درس فقه معاصر استاد غلامرضا مصباحی مقدم

1402/03/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: معاملات ارزی

 

پول

موضوعی که جلسه‌ی گذشته وعده دادیم معاملات ارزی است. قبلاً در بحث از پول گفتیم که پول امروزی پول اعتباری است. در اثر اعتبار مقام اعتبارکننده که می‌تواند دولت یا بانک مرکزی باشد ایجاد می‌شود.

یک نکته‌ی بسیار مهم در مورد پول اعتباری که غالباً از آن غفلت شده این است که این پول اعتباری درست است که حاصل اعتبار است ولی اعتبارکننده به نحو یک قدرت خریدی اعتبار می‌کند. به عبارت دیگر مجعول می‌باید یک ما به ازایی داشته باشد. می‌تواند ما به ازای آن طلا و نقره نباشد، یا اشیای گرانبهای دیگری نباشد که در گذشته بوده. اما این ما به ازا نباید مجهول باشد و نباید مبهم باشد. اگرنه یکی از مشکلاتی که فقها در مورد مبادله و معاوضه مطرح می‌کنند این است که طرفین مبادله و معاوضه باید معلوم باشد و مجهول نباشد که دچار غرر شود.

دانش‌پژوه: در مورد پول می‌فرمایید؟

استاد: بله در مورد پول می‌گویم.

وقتی پولی جعل می‌شود می‌باید ما به ازایی داشته باشد، نمی‌خواهیم بگوییم که می‌باید پشتوانه داشته باشد. نه، بحث پشتوانه امر دیگری است، و می‌دانیم که از سال ۱۹۷۱ به بعد چیزی به نام پشتوانه‌ی پول در جهان وجود ندارد، اما می‌گوییم که یک معادل‌سازی که باید شود. چرا می‌گوییم باید معادل‌سازی شود؟ چون پول مقیاس سنجش ارزش‌های مبادله‌ای است. خب یک مقیاس مثل همه‌ی مقاییس باید استاندارد باشد، باید از ثبات برخوردار باشد. در مورد متر، هزار میلیمتر می‌گوییم، هزار و یک میلیمتر، یا نهصد و نود و نه میلیمتر نمی‌شود. در مورد هر سنجه‌ی دیگری هم همین است. سنجه‌ها، مقاییس، باید از اعتبار برخوردار باشند.

در صدر اسلام یکی از چیزهایی که در بازارها کنترل می‌شد و در طول تاریخ توسط محتسبین، ناظران بازار، مراقبت می‌شد، سنجه‌ها بود. یعنی مثلاً اوزان، کنترل می‌شد، وزن باید کنترل شود، وزن باید نظارت شود. این‌که ما با پولی روبرو باشیم که سنجه نباشد، و حال آن‌که پول مقیاس ارزش است، خود تناقض‌آمیز است، معنی ندارد. آن‌وقت باید به‌گونه‌ای باشد که عقلا به آن اعتماد کنند. اگر پول مقیاسی باشد که کشدار است، کم و زیاد می‌شود، در این‌ صورت عقلا از آن عدول می‌کنند. برای نگهداری ارزش‌های مبادله‌ای خود سراغ یک چیزی می‌روند که از ثبات ارزش برخوردار باشد.

و ما می‌بینیم در اقتصادهای با تورم بالا این اتفاق عملاً می‌افتد. یعنی مردم منابع نقدینگی که به دست‌شان می‌رسد فوراً تبدیل به چیزی می‌کنند که حداقل از ثبات ارزش برخوردار باشد؛ به ارز تبدیل می‌کنند، به ملک تبدیل می‌کنند، به سکه تبدیل می‌کنند. چرا این‌ کارها می‌شود؟ این کارها از آن جهت دارد می‌شود که دارند می‌بینند و می‌فهمند که پول ارزش خودش را حفظ نمی‌کند. و یکی از وظایف مهم پول که سنجش ارزش است و مقیاس ارزش است، این را از دست داده، و ذخیره‌ی ارزش است. چون ذخیره‌ی ارزش هم نیست، دوتا وظیفه درواقع جزو وظایف پول هست: یکی وسیله‌ی سنجش ارزش‌ها، یکی وسیله‌ی ذخیره‌ی ارزش‌ها. وقتی پول وسیله‌ی ذخیره‌ی ارزش است که دچار نوسان در ارزش نشود. در این صورت وسیله‌ی ذخیره‌ی ارزش هم خواهد بود. خب حالا ما در مورد ارز صحبت می‌کنیم؛

ارز

به پول‌های خارجی معمولاً ارز گفته می‌شود.

دانش‌پژوه: استاد ببخشید! این‌که فرمودید با پشتوانه چه فرقی می‌کند؛ چون در کلام‌تان بود که پشتوانه نیست؟

استاد: معنای پشتوانه این است که به قدر طلای ذخیره‌شده نقدینگی منتشر شود، حرف ما این نیست، ما می‌گوییم ممکن است چند برابر طلای ذخیره‌ شده نقدینگی منتشر شود، کما این‌که الان چنین است. یعنی این طور نیست که ما بگوییم معادل نقدینگی که منتشر شده حتی مطابق قیمت سکه‌ی بهار آزادی در کشور طلا داریم؛ چنین چیزی نیست. من نمی‌دانم چه مقدار طلا در مقابل این پول وجود دارد، ولی اصلاً. پس آن پشتوانه می‌شود. آن‌هم این مقدار طلا باید در خزانه‌ی بانک مرکزی وجود داشته باشد، در آن صورت می‌توان گفت. الان چنین چیزی نیست. حتی یک دوره‌ای اتفاق افتاد که درصدی از آن نقدینگی منتشر شده به عنوان پشتوانه، طلا ذخیره می‌شد و نگهداری می‌شد. الان چنین چیزی وجود ندارد. ما هم از این جهت نگرانی نداریم. ولی می‌گوییم خود پول باید یک عِدلی داشته باشد. عدلش هرچه می‌خواهد باشد، بگویید سبدی از کالا. سبدی از کالاها معادل یک واحد پول ملی، حالا طبعاً به نسبت خودش، در این صورت معنا پیدا می‌کند پول معادل دارد. و آن معادل در حال تغییر و تحول و کشدار نیست. آن‌چه که اتفاق افتاده، بنده این را خلاف شرع بیّن می‌دانم. یعنی موجب شود که چیزی به نام پول در بازار در دست مردم دست به دست می‌شود و حال آن‌که فی‌الواقع در معاملات مدت‌دار نمی‌شود روی این پول حسابی باز کرد.

بله در معاملات فوری و نقد می‌توان، یا بالفعل، همین لحظه ارزش دارد، این را می‌دانیم، این را می‌فهمیم. ولی برای مبادلاتی که مدت‌ دارد ما را با مشکل روبرو می‌کند.

دانش‌پژوه: آن‌چه که حضرتعالی می‌فرمایید پول بر پایه‌ی دارایی می‌شود، می‌گوید عدل پول داشته باشد، ولی پولی که الان هست، بر پایه‌ی بدهی است، بر پایه‌ی دارایی نیست.

استاد: این‌که می‌فرمایید پول بر پایه‌ی بدهی است، یک اصطلاح حقوقی است. برای من قابل فهم نیست. برای من قابل فهم نیست.

دانش‌پژوه: ولی اقتصاددان‌ها این را گفته‌اند.

استاد: می‌دانم، اقتصاددان‌ها گفته‌اند، حقوقدان‌ها این‌ را گفته‌اند. گفته‌اند که پول امروز بدهی دولت به مردم است، بدهی بانک مرکزی به مردم است. شما تفسیر کنید، تعریف کنید یعنی چه؟

دانش‌پژوه: بدهی حاج آقا! به این معنا است که یعنی تا آن‌جا که ما متوجه شدیم حالا با مثال می‌خواهم خدمت‌تان عرض کنم؛ مثلاً فرض کنید شما یک باغ گیلاس دارید، بنده یک باغ انگور دارم. باغ انگور من مهر می‌رسد، باغ گیلاس حضرتعالی الان محصولش رسیده. من خدمت شما می‌آیم به شما می‌گویم که یک جعبه از آن گیلاس‌های‌تان را شما به بنده بدهید، در مقابل من مهرماه یک جعبه انگور به شما می‌دهم. خب بنده که شما را انمی‌شناسم، چه کار کنیم؟ من می‌گویم من یک طلایی داشتم پیش یک امانتداری گذاشتم یک رسید گرفتم. مقدار آن طلا را رسید گرفتم. وقتی آن رسید را من خدمت شما آوردم دادم و یک جعبه گیلاس از شما گرفتم، آن رسید من پول بر پایه‌ی دارایی می‌شود چون در مقابل آن رسید آن مقدار طلا در خزانه‌ی آن امین بوده حالا دولت یا بانک‌ مرکزی، هرکه هست، در مقابل آن امین بوده، آن رسیدی که من گرفتم پول بر پایه‌ی آن دارایی می‌شود که این‌جا یک پولی خلق می‌شود، یک رسیدی خلق می‌شود، پول بر پایه‌ی دارایی می‌شود. اما اگر همین‌جا من و شما به هم اعتماد نداریم، پیش یک نفر ثالثی می‌رویم. می‌گویم: شما به این شخص ثالث اعتماد دارید؟ شما می‌گویید: بله، بنده هم به این نفر ثالث اعتماد دارم، آن نفر ثالث روی کاغذ می‌نویسد که بنده یک جعبه انگور به دارنده‌ی این ورق بدهکارم، من هم روی کاغذ می‌نویسم بنده هم به دارنده این ورق یک جعبه انگور بدهکارم. یک بدهی متقابل با آن نفر ثالث ایجاد می‌کنم. من که باغ انگور دارم با آن نفر ثالث، آن برگه‌ی بدهی انگور آن نفر ثالث را می‌گیرم خدمت شما می‌آورم، می‌گویم: من را قبول ندارید، ولی بدهی ایشان را که قبول دارید، این بدهی ایشان را بگیر، در مقابل به من یک جعبه گیلاس بده. یک جعبه گیلاس را از شما می‌گیرم مهرماه شما آن برگه طلب از شخص ثالث را برای من می‌آورید من یک جعبه انگور به شما می‌دهم. آن بدهی شخص ثالث دست من می‌آید، من مهرماه آن برگه بدهی شخص ثالث را می‌برم به او تحویل می‌دهم، می‌گویم: این برگه بدهی تو هست که در آن نوشته یک جعبه انگور بدهکار هستی، من هم یک برگه بدهی دست تو دارم که یک جعبه بدهکار بودم، آن برگه بدهی من را بده، این برگه بدهی خودت را تحویل بگیر. این برگه بدهی‌ها مبادله می‌شود امحا نقدینگی می‌شود. این خلق و امحا نقدینگی بر پایه‌ی پول بدهی مثالش تا این‌جایی که من متوجه شدم این شکلی است.

استاد: خب حالا بفرمایید بانک مرکزی که دارد اسکناس منتشر می‌کند، اصلاً کاری به این بده بستان‌های شما دارد؟

دانش‌پژوه: بده بستان‌های بانک مرکزی آن نفر ثالث می‌شود.

استاد: رأساً دارد پول را منتشر می‌کند، آقا جان! رأسا دارد پول را منتشر می‌کند، هیچ عنایت و توجه به این‌که بین شما بده بستانی صورت گرفته، یک عده طلبکار هستند، یک عده بدهکار هستند، و بعداً آن‌ها که طلبکار بودند طلب‌شان را به چه نحوی از بدهکارها تسویه می‌کنند، اصلاً به این‌ها کار ندارند.

دانش‌پژوه: درواقع استاد این‌ها دارند پول تقلبی چاپ می‌کنند. در نهایت این است، پول بدهی نیست.

استاد: خب، ببینید من هم معتقد هستم که پول بدهی نیست. ببینید این‌که گفته‌اند واقعاً قابل توجیه نیست که پول بدهی است. بدهی است یعنی بدهی دولت به مردم، آخر این دولت چه بدهی‌ای به این مردم دارد؟! بدهی بانک مرکزی به مردم، بانک مرکزی چه بدهی به مردم دارد که بابت آن پول منتشر می‌کنند؟

دانش‌پژوه: همان بدهی است الان پول من در حساب بانک است.

استاد: آقای سجادی! ببینید موضوع در مورد پول این است که پول یک کشور امروز معادل با مجموعه‌ی کالاها و خدمات آن کشورها است. به عبارت دیگر، حالا خداوند مرحوم شهید بهشتی رضوان الله علیه را رحمت کند! تعبیر ایشان بود که پول حواله‌ی انبار است. یعنی انبارهای کالاها وجود دارد، دولت این برگه را به شما می‌دهد که شما بروید سهم‌تان را تحویل بگیرید. برای بنده حتی این فرمایش قابل فهم نیست و قابل توجیه نیست. چنین چیزی نیست.

بله، ولی مجموع پول در یک کشور معادل با مجموع کالاها و خدمات در آن کشور است. برای همین هم اگر حجم پول در یک کشوری بیست درصد اضافه شود بدون این‌که بیست درصد کالاها و خدمات اضافه شود، می‌گویند بیست درصد تورم شد. دقت فرمودید؟ و اگر انقباض صورت بگیرد، بیست درصد از پول در گردش به نحوی جمع شود، که ابزارهایی برای جمع‌آوری پول از دست مردم وجود دارد، معنای آن این است که بیست درصد به اصطلاح ما تورم منفی خواهیم داشت. اما این‌که پول بدهی هست، بفرمایید تبیین کنید، توضیح بدهید، بدهی چه کسی در مقابل چه کسی؟

دانش‌پژوه: حاج آقا وقتی من به عنوان مثلاً صنعتگر می‌روم از بانک وام بگیرم، وقتی من می‌روم وام بگیرم، آن بانک خلق نقدینگی می‌کند، به من وام می‌دهد، یک پولی را به من پرداخت می‌کند. پولی که او به من پرداخت می‌کند بدهی من در مقابل بانک می‌شود. در مقابل چون من به بانک بدهکار شدم بدهی من دارایی بانک می‌شود. یعنی پول در واقع از یک‌سو بدهی بانک است، هم دارایی بانک است،‌ از آن جهت که بدهی من به بانک است دارایی بانک می‌شود، مثل همان برگه‌ای که خدمت‌تان عرض کردم.

استاد: این‌جا مفهوم است، این مورد.

دانش‌پژوه: وقتی برگه بدهی انگور من دست آن بنده خدا هست، دست شخص ثالث است، این دارایی او می‌شود. چون من بدهکارم.

استاد: این مورد که جنابعالی دارید می‌گویید مفهوم است.

دانش‌پژوه: حالا الان در سطح کلان که اتفاق بیافتد من بیایم آن پول را، بدهی که بانک برای من ایجاد کرده، و پولی که به من داده را، بدهی من دارایی بانک شده، دارایی بانک هم بدهی من شده، من این پول را تولید می‌کنم، ارزش افزوده ایجاد می‌کنم، سود می‌کنم. آن سودی که من کردم، می‌آیم مبلغی که بانک طلب داشت به بانک برمی‌گردانم، وقتی‌که آن پول را به بانک برگرداندم، بدهی من نزد بانک امحا می‌شود. دارایی بانک هم به همان نسبت چون بدهی من امحا شده از بین می‌رود، این یک چرخه‌ی خلق امحا نقدینگی می‌شود. نقدینگی خلق شد در بازار آمد تولید شد.

استاد: شما از پله‌ی دوم حرکت کردید. پله‌ی اول! پله‌ی اول این است که بانک مرکزی ناشر اسکناس است. اسکناس منتشر می‌کند. اسم این نشر اسکناس چیست؟

دانش‌پژوه: اسکناس بدهی بانک مرکزی است.

دانش‌پژوه: درصد اسکناس در نقدینگی کم است قابل امحا است.

استاد: می‌دانم درصد آن کم است. اصلاً پول آن است. پول اسکناس و مسکوکات در دست مردم هست m1. آن‌وقت m2 داریم که این شبه‌پول می‌شود که جنابعالی روی شبه‌پول رفتید. روی پول نرفتید. بنده تبیین پول می‌خواهم بکنم.

دانش‌پژوه: حاج‌ آقا! m1 حساب‌های جاری هم هست.

استاد: خب همان هم شبه‌پول است.

دانش‌پژوه: نه، حساب بانکی جاری که قابلیت نقد شوندگی فوری است m1 است. یعنی حساب‌های تأمین اجتماعی با یک به قول معروف چرخه‌ی زمانی تبدیل پول می‌شود.

استاد: بسیار خب، برگردیم. نشر اسکناس توسط بانک مرکزی. الان یک رقم قابل توجهی شاید مثلاً حدود ده پانزده درصد از نقدینگی پول است.

دانش‌پژوه: نه، دو سه درصد حاج آقا!

استاد: نخیر، نخیر، نه. آمارتان را تجدیدنظر بفرمایید. ده پانزده درصدی هست.

این دو سه درصد به قول شما، یا ده پانزده درصد به عرض بنده، این‌ها پول است. اسم این پول چیست؟ بدهی است؟ من نمی‌فهمم.

دانش‌پژوه: نه این بدهی بانک مرکزی است، که بانک مرکزی نزد بانک‌ها دارد.

استاد: بانک مرکزی کجا بدهکار شده است؟

دانش‌پژوه: خب ما یک حسابی نزد بانک‌ها داریم، یک حسابی بانک‌ها نزد بانک مرکزی دارند که این حساب بانک‌ها نزد بانک مرکزی

استاد: آن حساب بانک‌ها نزد بانک مرکزی ذخیره‌ی قانونی‌ آن‌ها است.

دانش‌پژوه: که همان بالا و پایین شدن آن بحث پایه‌ی پولی می‌شود.

استاد: می‌دانم. اسم آن ذخیره قانونی است. بنده عرضم نسبت به همین اسکناسی است که بانک مرکزی رأساً منتشر می‌کند.

دانش‌پژوه: بانک مرکزی که رأساً منتشر می‌کند، من نمی‌توانم همین الان بروم از بانک مرکزی یک بسته اسکناس صدهزار تومانی بگیرم.

استاد: نه،‌ در مقابل یک خدمتی به شما می‌دهند.

دانش‌پژوه: بانک مرکزی آن پول را به بانک می‌دهد، در مقابل، بدهی...

استاد: نه، اصلاً ممکن است به بانک ندهد. ممکن است به بانک ندهد، فرض کنید در یک کشوری فقط بانک مرکزی باشد و دیگر هیچ بانک نباشد.

دانش‌پژوه: اگر بانک مرکزی باشد بانک‌ مرکزی کاری که بانک‌هایی که الان داریم را انجام می‌دهد.

استاد: نه ممکن است از آن مقوله‌ کار انجام ندهد، آن خدمات را نداشته باشد. اما دولت در کنار بانک مرکزی است. دولت خدماتی را از کارمندانش دریافت می‌کند، از نیروهای تحت فرمانش خدماتی را دریافت می‌کند، در مقابلش به آن‌ها پول می‌دهد. این پول را از بانک مرکزی گرفته داده، ماهیت این پول چیست؟

من که نمی‌فهمم یعنی چه که ما بگوییم بانک مرکزی بدهی به مردم دارد؟ این جعل اعتبار کاملاً روشن است. دولت با انتشار اسکناس دارد جعل اعتبار می‌کند. خلق اعتبار می‌کند. مانعی هم ندارد، دقت فرمودید؟

پس بر این اساس ما بگوییم پول عبارت است از اعتبار ایجاد شده توسط مقام اعتبارکننده که دولت باشد یا بانک مرکزی باشد. عبور کنیم!

گفتیم که به پول‌های خارجی ارز گفته می‌شود. ارز نوع پذیرفته شده‌ای از پول است که ممکن است شامل اسکناس و مسکوکاتی باشد که خود آن کشورها منتشر می‌کنند. ارز که به عنوان واسطه‌ی مبادله‌ی کالا و خدمات مورد استفاده قرار می‌گیرد، پایه و زیربنای کسب‌ و کارها به حساب می‌آید. تمام کسب و کارها مبتنی بر همین مبادلات ارزی است. بله؟

دانش‌پژوه: بیت‌کوین با تعبیر جنابعالی ارز حساب می‌شود یا نه؟

استاد: نخیر. من قبلاً هم در این مورد اظهارنظر کردم. اگر خیلی زور بزند، بیت‌کوین یا سایر ارزهای مجازی به این‌ها مال می‌گویند. اگر خیلی زور بزند. ولی پول یا رمز ارز که اصطلاح شده در مورد این‌ها به نظر من صادق نیست.

دانش‌پژوه: رمز ارز جمهوری اسلامی چه؟

استاد: هنوز که منتشر نشده. ولی اگر بانک مرکزی این کار را بکند درست مثل پول داخلی ما است.

به گفته‌ی دیگر به واحدهای پولی که در کشورهای دیگر غیر از کشور اصلی داد و ستد شود به طور کلی ارز گفته می‌شود؛ مثل فرانک سوئیس، مثل ین ژاپن.

گاهی پول بین چند کشور جریان پیدا می‌کند مثل یورو، که ارز اکثر کشورهای اروپایی است. معمولاً ارزها به صورت اسکناس مبادله می‌شوند ولی بین تجار کشورها حواله‌های ارزی جریان دارد. خب یک بحث در مورد عرضه و تقاضای ارز.

عرضه و تقاضای ارز

تقاضای ارز معمولاً برای خرید و کالاها و خدمات از کشورهای دیگر صورت می‌گیرد. شما می‌خواهید کالا و خدماتی را از کشور دیگری خریداری کنید و وارد کنید، در این صورت تقاضای ارز می‌کنید، نیاز به ارز دارید. واردکنندگان کالاهای سرمایه‌ای یا کالاهای مصرفی برای واردات نیازمند به ارز هستند، ارزی که مورد قبول و پذیرش صادرکنندگان آن کالا باشد. ممکن است ارز یک کشوری را تجار یک کشور دیگری بپذیرند، مهم این است که نزد آن‌ها مقبول باشد.

همین‌طور ارائه‌ی خدمات منحصر به کالاها نیست؛

خدمات آموزشی، مثلاً کسی رفته در یک دانشگاه خارج از ایران تحصیل کند.

خدمات فنی، مهندسی، یک کسی که مثلاً طراحی بنای سنگینی را می‌کند، ساختمان‌سازی می‌کند، یا مجموعه‌ای از ساختمان‌سازی‌ها را به عهده می‌گیرد، از یک کشور به کشور دیگر آمده، به این عرضه‌ی خدمات فنی و مهندسی می‌گویند.

همین‌طور خدمات پزشکی، عراقی‌ها ایران می‌آیند، معالجه می‌شوند، خدمات پزشکی دریافت می‌کنند و در مقابل ارز می‌دهند.

خدمات گردشگری، هرکسی به هر کشوری می‌رود و خدمات گردشگری استفاده می‌کند، در مقابل آن باید ارز بدهد.

حمل و نقل بین‌المللی.

خدمات مشاوره‌ای، مهندسین مشاوره هستند که در پروژه‌ها برای خدمات مشاوره‌ای دعوت می‌شوند. این‌ها در مقابل دریافت ارز که مورد پذیرش ارائه‌کنندگان این خدمات باشد عرضه می‌شود.

تقاضای غیراقتصادی ارز هم داریم؛ مثل تقاضای ارز برای قاچاق، تقاضای ارز برای خروج سرمایه، تقاضای ارز برای دلالی، بین دلالان، و همین‌طور تقاضای ارز برای حفظ ارزش سرمایه، کسی سرمایه‌اش به صورت نقدینگی ریالی است، می‌خواهد حفظ کند تبدیل به ارز می‌کند، می‌داند از ثبات ارزش برخوردار است. خب این تقاضای ارز بود.

عرضه‌ی ارز از سوی صادرکنندگان کالاها و خدمات صورت می‌گیرد، مثل صادرکنندگان نفت و گاز

دانش‌پژوه: ببخشید! یعنی نگه داشتن ارز خارجی فقط برای حفظ ارزش پول حرام است؟

استاد: نه، غیرقانونی هست، ای بسا غیرمشروع هم باشد. من الان اظهارنظر فقهی نسبت به آن نکردم. الان خواستم بگویم که اگر تقاضای ارز می‌شود، تقاضاها متنوع است؛ یک تقاضای برای واردات کالاها و خدمات است، یک تقاضا نه، برای نگهداری ارز است، یا برای خروج سرمایه است، یا برای قاچاق است.

دانش‌پژوه: نگه داشتن ارز کنز محسوب نمی‌شود؟

استاد: از نظر فقها خیر. کنز محسوب نمی‌شود. چون حالا بحث کنز را یک‌مرتبه این‌جا به صورت مفصل ارائه کردیم گفتیم که براساس روایاتی که ما داریم نسبت به درهم و دینار کنز معنی دارد، و کسی‌ که درهم و دینار را به اندازه‌ی نصاب و بیشتر، آن‌هم به مدت یک‌ سال ذخیره کند، این کنز است. و اما اگر زکات آن را داده باشد از نظر فقهی دیگر کنز به حساب نمی‌آید. کنز آن‌گاه به حساب می‌آید که زکاتش داده نشده باشد. حالا چه زیر خاک ذخیره کرده باشد، چه نه، آشکار باشد و بیرون باشد.

یک بحث مفصلی آن‌جا به اتکای کلام مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله علیه داشتیم که ایشان بحثٌ فِی الکَنْز در ذیل آیه‌ی کنز دارند، خیلی بحث قیّمی است. و بنا بر آن‌چه که ایشان استنباط کرده و بیان کرده، آن‌جا که نقدینگی در دست کسی مورد نیاز فقرا باشد و او ادا نکرده باشد، حالا چه حق آن را داده باشد، بدهی شرعی‌اش را داده باشد، چه بدهی شرعی‌اش را نداده باشد. و آن‌جایی که حاکمیت برای امور مربوط به حکومت نیاز به منابع مالی دارد و این از حاکمیت پنهان کرده باشد، این‌جا هردو کنز به حساب می‌آید، و انفاقش واجب می‌شود و ضرورت. چون آیه‌ی شریفه‌ قید کرده «وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ» این مسئله‌ی انفاق، انفاق فی سبیل الله هم انفاق برای رفع فقر است، هم انفاق برای تأمین دولت است. بنا بر رأی ایشان مسئله متفاوت می‌شود.

دانش‌پژوه: مختص به طلا و نقره نیست؟

استاد: بنده مختص به طلا و نقره نیست.

دانش‌پژوه: علامه هم همین‌طور؟

استاد: علامه، بله.

خب، اما عرضه‌ی ارز گفتیم که از سوی صادرکنندگان صورت می‌گیرد. ممکن است صادرکنندگان کالاها و خدمات دولتی باشد، مثل نفت و گاز و مواد معدنی، یا محصولات تولیدی پالایشی پتروشیمی، فولادی، سیمانی، یا صادرکنندگان پسته، خرما، میوه، گل، لبنیات، پوشاک، کیف و کفش، فرش و منسوجات، یا صادرکنندگان خدمات فنی و مهندسی و پزشکی و آموزشی و دارویی و امثال این‌ها. که ما از همه‌ی این مقوله صادرات داریم.

پس یک تقاضا و عرضه‌ی ارز را اشاره کردیم.

بازار ارز

محل تلاقی عرضه و تقاضای ارز بازار ارز است، مثل بازار کالا و خدمات. بازار کالا و خدمات محل تلاقی عرضه و تقاضای کالاها و خدمات است. بانک‌ها و صرافی‌ها به طور عمده در دنیا محل عرضه و تقاضای ارز محسوب می‌شوند. معمولاً دلالان ارز هم عرضه‌کنندگان خارج از روش‌های متعارف عرضه‌ی ارزی محسوب می‌شوند که در کشورهای اندکی فعالیت دارند. همین‌جا در پرانتز بگویم و این را بنده بارها و جاهای مختلفی گفتم. گفتم: این بازار آزاد ارز در بسیاری از کشورهای جهان وجود ندارد. حتی تجربه‌ی شخصی من این را نشان می‌دهد؛ نه شمال افریقا، نه شرق آسیا، نه جنوب افریقا، نه اروپا، نه امریکای لاتین، نه امریکای شمالی و کانادا، بازار آزاد ارز نداریم. هرکس تقاضای ارز دارد باید بانک برود، باید صرافی برود. هرکس هم که ارز دارد و می‌خواهد به سیستم عرضه کند باید به بانک یا صرافی برود.

این‌که در خیابان مبادله کنند، پدیده‌ی نادری در جهان است. ولی متأسفانه این پدیده‌ی نادر اقتصاد ما را به هم ریخته است، همین پدیده‌ی نادر اقتصاد ما را به هم ریخته. چند هزار نفر شاید هم چند ده هزار نفر، حالا دیگر مشتری آن هم زیاد شده. موجب شده‌اند هشتاد، هشتاد و پنج میلیون جمعیت در فشار قرار بگیرند. ناشی از عملکرد این چند ده هزار نفر، این بازار آزاد ارز یک مقوله‌ی بسیار منکری است که باید جلوی آن را گرفت.

دانش‌پژوه: یک مقداری از آن بی‌اعتمادی به دولت است سیاست‌هایی اعمال می‌کند مثلاً یورو می‌گیرد ریال می‌دهد.

استاد: حالا نفس این اشکال شما وارد است، ولی دلیل بر این کار نیست. چون زمان رژیم گذشته هم ما این بازار آزاد ارز را هم داشتیم. به یاد خود من است همین چهارراه استانبول بده بستان ارز بود. با یک ما به التفاوت اندکی با صرافی‌ها این‌ها مبادله می‌شوند.

دانش‌پژوه: وقتی‌ شرکت‌ها ارز خود را در بازار آزاد عرضه می‌کنند همین می‌شود.

استاد: آفرین! اتفاقاً به دولت همین را گفتم. گفتم: شرکت‌ها، لااقل شرکت‌های دولتی اجازه ندهید که ارزشان را در بازار آزاد بیاورند. چون عرضه تقاضا ایجاد می‌کند. خود عرضه‌ی ارز مشتری خود را پدید می‌آورد.

ارز ناشی از صادرات مواد پتروشیمی، پالایشی، فولادی، و سایر صادرات صنعتی، این‌ها به بازار مبادلات ارزی وارد می‌شود. ـ‌الان بازار مبادلاتی که ایجاد کرده‌اند.ـ و ارز ناشی از فروش نفت و گاز به سامانه‌ی ارزی نیما واریز می‌شود. و برای واردات مواد اولیه خوراک انسان و دارو و دام و طیور تخصیص پیدا می‌کند.

خب حالا این ارزی که ناشی از مواد پتروشیمی و پالایشی و فولادی و سایر صادرات صنعتی و یا غیرصنعتی هست، این‌ها گفتیم در بازار مبادلات می‌آید. این‌ها به دو شکل است: یکی به شکل حواله است، یکی به شکل اسکناس است. آن‌چه که به شکل حواله هست با یک قیمت پایین‌تری فروش می‌رود. الان حول و حوش سی و هشت تومان، سی و نه تومان است. آن‌چه که به شکل اسکناس است الان چهل و یک تومان، چهل و دو تومان است. آن بازار آزاد هم پنجاه و یک، پنجاه و دو که من به آن بازار قاچاق می‌گویم.

و آن‌چه که بر بازار قاچاق ارز احاطه دارد و سلطه دارد؛ امریکا است، اسرائیل است، و عوامل آن‌ها، و یک عده از کسانی که صرفاً منفعت‌طلب هستند، آن وسط افتادند.

گاهی عرضه‌ی ارز از سوی صرافی‌ها به صاحبان هر گذرنامه‌ داده شود بدون این‌که اقدام به سفر کنند، نیاز به سفر داشته باشند. به صاحب هر کدملی بالای هجده سال دو هزار یورو ارز می‌دهند. این موجب گسترش بازار غیرقانونی ارز می‌شود. توصیه کردیم و شروع کردند عمل کردن، گفتیم بهترین کار در این مورد این است که این ارز را می‌خواهند بدهند، این را به حساب ارزی که طرف افتتاح کرده واریز کنند. به این وسیله بازار آزاد ارز جمع می‌شود، کوچک می‌شود. باید بانک‌ مرکزی و بانک‌ها کاری کنند که اعتماد مشتریان را نسبت به سپرده‌گذاری در حساب سپرده‌ی ارزی برگردانند. این زمان ریاست بانک مرکزی در دوره‌ی آقای احمدی‌نژاد اتفاق افتاد که ارزهایی که مردم سپرده‌گذاری کرده بودند، رفتند پس بگیرند، به آن‌ها گفته شد که به جای ارز ما به شما ریال می‌دهیم، آن‌هم با نرخی که ما تعریف می‌کنیم.

خدا مرحوم آقای طبسی رضوان الله تعالی علیه را رحمت کند! در جلسه‌ی مجمع تشخیص مصلحت نظام، آن‌وقت گفت: نذورات زوّار غیرایرانی که به صورت ارزی به ضریح واریز می‌شود، ما این‌ها را در یک حسابی سپرده‌گذاری می‌کردیم که هروقت هم می‌خواستیم بتوانیم برداریم. رفتیم از این حساب برداشت کنیم، می‌گویند به شما ریال می‌دهیم. خب این خلاف امانتداری است. این سپرده‌ها امانت است، و امانت اقتضا می‌کند مثل آن‌چه را که تحویل داده‌اند به آن‌ها برگردانید. و متأسفانه این اعتمادسوزی صورت گرفت. همین اعتمادسوزی موجب شد مردم ارز‌های خودشان را ببرند پنهان کنند، یا در صندوق‌ امانات بانک‌ها نگهداری کنند که یک نمونه‌ی آن در اثر سرقت لو رفت، و نشان داده شد. و واقعاً شوخی نیست. بنا بر نقل، بین بیست تا سی، چهل میلیارد دلار ارز در دست مردم است!

بنده می‌گویم: این سرمایه‌ی ملی است، و این سرمایه‌ی ملی راکد شده، سرمایه‌ی ملی را باید به جریان انداخت. چرا خداوند تبارک و تعالی بر گاو و شتر غیر عوامل، زکات وضع کرده؟ چون‌ این‌ها سرمایه‌ی راکد هستند. آن‌چه که من می‌فهمم این است؛ این‌ها سرمایه‌ی راکد هستند. چرا بر مسکوکات طلا و نقره‌ای که به حد نصاب رسیده، و یک سال با آن معامله نمی‌شود زکات وضع کرده؟ این‌ها سرمایه‌ی راکد هستند. و برای به جریان انداختن سرمایه‌ی راکد وضع زکات صورت گرفته، و این به ما الهام می‌کند که شما می‌توانید راه‌هایی را دنبال کنید، جلوی رکود سرمایه را بگیرید. شما فرض کنید چهل میلیارد دلار، نه سی میلیارد دلار، بیست میلیارد دلار، دولت ما بخواهد از خارج استقراض کند، اولاً که نمی‌دهند، ثانیاً بدهند، با چقدر حدود و قیود است، و آن ‌وقت این بیست میلیارد دلار را چه کار می‌کنند؟ سرمایه‌گذاری می‌کنند که بتوان سالانه از آن یک درآمدی به دست بیاید، اصل و سود این استقراض را بتوانند برگردانند.

خب حالا این پول در اختیار مردم است، در دست مردم است، بیاییم تدبیری بیاندیشیم که این پول برگردد و در سیستم بانکی ما بیاید، و سیستم بانکی ما این را در پروژه‌هایی که نیاز به ارز دارد و صادرات ارزی دارد، سرمایه‌گذاری کند. در این صورت می‌تواند هم حفظ سرمایه شود، هم سود به صاحبان این‌گونه سپرده‌ها داده شود.

خب این تبیینی از اتفاقی که در ارز و بازار ارز رخ می‌دهد.

احکام فقهی مبادلات ارزی

اما احکام فقهی مبادلات ارزی و هو العمده:

ـ اولاً بیع هر ارزی به ارز مشابه آن، به کم و زیاد و نقد و نسیه، جایز نیست. یعنی دلار به دلار، ما صد دلار داریم با صد و بیست دلار می‌خواهیم مبادله کنیم (بیع)، این موضوع، موضوع عقلایی بیع نیست، بلکه موضوع عقلایی قرض است، و قرض هم نمی‌تواند زیاده و کم باشد، مگر در مواردی که این‌گونه مبادلات عرفاً به حساب بیع صوری گذاشته نشود؛ مثل این‌که ارز درشت دارد می‌خواهد خرد کند، خرد دارد می‌خواهد آن را درشت کند، ارز کهنه دارد می‌خواهد تبدیل به نو کند.

ـ مسئله‌ی دوم این است که بیع هر نوع با سایر انواع ارز چه به صورت نقد، چه به صورت نسیه، چه به صورت سلف، بلااشکال است. درست مثل بیع کالاها است، چطور در مورد کالاها فروش نقدی، نسیه، سلف، مانعی ندارد، در مورد بیع ارز هم هر سه نوع بیع آن بلا مانع است، منتها با تفاوت و تنوع ارز؛ مثل این‌که دلار به یورو مبادله شود، یورو به دینار مبادله شود، و همین‌طور.

دانش‌پژوه: ببخشید! بعضی‌ها ظاهراً گفته‌اند: حساب بیع صرف می‌شود که باید یدا بید باشد، فی المجلس باشد و برابر.

استاد: مثلاً بمثل و یدا بید؛ به نظر می‌رسد که این فرمایش قابل تأیید براساس مبانی فقهی ما نیست. چرا؟ چون این محدودیت خاص طلا و نقره است. این محدودیت مبادله خاص پول طلا و نقره‌ی جریان داشته در گذشته است، برای همین هم در روایات به صراحت آمده که مثلاً بمثل و یدا بید. اما اگر از آن نوع پول عدول کردیم، کما این‌که در گذشته پول مسی بوده، پول مسی جریان داشته، برای خریدهای خرد به کار گرفته می‌شده، نه مثلاً بمثل در آن لازم بود، نه یدا بید مبادله‌ی آن لازم بود، بنابراین این‌طور نیست.

در مورد سایر کالاها غیر از طلا و نقره البته روایاتی داریم که در مبادله‌ی مکیل و موزون، مثلاً بمثل را مطرح می‌کند، ولی در مورد یدا بید اختلاف نظر است. روایت هم داریم، روایت متعدد هم داریم. غالباً قائل به کراهت نسیه شدند، مثل مرحوم شیخ طوسی رضوان الله علیه که گفته‌اند شرعاً معامله‌ی برابر در مورد اجناس مثلی اشکال ندارد. ولی در این‌که فی‌المجلس باید مبادله صورت بگیرد این مخصوص صرف است. از صرف خارج شدید دیگر نه، و می‌دانیم این پول‌های امروزی مصداق صرف نیست. از این جهت نمی‌دانم آقایان چه دلیلی دارند که چنین فرمایشی فرمودند. شما منطق‌شان را دیدید؟

دانش‌پژوه: همین اسمی که گذاشتند صرافی، صرافی یعنی دلار به دینار یا ریال یا برعکس گفتند: این صرف حساب می‌شود.

استاد: ببینید صرف مقابلش در انگلیسی چنج می‌گویند. درست است؟ چنج می‌گویند. نمی‌دانم فارسی صرف چیست؟ داد و ستد پول، تبدیل. خیلی خب، حالا ریشه‌ی این صرف، صرف درهم و دینار است، اما امروز صرف درهم و دینار نداریم. دقت فرمودید؟ اگر برگردیم صرف درهم و دینار مجدداً راه بیافتد، بله. شبیه این حرف در مورد زکات اموال هم معنا پیدا می‌کند. بالاخره ما در موارد زکات، دو مورد زکات‌مان نقدین است. نقدین یعنی چه؟ یعنی پول مسکوک طلا و نقره‌ی رایج به سکه‌ی معامله است. درست است؟ روی کلمه‌ی رایج تأکید می‌کنند. ولی اگر رواج ندارد، که الان رواج ندارد تقریباً فتوای عموم فقها این است که زکات هم ندارد.

دانش‌پژوه: در مورد احکام ماهیت ارز؛ در مورد ماهیت ارز همان‌طور که حضرتعالی مستحضرید آقای روحانی در آن مباحث پولی و ارزی به استناد فتوای امام گفت که ارز متعلق به دولت است. اگر متعلق به دولت باشد دست دولت در هر کاری باز است. ماهیت ارز آیا متعلق به مردم است یا متعلق به دولت است؟ اگر متعلق دولت باشد که دستش خیلی باز است؟

استاد: ببینید ارز ناشی از صادرات نفت و گاز مال دولت است. ارز ناشی از صادرات نفت و گاز مال دولت است. چرا؟ چون دولت تولیدکننده و عرضه‌کننده‌ی آن است. ممکن است بعضی از پالایشگاه‌ها و پتروشیمی‌ها. و فولادی‌ها هم که مال دولت است. ارز ناشی از آن‌ها هم مال دولت است. اما ارز ناشی از صادرات کالا توسط صنعتگران.

دانش‌پژوه: ناشر کتاب مثلا کتابش را فرستاده.

استاد: ناشر کتاب است کتابش را خارج فرستاده، معادلش ارز به دست آمده، این مال خودش هست، کجا مال دولت است؟ اگر کسانی خدماتی ارائه کردند، الان ما کسانی داریم خدمات فنی مهندسی در کشورهای دیگر ارائه می‌کنند، همین شرکت مپنا رفته چندجا نیروگاه ساخته، نیروگاه‌هایی که ساخته ارز به دست آورده، در عراق ساخته، این ارزی که به دست آورده مال کیست؟ مال مپنا است، مال دولت نیست. بنابراین هرکس که خدماتی ارائه کرده،‌ کالایی را ارائه کرده به بازرگانی خارجی و از این راه ارز کسب کرده، ارز متعلق به خود او است، نمی‌شود گفت ارز مال دولت است.

بله، یک امر هست؛ آن امر این است که خروج ارز از کشور می‌تواند بدون نظارت دولت و بدون رعایت مقررات دولت صورت بگیرد؟ خیر. این یک حرف دیگری است. این مصالح ملی اقتضا می‌کند این‌جا دولت نظارت کند، و مقررات‌گذاری کند. حضرت امام در آن نامه‌ای که نوشتند، پاسخ به اظهارات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حفظه الله که در نماز جمعه‌ای ارائه کردند اشاره به این معنا دارد. یکی از مواردی که اشاره کردند این بود؛ فرمودند این‌که خروج ارز را محدود می‌کنیم، ورود پول ملی را محدود می‌کنیم. این‌ها جزو اختیارات حاکم است، ولی معنای آن نفی مالکیت خصوصی ارز نیست.

دانش‌پژوه: یعنی شما قائل به تفصیل هستید؟

استاد: نه، قائل به تفصیل نیستیم، من دارم بین مالکیت و داشتن اختیارات نسبت به ورود و خروج ارز تفکیک می‌کنم. آن اختیارات مال دولت و حاکمیت است.

دانش‌پژوه: این اخبار آمده، من سایت خبری آن را گشتم و صریحاً نوشته، آقای روحانی گفتند که فتوای صریح امام بوده است که ارز و قیمت ارز در اختیار دولت است بنابراین دولت مالک ارز است.

استاد: حالا من ادعای ایشان را به صرف فرمایش ایشان نمی‌توانم تأیید کنم.

دانش‌پژوه: نه، این‌که ایشان فرموده‌اند.

استاد: بله، آمده، نفی نمی‌کنیم. منتهی سند می‌خواهیم.

مسئله‌ی دوم این است که بیع هر نوع ارز با سایر انواع ارز چه به صورت نقد، چه به صورت نسیه یا سلف گفتیم بلااشکال است. و احکام خاص معاملات صرف در مورد مبادلات ارزی جاری نیست.

ـ مسئله‌ی سوم، مسئله‌ی قرض ارز است. قرض ارز مشمول احکام قرض پول است. در صورتی‌ که ارزی که قرض داده شده، مشمول تورم قابل اعتنا از نظر عرف خاص تجّار نشود، همان مقدار که قرض داده، همان‌ مقدار هم می‌تواند پس بگیرد. شرعاً همان مقدار قابل مطالبه‌ی افزون بر آن حرام است.

بانک‌ها مجاز نیستند به سپرده‌های قرض داده شده چیزی اضافه کنند، افزون بپردازند، یا از کسانی که منابع ارزی را به آن‌ها می‌دهند مطالبه‌ی مازاد کند.

دانش‌پژوه: ببخشید آیه شریفه می‌فرمایند که «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً»

استاد: قرض بله

دانش‌پژوه: ایشان می‌فرمایند: اضعاف کثیره نیست. چرا دولت جمهوری اسلامی اضعاف کثیرة ندهد؟!

استاد: بله. خب این مخصوص خداوند تبارک و تعالی است که به قرض‌دهنده اضعاف کثیره می‌دهد. ولی معنای آن این نیست که دولت جمهوری اسلامی به قرض‌دهنده اضعاف کثیره یا نه قلیله بدهد.

دانش‌پژوه: من می‌خواهم راجع به این قضیه که این نهادینه شود مثلا ما نگوییم. نهادینه شود کسی که به دولت قرض بدهد من یک مقاله‌ای هم دیدم.

استاد: چه چیزی شود؟

دانش‌پژوه: یعنی این بحث قرض یعنی قرض حاکم شرع است.

استاد: قرض به حاکم شرع.

دانش‌پژوه: قرض حسنه هم می‌گوید منظور با توجه به روایات قرض حسنه یعنی بدون مدت انفاق است.

استاد: قرض الحسنه در آیات قرآن همه در مورد انفاق است. این بیان مرحوم علامه طباطبایی است.

دانش‌پژوه: و این منافاتی هم ندارد که دولت و حاکم شرع بیاید امتیاز دهد. نمی‌دانم درست باشد یا نه مثلاً مثل آن‌جا که حضرت خدیجه تمام ثروتش را در راه خدا به پیامبر ارزانی داشته، در مقابل بعضی گفته‌اند خداوند تبارک و تعالی فدک را به فرزندش فاطمه سلام الله علیها دادند، حالا اگر این درست باشد، و لذا منافاتی ندارد حاکم شرع.

استاد: اولین‌بار هست چنین سخنی می‌شنویم که این بدل آن، که فدک بدل آن خدمات حضرت خدیجه سلام الله علیها باشد. برای اولین‌بار است که می‌شنوم. فرض کنیم که همه‌ی این‌ها درست، چه ربطی دارد به این‌که دولت به کسانی‌که به او قرض می‌دهند، مازادی بدهد؟

بفرمایید ببینیم آیات قرآن تخصیص خورده، یا روایات مربوط به حرمت ربا تخصیص خورده؟ یا این‌جا مصداق ربای والد و ولد است؟

دانش‌پژوه: به معنای تشویق است.

استاد: مشوق، تشویقات داوطلبانه انجام می‌گیرد هذا اولاً، و ثانیاً اگر رویه شد مناقشه پیدا می‌کند. یعنی اگر حالت رویه پیدا کرد، مبنیا علیه قرض داده شود، خب مناقشه دارد، این‌طور نیست که ما بگوییم مجاز است. باید هیچ‌گونه انتظار و توقع مازادی از ناحیه‌ی قرض‌دهنده نباشد. و نه شرط مُصرّح باشد، نه شرط ضمنی باشد، نه شرط ارتکازی باشد. حالا بر نظر فقها غالباً این نظر دارند.

دانش‌پژوه: روایت هست اگر شرط نکنند قرض‌گیرنده مازاد بدهد مشکل ندارد.

استاد: نه، این‌که روشن است. اگر شرط نکنند، داوطلبانه و بدون قرار قبلی. آره، و بدون قرار ضمنی قبلی، اضافه بپردازد، نه تنها منع نشده، حسن القضاء و حسن الوفاء به حساب آمده.

دانش‌پژوه: در روایت هم دارد اگر بداند که به او می‌دهد ولی شرط نکنند باز هم اشکالی ندارد.

استاد: باز هم اشکالی ندارد ولی نباید حالت شرط ارتکازی را داشته باشد، تبدیل به شرط ارتکازی نباید باشد. اگر انتظاری ایجاد کند که مثلاً طرف حالت طلبکار داشته باشد درست نیست.

خب عبور کنیم! این‌جا توقف نکنیم.

ـ مسئله‌ی چهارمی که این‌جا داریم، اخذ اجرت برای تبدیل ارزها به یکدیگر است. خب صرافی‌ها این کار را انجام می‌دهند، برای تبدیل ارز اجرت می‌گیرند. این‌هم بلامانع است.

ـ مسئله‌ی دیگر، ارسال حواله‌ی ارزی از یک شهر به شهر دیگر، از یک کشور به کشور دیگر، در برابر دریافت هزینه، توسط بانک‌ها، توسط صرافی‌ها. این‌هم شرعاً مجاز است.

ـ مسئله‌ی ششم، سپرده‌ی پس‌انداز ارزی است. در صورتی‌ که این سپرده به صورت قرض باشد گفتیم که جایز نیست به آن سود همراه با شرط چه صریح چه ضمنی پرداخت شود. و آن‌چه که به بانک قرض داده شود، اگر ارز قرض داده شود ملک بانک می‌شود، چون تملیک است، قرض تملیک است، و هرگونه تصرفی از سوی بانک در آن مجاز است. ملک بانک است و بانک باید اصل آن را ضمانت کند، و هرگاه سپرده‌گذار مطالبه کرد به او تحویل دهد.

تبدیل ارز قرض داده شده به سایر ارزها بدون موافقت خود مشتری جایز نیست. تبدیل ارز به پول ملی و ادای آن به پول ملی بدون رضایت مشتری جایز نیست. که گفتیم این اعتمادسوزی می‌کند، نتیجه‌ی آن را هم متأسفانه شاهد هستیم، بعد از بیش پانزده سال ما می‌بینیم که هم‌چنان مردم اطمینان نمی‌کنند ارزهای خودشان را در نظام بانکی به کار بگیرند. و نتیجه‌ی آن هم این است که احیاناً این اموال مردم بلاصاحب می‌ماند، به یک معنا سرمایه‌ی ملی بلاصاحب می‌ماند، و راکد ماندن آن هم بخشی از سرمایه‌ی ملی است، و احتمالاً سرقت و تلف مال مردم هم هست.

ـ مسئله‌ی هفتم، مسئله‌ی سپرده‌ی جاری ارزی است. یعنی یک کسی در بانک حساب جاری سپرده‌گذاری کند. که حالا ماهیّت این نوع سپرده‌گذاری باز هم قرض است. الان در قانون عملیات بانکی بدون ربا قرض است. خیلی خب، مانعی ندارد ولی مشمول سود نمی‌تواند باشد؛ نه شرط صریح و نه شرط ضمنی.

سپرده‌ی جاری برای دریافت دسته‌ چک ارزی ایجاد می‌شود. و موجب سهولت داد و ستد ارز بین سپرده‌گذار و دیگران در داخل و در خارج می‌شود. تبدیل سپرده‌ی جاری به سایر ارزها با موافقت سپرده‌گذار بلامانع است. و پرداخت هزینه‌ی تبدیل هم جایز است.

ـ مسئله‌ی هشتم، سپرده‌ی سرمایه‌گذاری ارزی است؛ سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت، سرمایه‌گذاری بلندمدت، در حساب ارزی بیایند ایجاد کنند. حالا در سرمایه‌گذاری‌های داخلی به کار گرفته شود، یا در سرمایه‌گذاری‌های خارجی به کار گرفته شود، مانعی ندارد. بانک نباید به این‌گونه سپرده‌ها بهره بدهد.

اظهار تأسف کنم! بابت این‌که نه بانک‌های ما در مورد حساب‌های ارزی‌شان، آن قانون عملیات بانکی بدون ربا را عمل می‌کنند، حتی همان تحریم‌شده‌ی آن، نه در شعب خارجی بانک‌های ایرانی که ما شعب خارجی بانک‌های ایرانی در انگلستان داریم، در فرانسه داریم، در آلمان داریم، در امارات داریم. ولی انگار قانون عملیات بانکی بدون ربا برای فقط بانک‌های داخلی نوشته شده بود، آن‌هم برای مبادلات ریالی نوشته شده بود که مشمول تورم هم می‌شود پدر مردم را هم درمی‌آید، و حساب‌های ارزی مستثنی است. نه، حقیقتاً باید سپرده‌های سرمایه‌گذاری توسط بانک‌ها مستقیماً یا به وسیله‌ی آن‌ها توسط بنگاه‌ها در سرمایه‌گذاری‌ها برود. هرچه که سود کرد، بعد از محاسبه‌ی سود و زیان آن سودی که به دست آمده سهم آن‌ها را هم بدهند. بانک حق ‌الوکاله‌ی آن را ببرد. حق الوکاله‌ی خود را هم قبلاً اعلام کند من دو درصد، دو و نیم درصد، سه درصد حق الوکاله می‌گیرم. هر مقدار سود به دست آمده، او حق الوکاله‌اش را برداشت کند. وگرنه آن سودی که محقق شده، حقوق سپرده‌گذاران است. فرمایشی دارید؟

دانش‌پژوه: شورای فقهی در این مباحثی که فرمودید ورود نکرده؟

استاد: چرا ورود کرده، تا نتیجه بدهد زمان می‌برد. چرا.

دانش‌پژوه: مصوبات شورای فقهی تبدیل به کتاب شده؟

استاد: کتاب نه هنوز. ولی تبدیل به یک بسته‌ای شده، مجموعه‌ای شده.

دانش‌پژوه: آن مجموعه فقهی مصوباتش را منتشر می‌کنند؟ یعنی فایل مجموعه فقهی مصوبات هست؟

استاد: الان به صورت برخط روی سایت بانک مرکزی وجود دارد.

دانش‌پژوه: مدرک به چه صورت منتشر شده؟

استاد: عرض کردم به صورت جزوه درآمده. محدود هم منتشر شده. بله

دانش‌پژوه: یعنی این‌ها که حضرتعالی می‌فرمایید، مصوبات شورای فقهی هست؟

استاد: این‌هایی که دارم می‌گویم؟

دانش‌پژوه: نه آقا! این‌ها درس بنده است. اظهارنظر بنده است، درس بنده است. بله.

مقام دو مقام است؛ یکی مقام تدریس است، آزاد حرف‌های‌مان را می‌زنیم، یکی مقام تصمیم‌گیری در شورای فقهی است، آن‌جا براساس اظهارنظر مجموعه و تطبیق بر فتاوای حضرت امام، رهبر معظم انقلاب، سایر مراجع بزرگوار عمل می‌کنیم.

ـ خب مسئله‌ی نهم، یکی از مسائلی که خیلی خیلی در باب ارز اهمیت دارد، تغییرات لحظه‌ای قیمت‌ ارزها نسبت به هم‌دیگر است. یورو نسبت به دلار، دلار نسبت به ین، ین نسبت به یوآن، نسبت این‌ها با هم تغییر می‌کند. این تغبیرات نسبت‌ها تحت تأثیر عواملی است؛ از جمله این عوامل رشد اقتصادی این کشورها است، رشد تجارت این کشورها است، و افزایش و کاهش اعتبار این ارزها است. به صورت لحظه‌ای این ارز‌ها در جهان در حال نوسان و در حال تغییر است.

از این جهت بسیار به‌جا است که بانک سپرده‌گذاران ارزی خود را توجیه کند و بگوید که من برای مدیریت ترکیب دارایی‌های ارزی و رعایت مصلحت شما به من وکالت بدهید، از شما وکالت می‌خواهم که من بتوانم با ارزهای شما در بازار جهانی ارز ورود کنم، و کاری کنم که ارزش ارزهای شما افت نکند. چون افت ارزش یک ارز گاهی می‌بینید چه تأثیرات وخیمی بر روی صاحبان آن ارزها و مالکان آن ارزها می‌گذارد. این‌ها باید به‌روز این ترکیب پرتفوی ارزی را مدیریت کنند.

حالا بعد خواهیم گفت که این کار چگونه انجام می‌گیرد. اگر بانک مرکزی این وکالت را بگیرد یکی از مشغله‌های بانک مرکزی این خواهد بود که مدیریت ترکیب ارزی کند. یعنی یک بخشی برای مدیریت ارز داشته باشد. یک وقتی ارزهای ما بالای شصت درصد به دلار بود، و بقیه‌ هم یورو و سایر ارزها. ما از ناحیه‌ی امریکایی‌ها تهدید شدیم که ارز را به اصطلاح دلار را نسبت به انتقال به ایران محدود خواهند کرد، مشکل ایجاد خواهند کرد. بلافاصله بانک مرکزی ما دست به کار شد، ذخایر ارزی دلاری ما را تبدیل به طلا کرد وارد کرد به سایر ارزها تبدیل کرد، از بانک‌هایی که تحت اشراف امریکا بودند جابه‌جا کرد که صیانت کند و حفاظت کند، و پول را نگه دارد. خب این کار خیلی خیلی کار به‌جا و شایسته و عالی بود که انجام شد. از آن وقت به بعد دیگر ترکیب ارزهای ذخیره‌ی ما عوض شد و تغییر کرد. و توسعه‌ی ما هم این است که به سمت حذف دلار بروید. چون واقعاً دلار الان حاکمیت امریکا را بر سایر کشورها ایجاد کرده، و حاکمیت پولی امریکا را ایجاد کرده. و هر دلار که داده شود، گرفته شود، در خدمت مصالح و منافع امریکا است.

دانش‌پژوه: یورو هم تحت حاکمیت آمریکا است.

استاد: تحت حاکمیت اروپا است نه آمریکا. اروپا هم بیست و هشت کشور هستند که با یورو کار می‌کنند. ما با آن‌ها هم مبادلات داریم. مثلاً با اتریش مبادله داریم، با یونان مبادله داریم، با آلمان مبادله داریم، با اسپانیا مبادله داریم. نباید نسبت به این مبادلات غفلت کنیم. گرچه این‌ها کاهش پیدا کرده ولی درعین‌حال می‌باید چون ما از ناحیه‌ی یورو تحریم نیستیم.

دانش‌پژوه: ناتو

استاد: ناتو یک عنوان نظامی است.

دانش‌پژوه: خیلی از آن‌ها اروپایی هستند.

استاد: بله، اروپایی‌ها هم هستند، ولی ربطی به مسائل اقتصادی و داد و ستد ارزی ندارد.

دانش‌پژوه: از نظر امنیتی ناتو زیر سلطه امریکا است.

استاد: ناتو زیر سلطه‌ی امریکا است. بسیار خب.

دانش‌پژوه: کشور حربی مسلمان‌ها حساب نمی‌شود؟

استاد: نه، ببینید چون ناتو؛ مجموعه‌ی کشورهای اروپایی به علاوه‌ی امریکا در مورد مسائل نظامی تصمیم می‌گیرند. نمی‌شود گفت آن‌ها حربی هستند. نسبت به سنتکام گفتیم حربی هستند. به دلیل این‌که سپاه را تحریم کرده، ما هم سنتکام را تحریم کردیم. گفتیم: این‌ها را به اصطلاح تروریسم می‌شناسیم. خیلی خب، آن یک حرف دیگری است.

ـ دهمین مسئله‌ای که در مورد ارز می‌خواهم عرض کنم؛ ارز فردایی است. در بازار ارز دلار یک بازار به نام بازار ارز فردایی داریم. این ارز فردایی به دو صورت مبادله می‌شود:

یک صورت این است که دلاری که فردا تحویل خواهد شد امروز معامله می‌شود، امروز معامله می‌شود فردا تحویل می‌شود. خریدار بخشی از قیمت را امروز به عنوان بیعانه می‌پردازد، بخشی دیگری از قیمت را هنگامی که تسویه می‌خواهد شود پرداخت می‌کند.

حالت دوم نسبت به ارز فردایی نوعی قمار است. معمولاً دوتا دلّال با هم‌دیگر حضوری یا تلفنی گفتگو می‌کنند، می‌گوید قیمت دلار فردا چقدر است؟ این می‌گوید ۵۲ تومان است، او می‌گوید ۵۴ تومان است. اگر ۵۴ تومان درست درآمد، آن کسی‌که ۵۲ تومان گفته بود باید دو تومان به مدعی ۵۴ تومان بدهد. اگر ۵۲ تومان درست درآمد باید آن‌که مدعی ۵۴ تومان بود دو تومان به مدعی ۵۲ تومان بدهد، فقط همین. ارزی جابه‌جا نمی‌شود، ارزی مبادله نمی‌شود، یک نوع شرط‌بندی است، و از این جهت موضوع ارز فردایی به این شکلش چیزی جز قمار نیست.

دانش‌پژوه: از نظر شرعی چه اشکالی دارد که من با یکی معامله کنم بگویم نسبت به فردا من این ارز را از تو می‌خرم ۵۴ تومان مثلاً، این فرد فکر می‌کند نه ارز ۵۲ تومان است. بعد فردا که شد به من می‌گویند ارز را به تو می‌دهم ما به التفاوت را به تو می‌دهم، هم‌دیگر را بری‌الذمه می‌کنیم.

استاد: آن‌چه که شما می‌فرمایید صورت مسئله‌ی ما نیست. صورت مسئله‌ی ارز فردایی صرفاً شرط‌بندی بر روی قیمت ارز در فردا است. آن‌چه که شما می‌فرمایید بدو مسئله معامله‌ی ارزی است، ولی معامله‌ای است که منتهی به تسویه‌ی نقدی می‌شود. این متفاوت است. ببینید این متفاوت است.

دانش‌پژوه: مثل خرید و فروش بورس، می‌گویند خدایا! یک راه وسطش بده لااقل.

استاد: حالا بی‌لنگ می‌لنگند. لازم نیست شما برای‌شان سوراخ بتراشید! نه، این آن چیزی نیست که جریان دارد.

دانش‌پژوه: دوتا معامله‌ی دیگر هم هست که آن‌ها فرض کنیم معاملات معکوس و معاملات شنا این‌ها را شنیدید؟

استاد: آن چه که جنابعالی می‌گویید ما هم می‌شنویم. بگذارید این بحث را به جایی برسانم!

به‌طورمثالی طرفین معاملات فردایی ارز براساس افزایش یا کاهش قیمت ارز با هم شرط‌بندی می‌کنند، معمولاً یکی از طرفین به دنبال کاهش قیمت است، طرف دیگر به دنبال افزایش قیمت است. حال پس از شکل‌گیری معامله روز بعد به عنوان تسویه‌ حساب در نظر گرفته می‌شود. پیش‌بینی هر کدام از طرفین که اشتباه از آب دربیاید، خودشان می‌گویند، می‌گویند باید به طرف مقابل تاوان بپردازند. ـ‌این ما به التفاوت تاوان است.ـ اعتقاد کارشناسان این است که معاملات فردایی از نظر اقتصادی باعث به هم خوردن نظم بازار ارز می‌شود، و ایجاد اختلال در اقتصاد. در این معاملات در واقع ارزی مبادله نمی‌شود، تنها بر روی تغییرات قیمتی شرط‌بندی می‌شود. این معاملات غیرواقعی گاهی اثرات کاذبی بر روی معاملات واقعی ارز دارد. و در نتیجه حجم بالای خرید و فروش ناگهانی دلالان را با معاملات غیرواقعی و بدون وجود ارز حقیقی پدید می‌آورد و موجب تحریک انتظارات می‌شود و انتظارات را بالا می‌برد. اصلاً در راستای انتظارات افزایشی عمل می‌کند، و ایجاد بی‌ثباتی در بازار واقعی ارز می‌کند.

دانش‌پژوه: ارز فردایی مطلقا یا نوع دوم؟

استاد: همین نوعی که عرض کردیم. آن نوع اولش بلامانع است. آن نوع اول که امروز معامله می‌شود، بخشی از وجه پرداخت می‌شود، بخش دیگر فردا تسویه می‌شود.

دانش‌پژوه: می‌بخشید استاد! همین هم مشکل دارد.

استاد: آن مانعی ندارد. چه مشکلی دارد؟

دانش‌پژوه: در بیع سلف باید ثمن پرداخت شود.

استاد: سلف نیست. نه معامله نقدی است. منتها در معاملات نقدی معمولاً یک بازه‌ زمانی برای تسلیم می‌گذارند. می‌دانید در بعضی معاملات تا سه روز هم تجویز شده تسلیم انجام بگیرد، تحویل و تحول. چون یک معامله داریم که نقدی انجام می‌گیرد ولی تحویل کالا تا سه روز انجام می‌گیرد، منعی ندارد.

دانش‌پژوه: این مال آن‌جایی نیست که عرفاً قیمت کالا در آن بازه زمانی تغییر نمی‌کند؟ وقتی قیمت ارز روزانه تغییر می‌کند، اصلاً سود این ارز در تغییر قیمت روزانه است، بیع همان سلف می‌شود.

استاد: ببینید توافق بر روی قیمت به صورت قطعی انجام می‌گیرد. این‌طور نیست که مردّد باشد. احاله به فردا نمی‌شود. همین امروز که معامله انجام می‌گیرد، همه چیز مشخص است، فقط بخشی از مبلغ امروز تحویل می‌شود، و بخشی از مبلغ فردا، و تسلیم مال هم فردا انجام می‌شود. این را نمی‌شود گفت اشکال دارد.

دانش‌پژوه: معامله کالی به کالی است.

استاد: عرض می‌کنم که معنای کالی به کالی این است که نه ثمن نه مثمن نقد نیست. نه، این‌جا هم ثمن، هم مثمن نقد است، معامله‌ معامله‌ی نقدی است. مسئله‌ مسئله‌ی تسلیم است. دقت فرمودید؟ تسلیم و تحویل کالا به جای این‌که امروز انجام بگیرد، ۲۴ ساعت بعد انجام می‌گیرد.

دانش‌پژوه: استاد! این تسلیم کالا، این دلاری که می‌خواهد تسلیم کند، یا حتی ریالی که من خریدار می‌خواهم تسلیم کنم اگر به پس‌فردا بیافتد، آیا اثرش با آن‌چه که فردا تحویل داده می‌شود یکسان است؟

استاد: باید دید عرف چه قضاوتی دارد. عرف این‌ها را معاملات مشکل‌دار نمی‌داند.

دانش‌پژوه: غرر نمی‌آید ولی رسوبش الان ریال رسوب دارد.

استاد: غرر از چه ناحیه‌ای پدید بیاید؟ آقای جان!

دانش‌پژوه: قیمتش امروز با فردا فرق می‌کند.

استاد: غرر وقتی هست که قیمت معامله مجهول باشد. نه، قیمت معامله‌ی شما مجهول نیست، کاملاً روشن، تعیین شده، شفاف، قاطع، منتها به جای تسلیم امروز فردا تسلیم می‌شود.

دانش‌پژوه: چه اثر‌ی دارد این‌که فردا تحویل دهد؟

استاد: حالا بین خودشان است، من که اهل این بازار نیستم. و این‌طور معاملات هم خیلی به ندرت دارد انجام می‌گیرد. این‌ چنین نیست که این معامله جریان داشته باشد. این را ما مطرح کردیم که بگوییم شقوقی دارد. وگرنه در عالم واقع چنین معاملاتی به ندرت اتفاق می‌افتد.

دانش‌پژوه: دولت هم بر آن‌چه که ممنوع هست، آیا مفسده‌ای بر آن‌ مترتب نیست؟

استاد: آن‌چه که ممنوع است، آن است که بنده توضیح دادم که شرط‌بندی است. این شرط‌بندی ممنوع است.

دانش‌پژوه: بالاخره معاملات فردایی ممنوع است.

استاد: انصراف دارد به این معنا که اشاره کردیم. به همان معنایی که بنده اشاره کردم.

دانش‌پژوه: فرق است بین معامله‌ای که نقد است ولی تسویه‌ی آن فردا انجام می‌شود، یا سلف است.

استاد: نه نسیه است، نه سلف است، نقدی است که تاریخ تسلیمش با یک تأخیری است.

ببینید معامله‌ی نقد یک وقت هست یدا بید انجام می‌گیرد آن روشن است. یک وقت هست یدا بید انجام نمی‌گیرد. شما می‌توانید به من بگویید که چقدر فاصله بشود اشکال دارد؟ نمی‌توانید بگویید. یک ساعت فاصله شود که کالا تحویل داده شود اشکال دارد؟ نه. دو ساعت فاصله شود اشکال دارد؟ نه. پنج‌ ساعت فاصله شود که تسلیم شود اشکال دارد؟ نه، حالا از شب به آن طرف افتاد صبح تحویل داده شد، این‌ها که اشکال ندارد. می‌دانید عرف در این‌گونه موارد کجا معامله را سلف می‌داند، کجا نسیه می‌داند؟ عرف این معامله را معامله‌ی نقدی می‌داند. شما به جای ارز بگویید: خانه، مسکن، خرید و فروش مسکن، امروز می‌روید در بنگاه گفتگو می‌کنید، برمی‌دارید قراردادتان را می‌بندید، نقل و انتقال ملک از نظر حقوقی انجام می‌گیرد. می‌گوید آقا تحویل خانه سه ماه بعد. می‌گویند: نسیه بود؟ نه. این معامله را نسیه نمی‌دانند.

دانش‌پژوه: وجهش را الان داده، یعنی ثمنش را الان داده.

استاد: نخیر آقا! نخیر. الان بیعانه را می‌دهند، ثمن را طی چند قسط تحویل می‌دهند. ولی معامله نقدی است، این معامله را نقدی می‌دانند. عرف معاملات بنگاه‌ها این است.

دانش‌پژوه: ببخشید یک تفاوتی که هست این است که در بیع کالی به کالی دو طرف این‌طور هستند. این‌که شما می‌فرمایید در مورد مسکن کلی نیست،

استاد: عین معین است.

دانش‌پژوه: کالی به کالی نمی‌شود. از شروط کالی به کالی این است که دو طرف کلی باشد.

استاد: بله، پس مصداق کالی نیست. درست است؟

دانش‌پژوه: مسکن بله.

استاد: خیلی خب، من خواستم شما را متوجه کنم که عرف گاهی در انجام معامله‌ی نقدی زمان طولانی‌تری برای تسلیم و تحویل مدنظر قرار می‌دهد و کسی هم تحاشی ندارد.

دانش‌پژوه: ببخشید! این دلیل نمی‌شود که اگر مسکن کالی به کالی نبود پس ارز و دلار کالی به کالی ...

استاد: نه، من هم قبول ندارم. این فاصله‌ای که برای مسکن خواستم مطرح کنم، به عنوان یک امر روشن دارج و رایج ولی برای این‌که شما را از تحاشی نسبت به تسلیم ارز به جای امروز، به فردا خارج کنم. به این مقدار این اثر را ان‌شاءالله خواهد داشت.

دانش‌پژوه: کالی به کالی بودن که دوتا شرطش هست، یکی این‌که هیچ‌کدام فعلاً انجام نمی‌شود یعنی کل ثمن نیست، بخشی از ثمن، و کل مثمن، این‌ها کلی...

استاد: بله، عرض کردم: عرف این‌گونه معاملات را نقد تلقی می‌کند. اصلاً موضوع کالی به کالی این نیست. ولو این‌که ثمن و مثمن همین الان مبادله نمی‌شود. کم اتفاق نمی‌افتد در بازار، خریدی انجام می‌گیرد، می‌گوید: آقا! باشد فردا می‌آییم می‌بریم، بقیه‌ی پولش را هم فردا می‌دهیم. شما این را نسیه می‌دانید؟ نه.

دانش‌پژوه: اگر بعداً توافق کند ایرادی ندارد.

استاد: نخیر، حتی در هنگام انشای عقد. البته می‌دانید که انشای عقد به صورت لفظی دیگر کسی انجام نمی‌دهد. همان تعارفی که بین مردم وجود دارد، امر متعارف بین مردم.

فرض کنید رفتیم یک یخچالی را خریدیم، می‌خواهیم یخچالی که بخریم فرض کنید؛ سی تومان، چهل‌ تومان، شصت تومان، صد تومان، هرچقدر که هست، می‌گوییم آقا این ده‌ تومان داشته باشید، این‌هم ما خریدیم به نام ثبت کنید. بردارید بنویسید. فردا بیاورید تحویل بدهید پول‌تان را هم تحویل بگیرید؛ اسم این را چه می‌گذارید؟ می‌گویید: کالی به کالی؟ نه. می‌گویید: معامله معامله‌ی نقدی است.

خب، بازار معاملات دلار فردایی تا حدّی قدرت دارد که می‌تواند روی موج هیجانی بازار هم سوار شود. یعنی اصلاً بازار را به دنبال خودش می‌کشد. از این‌ جهت هم واقعاً باید تحریم کرد و مقابل آن ایستاد. از نظر شورای فقهی بانک مرکزی معاملات فردایی به این شکل نامشروع شناخته شد و سود به دست آمده از این نوع معاملات هم حرام است. استفتایی هم از رهبر معظم انقلاب صورت گرفت ایشان در پاسخ به حرمت این‌گونه معاملات تصریح فرمودند.

موضوع آخری که می‌خواهیم بگوییم معامله‌ی نسیه و سلف ارز است. گرچه الان هم اشاره کردیم.

معامله‌ی نسیه و سلف ارز

همان‌طور که خرید و فروش نقدی ارز مشروع است، خرید و فروش نسیه و سلف ارز هم مشروع است. چون ارز در واقع در مبادلات داخلی یک کشور به مثابه‌ی یک کالا عمل می‌کند. یک قدرت خرید خارجی است. این قدرت خرید خارجی این ارزی که مبادله می‌شود به مثابه‌ی کالا ظهور پیدا می‌کند. بنابراین می‌تواند نسیه و سلف فروخته شود.

انگیزه‌های عقلایی برای این‌گونه معاملات وجود دارد. از نظر فقهی هم با محذور معاملات مسکوکات طلا و نقره روبرو نیست که حالا آن‌جا باید برابر باشد، مثلاً بمثل باشد، و یدا بید باشد.

حکم بعدی که می‌خواهیم مطرح کنیم بازار فارکس است. برای جلسه‌ی بعد می‌گذاریم.

دانش‌پژوه: ببخشید ما می‌خواهیم در مورد ارز را به عنوان یک کالایی که در اقتصاد دارد مبادله می‌شود صحبت ‌کنیم یا این‌که به عنوان وسیله‌ی سفته‌بازی صحبت می‌کنیم. این واقعاً احکام متفاوتی را به خودش می‌گیرد، الان ما با پدیده‌ی دوم مواجهیم؛ ما این‌که بگوییم فروش نقد و نسیه و سلف ارز به عنوان کالا کلا مشروع است داریم همان برخورد اول می‌کنیم. اگر ادله‌ی حرمت سفته‌بازی را وسط بیاوریم.

استاد: ادله‌ی حرمت سفته‌بازی را بیاورید، ببینیم چه چیزی موجب می‌شود که سفته‌بازی حرام باشد؟

دانش‌پژوه: یعنی شما می‌خواهید بگویید نمی‌توانیم به لحاظ فقهی حرمت آن را اثبات کنیم؟

استاد: بله.

دانش‌پژوه: آن روایات نهی از بیع فک الورق آن‌ها روایات خوبی هستند.

استاد: بیاورید، با هم بحث می‌کنیم، مانعی ندارد.

خب با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد...

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo