از سال ۹۴ به بعد هم که اعزام به عمره‌ی مفرده متوقف شد. دلیلش هم می‌دانید.

یکی از مسائل مطرح شده خرید و فروش فیش‌های حج و عمره توسط واسطه‌گران است. یک بخش دلالی راه‌ افتاد، این اوراق را خریداری می‌کردند، روزنامه‌ها هم پربود از فیش حج، فیش عمره، فیش حج، فیش عمره. یک عده دلال این وسط آمدند برای این‌که به قیمت‌های گزافی بفروشند.

با توجه به این‌که از زمان ثبت‌نام برای حج و عمره سال‌های متمادی می‌گذرد عده‌ای از ثبت‌نام کنندگان از دنیا رفته‌اند. عده‌ای دیگر وضع اقتصادی مناسبی برای تأمین هزینه‌ی حج یا عمره ندارند، اوضاع‌شان بعداً تغییر پیدا کرد و مایل هستند انصراف بدهند، از این‌رو اوراق حج یا عمره‌ی خودشان را به متقاضیان دیگر واگذار می‌کنند. از سوی دیگر طی این مدت یک عده‌ای استطاعت مالی پیدا کرده‌اند و مایل هستند به حج مشرف شوند یا عمره‌ی مفرده انجام بدهند. راهی برای این سفر جز خرید فیش حج و عمره هم وجود ندارد.

انتقال فیش‌های حج و عمره توسط واسطه‌ها در دفاتر زیارتی که از سازمان حج و زیارت دارای مجوّز هستند با انتقال سند به نام خریدار انجام می‌شود. البته وضعیت کنونی این‌گونه واسطه‌گری‌ها خوشایند نیست. و سفر حج و عمره را که امری دینی و فرهنگی است دستخوش اقدامات ناخوشایند دلالی قرار داده.

امکان انجام این نقل و انتقال اوراق حج یا عمره زیر نظر سازمان حج و زیارت در فرابورس به‌ عنوان یک راه‌حل مناسبی برای جمع‌آوری وجوه و انسجام‌بخشی و هدفمندی معاملاتش در چارچوب گواهی حج و استفاده از سپرده‌ی حج و عمره است. فیش‌های ارائه شده توسط سازمان حج و زیارت می‌تواند در غالب این اوراق در بازار ابزارهای نوین مالی فرابورس به عنوان بازار ثانوی مبادله شود.

خرید و فروش گواهی حج و عمره از دو منظر فقهی و فرهنگی قابل بررسی است:

اما از نظر فقهی؛ این خرید و فروش گواهی حج و عمره به دو معنا قابل قبول است؛

ـ یکی خرید و فروش گواهی سپرده‌ی حج و عمره، گواهی سپرده را مبادله کنند. صاحبان گواهی سپرده‌ بانکی حج و عمره افزون بر اصل سپرده مالک سود آن هستند و دارای امتیاز سفر برای انجام حج یا عمره. این افراد می‌توانند از امتیاز خودشان استفاده کنند یا در بازار سرمایه به قیمت روز عرضه کنند و بفروشند یا در قالب قرارداد صلح به متقاضیان واگذار کنند.

ـ اما نوع دوم خرید و فروش خدمات حج و عمره است، یعنی نه این‌که بگوییم این امتیاز را می‌خرد و می‌فروشد، بلکه خدماتی که سازمان حج می‌خواهد بدهد، خرید و فروش می‌شود. سازمان حج با دریافت قیمت حج یا عمره متعهد می‌شود که در زمان آینده خدمات سفر حج و عمره را به متقاضی ارائه کند. به این صورت که متقاضی مبلغ معینی را به حساب بانکی سازمان حج واریز می‌کند. سازمان حج در مقابل متعهد می‌شود که در آینده براساس نوبت تعیین‌شده با قرعه‌کشی او را به سفر حج یا عمره اعزام کند و خدمات معینی را ارائه کند.

سازمان حج به متقاضی حج یا عمره ورقه‌ای را تحویل می‌دهد که نشان‌دهنده‌ی منفعت خدمات حج یا عمره است و امکان انتقال به دیگران هم دارد. در این فرض سازمان حج و زیارت در برابر مالکیت منابع دریافتی از متقاضیان باید ریسک تغییرات قیمت حج و عمره را برای سال‌های آینده برعهده بگیرد. فرض بر این است که خدمات فروخته. پس این خدمات را باید در زمان آینده که نوبت حج و عمره طرف می‌شود کامل بدهد بدون این‌که ما به التفاوتی از او دریافت کند.

دانش‌پژوه: الان سپرده که خدماتی نیستند؟

استاد: ظاهراً نه. از نوع اول فقط دارد استفاده می‌شود. از نوع دوم استفاده نمی‌شود.

در این فرض سازمان حج و زیارت در برابر مالکیت منابع دریافتی...

اما موضوع دوم موضوع خرید و فروش گواهی حج و عمره از نظر فرهنگی؛

نکته‌ی مهم در این کار بُعد فرهنگی مسئله است، گرچه این طرح معامله‌ی حج و عمره را از وضعیت بازار سیاه مبادلاتش خارج می‌کند. و در یک بازار رسمی با شرایط مشخص و شفاف وارد می‌کند. و بازاری برای عرضه و تقاضای اوراق حج و عمره تعریف می‌شود، با این حال می‌تواند یک آسیب اجتماعی و فرهنگی به همراه داشته باشد. چون حج و عمره از امور عبادی هستند، تبدیل این امر عبادی به یک امر مادی و تجاری قابل قبول نیست، و با ورود سوداگران جنبه‌ی معنوی حج و عمره از بین می‌رود.

دانش‌پژوه: یعنی توریسم دینی شود.

استاد: به قول شما توریسم دینی.

بر متصدیان امر و سیاستگذاران این اوراق به ویژه سازمان حج و زیارت است که ترتیبی بدهند فقط کسانی اقدام به عرضه و تقاضای حج و عمره کنند که متقاضیان مستقیم خدمات حج و عمره هستند، و از ورود دلالان به این بازار جلوگیری شود. این‌هم اوراق حج

ولی واقعاً مقایسه بین اوراق حج در مالزی با اوراق حج در جمهوری اسلامی نشان‌دهنده‌ی یک موفقیت بزرگ در آن طرف، و یک شکست بزرگ در این طرف است. چون وقتی‌که مردم منابع مالی‌شان را سرمایه‌گذاری کردند، واقعاً با آن سرمایه‌گذاری یک حج می‌شد مشرف شوند، اما الان آن مبلغ را اضعاف مضاعف هم کنید نمی‌توانند با آن حج مشرف شوند. من حالا نمی‌دانیم قیمت‌ها چگونه است، ولی ظاهراً صحبت از پنجاه شصت میلیون تومان است.

دانش‌پژوه: ایران! دویست و سی تومان! حاج آقا!

استاد: یا الله! به خدا پناه می‌برم!

دانش‌پژوه: آن‌ها که فیش حج داشتند آزاد بخرید و حج بروید ظاهراً صد تومان فیش حج است، صد و سی تومان باید تکمیل وجه کنند.

استاد: به خدا پناه می‌بریم!

دانش‌پژوه: ماها حالا حالا مستطیع نمی‌شویم.

استاد: نه مهم آن سرمایه‌گذاری است. ما سپرده‌های مردم را در بانک می‌کنیم، با نرخ بیست درصد بهره!

دانش‌پژوه: ربا می‌دهیم بتوانند حج بروند.

استاد: آن‌وقت کاری کردند که مشمول آلودگی ربا نشود. و سرمایه‌گذاری در صنعت و کشاورزی و تجارت.

عرض کردم این پدر و این دختر واقعاً نقش بسیار برجسته‌ای ایفا کردند! سه سال پیش، چهار سال پیش من یک دعوتی به مالزی شدم برای شرکت در همایش isra، اسراء مجموعه‌ی هیئت‌های شوراهای فقهی و کمیته‌های فقهی بانک‌ها و مؤسسات بازار سرمایه هستند. از سراسر کشورهای اسلامی آمده بودند. ما شرکت کردیم من هم یک مقاله‌ای داشتم، سخنرانی داشتم، ارائه کردم. بعد گفتند دعوتید. گفتیم برای چه دعوتیم؟ گفتند که «جایزه‌ی مالی اسلامی». جایزه‌ی دوسالانه، و هردو سال یک‌بار به یک شخصیتی که خدمات مالی اسلامی داده اسلامی فاینانس، ما به او جایزه می‌دهیم. نمی‌دانستیم که نامزد این جایزه کیست؟ شرکت کردیم بعد فهمیدیم خانم دکتر زتّی اختر عزیز که همین رئیس بانک مرکزی مالزی طی هجده سال بوده، ایشان مشمول این جایزه شد.

گفتم: ای کاش رؤسای بانک‌های مرکزی ما خدمت ایشان می‌آمدند درس می‌خواندند که چگونه توانست بانک مرکزی مالزی را به گونه‌ای قرار بدهد که تورم در این کشور حداکثر دو درصد شود، و رینگیت مالزی یک پول معتبر بین‌المللی تلقی شود. و اوراق مالزی در بازارهای اروپا به فروش برسد. این نشان‌دهنده‌ی موفقیت کامل است، و توسعه‌ی ابزارهای مالی در آن‌جا خیلی گسترده و پیشتار در این عرصه هستند. آدم غبطه می‌خورد!

یک وقتی هم به رئیس بانک مرکزی وقت گفتم که از این خانم دعوت کنید لااقل بیاید یک کنفرانسی بدهد. کسانی‌که در مسائل مالی و بانکی و پولی هستند، بیایند بنشینند بشنوند. تجربیاتش را برای شما بیان کند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo