درس فقه معاصر استاد غلامرضا مصباحی مقدم

1402/03/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بازار فارکس

 

جلسه‌ی گذشته وعده کردیم که این جلسه در مورد بازار فارکس صحبت کنیم. واژه‌ی فارکس مخفف (Foreign exchange) یعنی تبادلات خارجی، مبادله‌ی خارجی. در این بازار یک ارز با یک ارز دیگری مبادله می‌شود، مبادله بین دوتا ارز. علت تبدیل ارز‌ها به یکدیگر گاهی این است که کسی ارزی دارد نیاز به ارز دیگری دارد، اما در بازار فارکس عمده معاملات ناشی از پیش‌بینی تغییر قیمت‌های ارز است. چون قیمت‌های ارز در بازارهای جهانی در حال نوسان است. پایین و بالا دارد، گاهی می‌بینید که یورو تقویت می‌شود، گاهی می‌بینید دلار تقویت می‌شود، به عنوان مثال داریم می‌گوییم. اگر زمان ممتدّی را در نظر بگیرید، یک وقتی یورو جایگاه پایین‌تری نسبت به دلار داشت، از نظر برابری. بعد بالا زد، موقعیت برتری پیدا کرد از نظر ارزش، و مجدداً روند نزولی را طی کرده ولی خب، هنوز به نقطه‌ی قبلی نرسیده. این نسبت به همه‌ی ارزها وجود دارد، که قیمت‌های‌شان نسبت به هم پایین و بالا می‌شود، و تحت ‌تأثیر شرایط اقتصادی این کشورها، شرایط نظامی این کشورها، شرایط نظامی این کشورها، ما شاهد این پایین و بالا شدن قیمت ارز ‌هستیم، گاهی تورم‌شان اثر می‌گذارد، گاهی نفوذ و تأثیرگذاری‌شان موجب می‌شود که قیمت ارزها پایین و بالا برود. پس قیمت‌ ارزها در حال نوسان است. اگر کسی ارزی داشته باشد و کنار بگذارد به این خیال که قدرت خریدی را حفظ کرده، یک وقت متوجه می‌شود که ارزش آن ارز سقوط کرده، یا خیلی جدّی کاهش پیدا کرده. این است که در حجم‌های بالا معمولاً افراد وارد مبادلات فارکس می‌شوند، سعی می‌کنند نه تنها قدرت خرید سرمایه‌ی خودشان را حفظ کنند، بلکه دستاوردی هم داشته باشند، منافعی هم داشته باشند.

همان‌طور که قبلاً در بند ۹ این بحث اشاره شد، گاهی تغییرات قیمت ارزها در سطح جهانی برای دارندگان آن موجب خسارت‌های سنگین می‌شود، و در مقابل اگر مدیریت کنند منافعی به دست می‌آورند، منافع هنگفتی هم دارد.

یکی از نکات این است که فارکس یک بازار غیرمتمرکز هست. این‌طور نیست که یک‌جا در جهان بازار فارکس داشته باشد. نه، باز است، و جهانی است، یعنی در سطح جهانی عمل می‌کند. تمامی ارزهای معتبر جهان در این بازار مورد معامله قرار می‌گیرند، معامله‌گران از معامله‌ی این ارزها در برابر هم و تغییرات قیمت کسب سود می‌کنند.

فارکس را می‌توان بزرگ‌ترین بازار مالی جهان دانست، که ارزش معاملات روزانه‌ی آن به طور میانگین به پنج تریلیون دلار می‌رسد. رقم، رقم خیلی درشت است!

فارکس بازار بدون مکان فیزیکی است. یعنی مثل بازارها که بازارهای کالا و خدمات و بازارهای مالی که معمولاً یک سقفی، مکانی، ساختمانی دارند، این بازار فارکس هیچ چیز ندارد. همه‌ی معاملات در بازار فارکس به صورت الکترونیک انجام می‌گیرد. بازار فارکس در پنج و نیم روز از هر هفته به صورت بیست و چهار ساعته فعال است. علت این‌گونه فعالیت بیست‌ و چهار ساعته‌ی آن هم این است که از شرق کره‌ی زمین تا غرب کره‌ی زمین زمان برحسب یک شبانه‌روز معاملات انجام می‌گیرد. یک جایی شب است، معاملات متوقف می‌شود، یک جای دیگر همان وقت روز است این معاملات کاملاً جریان دارد.

دانش‌پژوه: ببخشید آن‌جا که شب است آن‌ها نمی‌توانند معامله کنند؟

استاد: نه این‌که نمی‌توانند معامله کنند، طبیعتاً افت می‌کند. چرا، معاملات شبانه‌روزی است. بله.

در واقع در چندین مرکز بزرگ مالی این معاملات فارکس انجام می‌گیرد، گرچه جای فیزیکی ندارد، ولی یک تمرکز الکترونیکی دارد، آن‌هم این مراکز نیویورک، توکیو، زوریخ، سنگاپور، هنگ‌کنگ، لندن، سیدنی، فرانکفورت و پاریس هست. این‌جا محل تمرکز بازار فارکس است.

روند کار معاملات در بازار فارکس این‌طور است که هم‌زمان با خرید یک ارز،‌ یک ارز دیگری دارد فروخته می‌شود. در واقع مبادله‌ی ارز است.

به طور مثال جفت ارز دلار، یورو، زمانی اقدام به خرید صور بگیرد که خریدار انتظار افزایش قیمت یورو در مقایسه با دلار را دارد، یا زمانی می‌فروشد که انتظار افزایش قیمت دلار در مقابل یورو را دارد.

دانش‌پژوه: این بازار در ایران تحریم هست؟

استاد: بله، حالا اشاره می‌کنم، بله. یعنی چون تحریم است، ایرانی‌ها نمی‌توانند مستقیماً استفاده کنند. غیرمستقیم راه‌هایی دارند، این را می‌گوییم.

برای ورود به بازار فارکس نمی‌شود مستقیم وارد شد، مثل بورس است، بلکه باید ابتدا کارگزار انتخاب کرد، به آن بروکر می‌گویند. این بروکرها هستند که نقش اصلی در معاملات بازار فارکس دارند. بروکرها واسطه هستند و بستری را برای انجام معاملات ارزی فراهم می‌کنند. هر فردی که می‌خواهد وارد بازار فارکس شود باید یک بروکر انتخاب کند. این بروکر، همین کارگزار باید امکان پشتیبانی از معامله‌گر را داشته باشد. فرد نزد بروکر در کارگزاری فارکس ثبت‌نام می‌کند، و حسابش را شارژ می‌کند. این‌جا هم امکان انجام معامله برای متقاضی فراهم می‌شود.

کارگزاران از مشتریان‌شان برای انجام معاملات کارمزد دریافت می‌کنند، طبیعی است دیگر.

اسپرد قیمت خرید و فروش ارز است. ما به التفاوت قیمت خرید و فروش یک ارز را اسپرد می‌گویند.

بروکر منتخب باید راه‌های آسان انتقال پول و ارز را به متقاضی نشان دهد، چگونه می‌تواند نقل و انتقال ارز کند؟ در عین حال باید کارمزد پایینی برای جابه‌جایی پول مطالبه کند. یکی از مسائلی که مطرح هست این کارمزدها است، کارمزدها به اختیار خود این بروکرها است.

دانش‌پژوه: فرمودید حساب‌شان را شارژ می‌کنند یعنی حساب باید نزد کارگزاری باشد؟

استاد: حساب نزد کارگزاری ایجاد می‌کند، آن حساب را باید شارژ کند یعنی یک مقداری ارز را در آن‌جا واریز کند، انتقال بدهد که مبدأ معاملاتش باشد.

برای ثبت‌نام در فارکس مدارکی نیاز است؛ از جمله اطلاعات شخصی، و مدارک احراز هویت. یک بحثی که در سطح جهانی دیگر الان مطرح است، مسئله‌ی پولشویی است، و برای این‌که پولشویی اتفاق نیافتد، مشخصاً باید هر معامله‌گری در بازار فارکس معلوم باشد کیست. ذی‌نفع واحد باید دقیقاً مشخص باشد؛ محل زندگی او مشخص باشد، آدرسش را اعلام کرده باشد،‌ یعنی هویتش کاملاً شناسایی شده باشد.

شارژ حساب کارگزاری می‌تواند از طریق حساب‌های بانکی بین‌المللی باشد، یا می‌تواند کیف‌پول‌های مجازی در اختیار افراد باشد، و یا از کارت‌های اعتباری استفاده کنند، یا از طریق صرافی‌ها انجام بگیرد.

خب این اجمالاً مسئله‌ی بازار فارکس است. پس بازار فارکس بازار معاملات ارزی است. از باب این‌که معاملات ارزی هست، ارزی با ارز دیگری مبادله می‌شود، حکم شرعی آن روشن است، ما معاملات ارزی را جایز می‌دانیم. با توجه به این‌که معاملات فارکس به طوری که در بازارهای بین‌المللی انجام می‌گیرد، مبادله‌ی ارزها با یکدیگر است، ظاهراً اشکال شرعی ندارد. معاملات‌ ارزها با هم به قصد کسب سود از ما به التفاوت قیمت آن‌ها بلامانع است.

از محضر مقام معظم رهبری در استفتایی پرسیده شده، آیا فعالیت در بازار فارکس (خرید و فروش ارزهای خارجی) جایز است؟

ایشان پاسخ داده‌اند: بنا به گفته‌ی برخی کارشناسان کارگزاران بازار معاملات ارزهای خارجی دو دسته هستند: دسته‌ی اول که اکثر مدعیان کارگزاری از این دسته هستند، صرفاً یک صفحه‌ی مجازی در فضای اینترنت تشکیل داده‌اند، و حضور واقعی در بازار مذکور ندارند. این گروه پول، مشتریان را دریافت می‌کنند و برای اهداف و برنامه‌های خودشان مورد استفاده قرار می‌دهند، و فقط یک صفحه‌ی اینترنتی برای مشتری اختصاص می‌دهند که مشتری در آن مشغول معاملات ظاهری می‌شود. بنابراین معاملات انجام شده غیرواقعی و باطل است. و موجب ملکیت درآمد حاصل‌شده نمی‌گردد.

دسته‌ی دوم کارگزارانی هستند که حضور واقعی در بازار دارند (همان بازار فارکس). و با پول مشتری اقدام به خرید و فروش ارز می‌کنند که با رعایت ضوابط شرعی و قانونی فی‌ نفسه اشکال ندارد، ولی باید به نکات زیر توجه کرد:

۱. معاملات باید به صورت خرید و فروش واقعی باشد. بنابراین اگر کسب درآمد صرفاً براساس پیش‌بینی نوسانات قیمت ارزها باشد مشروع نیست. صرف پیش‌بینی، همین ارز فردایی که اشاره کردیم.

۲. معاملات اهرمی که با اعتبار گرفتن از کارگزار انجام می‌شود، وقتی‌که کسی وارد بازار فارکس شود، آن کارگزار بعد از مدتی به مشتری خودش اعتبار می‌دهد. خب این اعتباری که می‌دهد در مقابلش چگونه سود می‌برد؟ براساس نرخ بهره سود می‌برد، این اشکال دارد. پس می‌توان از بازار فارکس استفاده کرد اما آن اعتبار که به شکل اخذ بهره دارد انجام می‌گیرد، حرام است.

دانش‌پژوه: ببخشید توضیحی که فرمودید ظاهراً توضیح اهرمی نباشد. اهرمی ظاهراً چیز دیگری است.

استاد: نه همین تعبیر را می‌کنند، می‌گویند که شما وقتی که فعّال بازار فارکس شدید می‌توانید منابعی را اهرم کنید. تعبیرشان این است، یعنی مثل اعتباری که کارگزار در اختیار مشتری خودش قرار می‌دهد، از آن اعتبار هم به عنوان اهرمی برای افزونی مبادلات خودش [استفاده می‌کند]. مثلاً فرض می‌کنیم یک کسی پنجاه هزار دلار دارد، صد هزار به او اعتبار می‌دهد، پس این می‌تواند سه برابر معامله کند. حالا این اعتباری که داد نفس گرفتن اعتبار اشکالی ندارد، معامله با آن اعتبار اشکالی ندارد، اما تحت ‌عنوان وام به او داده می‌شود، نه تحت عنوان مشارکت. که اگر تحت عنوان مشارکت بود به تناسب سودی که کرده، به اعتباردهنده هم سود می‌داد، اشکالی نداشت. اما چون آن‌چه که دارد اتفاق می‌افتد صرفاً وام همراه با بهره است، اشکال دارد.

این‌جا یک نوع مصلحت‌سنجی هم مطرح کردیم. گفتیم معاملات فارکس در ایران با برخی از مخاطرات روبرو است.

دانش‌پژوه: دیگر از فتوای مقام معظم رهبری خارج می‌شویم.

استاد: تمام شد. همان جمله‌ی قبلی تمام شد.

با توجه به این‌که اصل معاملات فارکس در یک بازار بین‌المللی اتفاق می‌افتد و به صورت الکترونیکی است،‌ ناگزیر باید از شبکه‌های مالی بین‌المللی مثل سوئیفت برای نقل و انتقال ارز استفاده شود. و بروکرها در این بازار یا همان کارگزاران عموماً خارجی هستند. پس ما کارگزار ایرانی نداریم، یا کارگزار داخل ایران نداریم. و در شرایط حاضر نقل و انتقال ارز از طریق سوئیفت به دلیل تحریم‌های امریکا نسبت به جمهوری اسلامی، و هر ایرانی غیرممکن است. یعنی اگر ایرانی در ایران هم نباشد ولی با شناسنامه‌ی ایرانی بخواهد مبادلات ارزی داشته باشد، نمی‌تواند از سوئیفت استفاده کند، ولو در کره زندگی کند.

دانش‌پژوه: سوئیفت مگر بین‌المللی نیست؟

استاد: سوئیفت بین‌اللملی است، ولی امریکا آن را به عنوان نظارت در اختیار گرفته. مقرّ سوئیفت هم یکی از کشورهای اروپایی است. اصلاً اصل شکل‌گیری سوئیفت از اروپا شکل گرفته، ولی امریکا سلطه دارد. و تمام مبادلات ارزی را کنترل می‌کند. تمام مبادلات دلار را کنترل می‌کند، و البته مبادلات ارزی را هم کنترل می‌کند، و از این جهت اجازه نمی‌دهند، امریکا سوئیفت را ممنوع کرده، برای مبادلات ارزی ایران و ایرانی‌ها.

دانش‌پژوه: برجام که امضا شد سوئیفت باز شد. ولی خب تحت نظارت امریکا جلوی آن را می‌گیرد.

استاد: بله، دقیقاً.

واسطه‌ها و دلّالان در داخل کشور ورود پیدا کرده‌اند، ولی نمی‌شود به این‌ها اعتماد کرد. افرادی که سرمایه‌ی خودشان را به صورت ارزی در اختیار این واسطه‌ها قرار می‌دهند، اولاً نمی‌دانند این‌ها چه کار می‌کنند؟ مشخص نیست. ثانیاً با خطر از دست دادن سرمایه‌ بدون امکان پیگیری حقوقی و قضایی روبرو هستند. چون بازار فارکس یک بازار باز بین‌المللی است. امکان شکایت از کارکرد این بازار نزد مثلاً فلان دستگاه قضایی وجود ندارد، آن‌هم برای ایرانی‌جماعت که دسترسی به دادگاه‌های بین‌اللملی هم ندارد.

به علاوه دسترسی به ارزها به صورت ساعتی بلکه لحظه‌ای در حال نوسان است. کسانی که وارد این بازار می‌شوند باید در تمام مدت فعالیت شبانه‌روزی بازار، دائماً بازار فارکس را رصد کنند، و اقدام خرید به موقع و فروش به موقع کنند، تا دچار زیان و خسران سنگین نشوند. به عبارت دیگر باید دائماً کار آن‌ها همین داد و ستد ارز باشد. چنین فعالیتی برای صاحبان ارزهای کم اصلاً باصرفه نیست، و غالباً ارزهایی که مردم در اختیار دارند، حالا فرض کنید چند ده هزار دلار، چند صد هزار دلار باشد، این‌ها ارز‌های کم است. بله، برای کسانی‌که میلیون‌ها و میلیاردها دلار ارز دارند کاملاً باصرفه است، که وارد چنین بازاری شوند، منابع ارزی خودشان را سرمایه‌گذاری کنند، طبعاً سود خوبی هم کسب می‌کنند.

دانش‌پژوه: بیشتر ایرانی‌ها وقتی از اهرم استفاده می‌کنند باصرفه است.

استاد: از اهرم استفاده کنند که فوق‌العاده باصرفه است.

دانش‌پژوه: حالا اصطلاحا اثبات می‌گویند یا بدون اهرم استفاده کنند، می‌گویند چیزی ندارد.

استاد: بله، همین‌طور است. آن اهرم کارگزاران خیلی انگیزاننده است، خیلی انگیزاننده است.

دانش‌پژوه: ببخشید این اهرم به این معنا است که این کارگزار این‌قدر اعتبار دارد، موجودی دارد؟

استاد: دارد، بله. هم موجودی دارد، هم اعتبار دارد.

دانش‌پژوه: یعنی ارز دارد، دلار دارد؟

استاد: بله. انواع ارز را در اختیار دارند.

دانش‌پژوه: حاج آقا! ظاهراً آن‌چه که اتفاق می‌افتد، حالا من می‌خواستم آخر بحث‌تان اگر بحث تمام شد...

استاد: الان تمام می‌شود.

ولی حتماً باید کارگزاران معتبری را شناسایی کنند که به امانتداری شناخته شده باشند. و هزینه‌ی سنگینی هم به عنوان کارمزد از آن‌ها مطالبه نکنند. کارگزاران به مشتری خود نگاه می‌کنند که در چه شرایطی است، در کدام محیط است، در کدام کشور است، محدودیت‌هایی دارد یا ندارد، براساس محدودیت‌هایی که دارد هزینه‌ی کارگزاری از آن‌ها مطالبه می‌کند. از این جهت ما ورود ایرانی‌ها را با منابع مالی خرد ارزی به بازار فاراکس اصلاً توصیه نمی‌کنیم.

دانش‌پژوه ایمانی: استاد این‌جا چند‌تا نکته است: یکی این‌که اساساً خارج کردن ارز از کشور نیاز به مجوّز دارد یا ندارد؟ آیا این قانونی است یا نه؟

استاد: نکته‌ی مهمی است. ظاهراً خارج کردن ارز از کشور با یک محدودیت‌هایی روبرو است، این‌طور نیست که هرکسی بتواند ارز شخصی خود را به خارج از کشور منتقل کند، چون عنوان انتقال سرمایه معنی پیدا می‌کند. و این انتقال سرمایه مجاز نیست، طبعاً خلاف مصالح ملی هم هست، مشروع نیست. این اشکال هم اشکال بسیار به‌جایی است.

دانش‌پژوه: نکته‌ی بعدی این است که این‌که الان خصوصاً کاربران ایرانی ورود دارند، این‌ها وارد آن بازار واقعی نمی‌شوند.

استاد: همین را من عرض کردم.

دانش‌پژوه ایمانی: این‌ها تحت اصطلاحا می‌گویند قراردادهای CFT، قرارداد منعقد می‌کنند، هرچند کاربرشان هم واقعی باشد. حالا آن فتوایی که آقا آن‌جا جواب دادند براساس نکته‌ای بود که مرحوم استاد موسویان آن‌ زمان می‌فرمودند به نقل از بعضی از کارشناسان بازار مرکزی. ولی عملاً این نیست، اصلاً کارگزاری آن هم از معتبرترین کارگزاری، آن‌ها می‌گویند ما تحت قرارداد CFT قرارداد می‌بندیم، و عملاً معاملات روی ما به التفاوت جفت ارز است. اصلاً خریدی اتفاق نمی‌افتد، مالکیتی نیست. متعدد به ما مراجعه داشتند می‌گویند مثلاً الان دلار را با یوآن معامله می‌کند. می‌گویم به او بگو یوآن را بفرست و تحویل بگیر، می‌گوید اصلاً این نیست، من آن وقت مالیات بدهم. این کار را اصلاً انجام نمی‌دهم.

استاد: آن نقل و انتقال واقعی است که با مالیات است.

دانش‌پژوه: آره. لذا فقط این‌ها با دلار تسویه می‌کنند، سرمایه‌ی اولیه این‌ها دلار است،‌ تسویه‌ی این‌ها هم با دلار است. اصلاً آن‌جا هیچ معامله‌ای اتفاق نمی‌افتد. و عملاً ما فارکس واقعی در کارگزاری‌ها نداریم. الا این‌که آن کارگزاری‌های واقعی

استاد: بله، در کارگزاری‌های داخلی نداریم.

دانش‌پژوه: آره، بانک‌ها با هم‌دیگر نوعاً داشته باشند، یا آن طرف خودشان داشته باشند، این‌ طرفی‌ها نیست. لذا آن فتوای آقا را هم می‌دانند، یک سوء استفاده‌هایی از این کردند که آقا گفته اشکالی ندارد. آقا گفته با شرایطش اشکال ندارد. این شرایط محرز که نیست. اصلاً نیست. لذا از این جهت بازار فارکس مشکل دارد.

استاد: بله بازار فارکس در داخل کشور حتماً با مشکل روبرو است، هم مشکل شرعی که منطبق با واقعیت نیست، داد و ستدها واقعی نیست، بلکه روی ما به التفاوت تکیه می‌کنند. هم مشکل قانونی دارد. فرمایش شما درست است. و علاوه بر این خطر دارد. خطر از دست رفتن سرمایه را دارد.

دانش‌پژوه: استاد در واقع من می‌خواهم درست‌تر متوجه شوم؛ یعنی حواله‌ی ارز را جابه‌جا می‌کنند؟ مثلاً من می‌گویم صد دلار دارم می‌خواهم این را معادل آن با یورو مبادله کنم، این‌طوری است که این فرمایشی که آقای ایمانی فرمودند این بود که درستش این است که من صد دلار را عیناً بدهم یورو بگیرم، طبق مبادله‌ی صحیح شرعی. ولی ظاهراً چیزی که محل اشکال می‌کنند این است که حواله‌های آن را جابه‌جا کنند. درست فهمیدم؟ یعنی مشکل از کجا می‌آید؟

استاد: نه، نه. ببینید بازار واقعی فارکس خود ارزها مبادله‌ می‌شود، منتها به صورت الکترونیک مبادله می‌شود. ارزها به صورت الکترونیک مبادله می‌شوند.

دانش‌پژوه: یعنی آن‌جا مالیات می‌دهند؟

استاد: آن‌جا حالا من نمی‌دانم که مالیات می‌دهند یا نمی‌دهند.

دانش‌پژوه ایمانی: بازار فارکس مالیات دارد استاد!

استاد: آن‌وقت لابد آن کسی که مالیات را اخذ می‌کند کارگزار است. آن جایگاه معتبر آن است. احتمالاً این‌طور است. اما تمام نقل و انتقال این‌ها مالیاتش اگر مالیات هم داشته باشد، بسیار بسیار اندک است.

دانش‌پژوه ایمانی: در هر صورت دارند. علاوه بر این‌که کارگزار کارمزد مبادلاتش را می‌گیرد، مالیات مال دولت است، کم می‌کند، مثل بورس خودمان.

استاد: خود این‌ها تحت هیچ دولتی نیستند.

دانش‌پژوه: دولت قبول نمی‌کند. خصوصی هستند ولی باید مثلاً الان سازمان بورس ما، مالیات بابت مبادلات کم می‌کند، به حساب دولت می‌ریزد.

استاد: بورس ما تحت اشراف حکومت ما است. از این جهت معاملات در بورس مشمول مالیات می‌شود، به خزانه هم واریز می‌شود.

دانش‌پژوه: مگر کارگزاری‌ها خارج از دولت هستند؟

استاد: مگر این‌که بگوییم کارگزاری‌هایی که در سطوح بین‌المللی کار می‌کنند هرکدام‌شان تابعیتی دارند، ولو این‌که در هفت‌ هشت مرکز در جهان دارد صورت می‌گیرد اما تحت پوشش حکومت آن مراکز هستند. علی‌القاعده اگر این‌طور باشد مالیات هم می‌دهند و جایگاه قانونی دارند. ولی جایگاه قانونی دارند، جایگاه واقعی دارند.

دانش‌پژوه: آن واقعی آن است، ولی صوری آن چه شکلی است؟

دانش‌پژوه ایمانی: صوری به این شکل است که می‌گوید تفاوت قیمتی دلار با یورو چقدر است؟ این یک سرمایه‌ای را وارد می‌کند، اگر اعتبار هم بگیرد بیشتر معامله می‌کند، هرچه بالا پایین شد، می‌گوید در عالم واقع چقدر سود کردی ما این‌قدر به تو می‌دهی، ضرر کرد این‌طوری. یعنی اساساً ملکیتی اتفاق نمی‌افتد. من یوآن نخریدم، ظاهرش این است که یوآن خریدم. خودشان هم توضیح می‌دهند، می‌گویند که اصلاً مثل این‌که ما می‌خواهیم سود کنیم چه لزومی دارد مالک آن شویم که بعداً مالیات هم بدهیم گرفتاری‌های آن دچار شویم.

استاد: ما از نوسانات قیمت می‌خواهیم استفاده کنیم.

دانش‌پژوه ایمانی: آره، مثل این‌که بیایند روی شاخص در بورس در کشورهای غربی سرمایه‌گذاری کنند. الان آن‌چه اتفاق می‌افتد این است.

دانش‌پژوه: یعنی معنای فقهی این مبادله‌ی حواله است، دین به دین است؟

دانش‌پژوه ایمانی: نه. معامله‌ی صوری است.

استاد: فقط یک قیمت‌گذاری است که دارد صورت می‌گیرد، و این قیمت‌گذاری پیش‌بینی قیمت است. پیش‌بینی قیمت است که دارد اتفاق می‌افتد و ما به التفاوت پیش‌بینی قیمت را با هم مبادله می‌کنند، همین. مثل اتفاقی که در مورد ارز فردایی رخ می‌دهد. در ارز فردایی چه کار می‌کنند؟ افراد یکی می‌گوید که ـ این‌جا فقط دلار، دیگر این‌جا مبادله‌ی ارزها نیست، فقط دلار است.ـ فردا قیمت چند است؟ این می‌گوید ۵۱ تومان، آن یکی می‌گوید ۵۲ تومان. می‌گوید خیلی خب، ببینیم فردا چه می‌شود؟ اگر فردا ۵۱ تومان شد، او باید یک تومان به این بدهد، اگر ۵۲ تومان شد این باید یک تومان به او بدهد. معامله‌ای صورت نگرفته. صرف این‌که با هم قیمت‌ها را مطرح کرده‌اند، و نوعی شرط‌بندی است، برای این‌که اگر من درست گفتم، تو باید خسارتش را بدهی، و اگر تو درست گفتی من باید خسارت آن را بدهم.

دانش‌پژوه ایمانی: مثل بازار طلایی‌ها.

استاد: من نمی‌دانستم که در بازار طلا هم بازار طلای فردایی وجود دارد. معلومات ما اضافه شد.

خیلی خب.

دانش‌پژوه سجادی: اگر این معامله صوری هم باشد، این‌جا ما داریم با کفار معامله می‌کنیم دیگر این‌جا بحث استنقاذ مال کفار که مشکلی ندارد، معامله‌ی ارز فردایی در ایران معامله‌ی مسلم با مسلم است، این‌جا مشکل ایجاد می‌شود. ولی همان‌جا هم تازه می‌گویند معامله باطل است اما اگر دو نفر راضی به تصرف باشند، می‌گویند تصرفش اشکال ندارد و مالک می‌شوند. ولی در این بحث الان من دارم با یک کشور کافر معامله می‌کنم کارگزاری کافر است. حالا این‌جا من سود کردم کارگزاری یک دلاری به من می‌دهد، مالی که می‌گیرم از کافر دارم می‌گیرم، طبق قوانین آن‌ها هم هست، بحث خلاف قانون هم پیش نمی‌آید، لذا این پولی که من دارم می‌گیرم پول انقاذ مال کافر است که خب آن نباید اشکالی داشته باشد.

استاد: آقای سجادی! بزرگوار! بروکرهای بازار فارکس هیچ‌کدام‌شان از این کارها نمی‌کنند.

دانش‌پژوه: چه کار نمی‌کنند؟

استاد: از این معاملات صوری نمی‌کنند. آن‌ها معاملات‌شان معاملات واقعی است. آن‌چه که شنیدید مربوط به داخل کشور ما است. عده‌ای آمده‌اند به عنوان این‌که ما بروکر هستیم،‌ بدون این‌که بروکر خارجی باشند، بدون این‌که بروکر معتبر باشند، بدون این‌که در بازار واقعی فارکس فعال باشند، منابع مالی مردم را جمع می‌کنند، از نوسان قیمت‌ها استفاده می‌کنند، نه از معاملات ارزی. آن‌وقت این در بازار خارجی هم نیست،‌ در بازار داخلی است، بین دوتا مسلمان ایرانی هست دارد این مبادلات انجام می‌گیرد.

دانش‌پژوه: الان آن‌چه آقای ایمانی فرمودند بروکری هست که داخل ایران تشکیل شده؟

استاد: بله.

دانش‌پژوه: یعنی رزوله‌اش آن در ایران است یا در خارج؟

استاد: نه، همه‌ی این‌ها در ایران است.

دانش‌پژوه: اگر داخل ایران باشد بله.

استاد: دقیقاً. این‌ها خارجی نیستند.

دانش‌پژوه ایمانی: با فرض این‌که خارجی باشند این بروکر فقط واسطه است، من معامله را با بروکر نمی‌کنم. طرف مقابل ما ای بسا معلوم نباشد مسلمان باشد یا نباشد.

استاد: ای بسا مسلمان باشد.

دانش‌پژوه سجادی: ما می‌گوییم اگر معامله صوری باشد در معاملات CFT، معامله واقعی انجام نمی‌شود. معاملات CFT که شما می‌فرمایید آن بروکر می‌گوید شما بیایید روی قیمت شرط‌بندی کنید. صد هزار نفر می‌آیند، این چون می‌داند مجموع ضررها از مجموع سودها بیشتر است لذا مثلاً صد هزار نفر نفری هزار دلار می‌آورند، یک میلیون دلار سرمایه‌گذاری می‌شود، آن مجموع سود و ضرر می‌شود. چون بیشتر ضررها از سودها کمتر است، آن بروکر سود می‌کند. می‌گوید اشکال ندارد من از جیبم این سودها را می‌دهم ولی آ‌ن ضررها هم که از بقیه پول می‌گیرم در واقع سود کارگزاری می‌شود می‌گوید من آن سود را پرداخت می‌کنم، این ضررها را هم که سود می‌گیرم جمع این دوتا من این وسط یک سودی می‌کنم. معامله CFT این‌طوری می‌شود. ولی اگر معامله واقعی باشد آن بروکر اصطلاحا به آن تأمین‌کننده‌های نقدینگی که در فارکس هستند، با آن طرف مقابل در ارتباط است که اصلاً معامله واقعی می‌شود، معامله صوری نیست.

حالا عرض من این است اگر بروکر خارج باشد معامله هم فرض بگیریم صوری باشد، با توجه به این‌که بروکر در بلاد کفر است، باز هم اشکال پیدا می‌کند؟

استاد: ببینید طرف معامله در آن بازار واقعی فارکس ممکن است مسلمان باشد، ممکن است مسیحی باشد،‌ ممکن است بودایی باشد، برهمایی باشد، هندو باشد، هرچیزی ممکن است. در بازار واقعی مشکلی نیست، بین مسلم و کافر، فرقی نمی‌کند. اما اگر بازار صوری شد فقط در یک شرط ما قائل به احترام مالیت نیستیم، آن‌هم در یک حوزه، آن‌هم در مورد کفار حربی. ما کجا می‌توانیم بگوییم که طرف معامله ما کافر حربی است،‌ و خوردن مالش اشکالی ندارد، بدون یک وجه شرعی؟ و گرنه کافر معاهد باشد، کافر مستأمن باشد، کافر ذمی باشد، از این سه قسم که نمی‌شود خورد. فقط از کافر حربی است که می‌شود خورد، چون احترام مال ندارد. از باب عدم احترام مال.

تازه خدا رحمت کند حضرت امام رضوان الله علیه! به نظرم می‌آید البته شاید هم در مورد کشورهای مسیحی بود، از این باب می‌فرمودند: رعایت قوانین و مقررات این‌ها لازم است. کسی‌که دارد در انگلستان زندگی می‌کند، در فرانسه زندگی می‌کند، امریکا زندگی می‌کند، رعایت قوانین آن‌ها لازم است. اگر رعایت قوانین آن‌ها لازم باشد، بنابراین‌ آن‌جا هم نباید حق آن‌ها را تصرف کنیم.

دانش‌پژوه: رعایت قوانین که می‌شود مثلاً شرکت فرانسه ثبت شده ولی معاملات صوری دارد می‌کند. قوانین فرانسه را رعایت می‌کنیم.

استاد: اگر معاملات صوری در آن‌جا مجاز باشد، علی المبنا اشکال ندارد. اما معاملات صوری همان‌جا هم اشکال دارد، من گمان نمی‌کنم معاملات صوری را تجویز کنند.

دانش‌پژوه: آقا! الان مثلاً خود آن‌ها معاملات قماری هم دارند،

استاد: قمار الی ماشاءالله!

دانش‌پژوه: خب،‌ قبول هم دارند، قوانین‌شان هست.

استاد: بله قانون دارند.

دانش‌پژوه: خب، الان ما می‌گوییم چون قانون‌شان می‌گوید اشکال ندارد، برای ما هم حلال می‌شود؟

استاد: نخیر. نه، آن طرفش هست. آن‌جایی که برای آن‌ها ممنوع است، با رعایت قوانین آن‌ها برای ما هم ممنوع است. نه آن‌جایی که برای آن‌ها مجاز است، ولو در شرع ما مجاز نباشد، برای آن‌ها مجاز باشد.

دانش‌پژوه: الان آن‌ها قرارداد CFT با همان بروکرهای خارجی دارند، منتها قانون آن‌ها می‌گوید مشکل ندارد. ما هستیم که می‌گوییم چون ملکیت حاصل نمی‌شود از این جهت اشکال دارد.

استاد: اگر در میان آن‌ها رواج دارد، مسئله‌ی دیگری است. فرمایش آقای سجادی می‌ماسد.

دانش‌پژوه سجادی: ما که حرام نمی‌دانیم.

استاد: باطل که می‌دانیم.

دانش‌پژوه ایمانی: یعنی ما مردم را به سمت معاملات باطل سوق بدهیم.

دانش‌پژوه سجادی: نه من با جنبه‌های ثانوی کار ندارم.

دانش‌پژوه دیگر: مثالش اخذ ربا از کفار می‌شود.

استاد: برای ما روشن نیست که طرف مقابل کیست. طرف آیا کافر معاهد است، بالاخره روی معاهده باید به آن عمل کنیم، مصداق کافر حربی که نمی‌شود. احراز باید کرد که طرف کافر حربی است تا خوردن مالش بلامانع باشد.

دانش‌پژوه سجادی: این مسئله که کلاً در معاملات باطل علما دارند که می‌گویند اگر معامله هم باطل بود ولی رضایت طرفین بود، تصرف در مال مشکلی ندارد. این که این‌جا هست اصلاً صد درصد معامله هم باطل باشد، در بازار فارکس و واقعی هم بگوییم نیست.

دانش‌پژوه ایمانی: رضایت از کجا درمی‌آید؟ الان بداند که اگر این راضی باشد این برای او حلال است،‌ بداند که اگر راضی نباشد باید پولش برگردد چرا باید راضی شود؟ راضی نمی‌شود.

دانش‌پژوه سجادی: نه معامله‌ی فارکس آن بروکر پول دارد می‌دهد او از خدا می‌خواهد که او سود کند، می‌گوید: آقا شما...

دانش‌پژوه: ایمانی: بروکر واسطه هست، بروکر فقط در اعتبارش و کارمزد کارش پول به جیبش می‌رود. بقیه‌اش را طرف مقابلی دارد.

دانش‌پژوه سجادی: معامله دو حالت دارد: اگر براساس CFT معامله می‌کنید یا واقعی؟ چگونه معامله می‌کنید؟ اگر واقعی باشد که هیچی.

دانش‌پژوه ایمانی: واقعی نه. الان غیرواقعی است، شما می‌فرمایید باطل شد، طرف راضی باشد، این رضایتش را از کجا احراز می‌کنید؟

دانش‌پژوه: طرف ثانویه بروکر می‌شود.

دانش‌پژوه ایمانی: طرف ثانوی بروکر نیست. این فقط واسطه است. شما بعد از معامله هم نمی‌شناسید که او کیست، چطور می‌خواهید رضایتش را طلب کنید که بگوییم معامله صحیح است.

 

دانش‌پژوه: استاد یک سؤال خارج از این داشته باشیم، ارتباط هم دارد، چون رمز‌ارزها هم در این بازار مبادله می‌کنند، الان بانک مرکزی، چون الان دفتر آقا می‌فرمایند اگر خلاف قانونی نباشد، یعنی قانون مانعی نباشد اشکال ندارد. آیا قانون مانعی از سمت بانک مرکزی هست که بگوید افراد نمی‌توانند معامله کنند؟

استاد: عبارت استفتا چیست؟

دانش‌پژوه: عبارتش این هست که اگر قانون منع‌کننده‌ای نباشد

استاد: یعنی اصل را بر آزادی عمل گذاشتند.

دانش‌پژوه: آره، گفته هر قانونی که قانونی که شورای نگهبان تأیید کرده نمی‌توانیم، اگر قانون مانعی نیست.

استاد: نه. ما قانون مانع نداریم، فقط یک مصوبه‌ای را وزارت هیأت وزیران در مورد صمت دارد، یعنی تولیدکنندگانی که تولید رمزارز می‌کنند، استخراج رمزارز می‌کنند، این‌ها را که تحت نظارت و پوشش هم قرار گرفتند، به این‌ها اجازه می‌دهد برای واردات، از این ارزهای استخراج‌شده استفاده کنند، فقط همین. نوعی حکایت از منع غیر از این می‌کند. از این جهت نمی‌شود گفت قانونی برای ممانعت وضع شده. اما مجوز، مجوز محدود است. به نظر می‌رسد لااقل جای احتیاط دارد.

دانش‌پژوه: آقای صالح‌آبادی در زمان ریاست بانک مرکزی در تلویزیون داشتند صحبت می‌کردند، یکی سؤال کرد از ایشان گفت منع قانونی دارد. منتها اگر مستندش آن سال ۹۸ هیأت وزیران باشد، آن‌جا فقط بانک‌ها مجاز هستند.

استاد: ظاهراً همین است. البته کم‌کم باید واقعاً وضعیت رمزارزها را مشخص کرد، و خوب است که دولت لایحه بدهد، مجلس قانونگذاری کند، نفی آن، اثبات‌ آن، محدوده‌ی فعالیت آن، این‌ها کاملاً مشخص باشد. حتی بعضی جاها قبول کرده‌اند از مبادلات رمز‌ارزها مالیات می‌گیرند. بعضی کشورها مالیات می‌گیرند. خیلی از کشورها هم به رسمیت نشناختند. ما که در مورد رمزارزها گیج هستیم. واقعاً من شخصاً گیج هستم، و احساس می‌کنم که هنوز یک ثباتی، استقراری، ماندگاری، اعتباری، روشن ندارد، از این جهت می‌گوییم تا وقتی قانون برای آن وضع نشده، و تجویز نشده، خوب است که احتیاط شود.

دانش‌پژوه: یکی از شرکت‌های‌شان می‌دانم که فقط صدهزار میلیارد تومان سرمایه از ایرانی‌ها جمع کرده برده. فقط یکی از شرکت‌ها!

استاد: فقط یک شرکت! خیلی رقمش درشت است.

دانش‌پژوه: ممکن است برای کشور صدماتی داشته باشد.

استاد: ببینید این رمزارزها امکان پولشویی را فراهم می‌کند. و امکان خروج سرمایه را هم فراهم می‌کند. به عبارت دیگر بدون هیچ‌گونه کنترل و محدودیتی سرمایه‌ی ملی ایرانی‌ها می‌تواند از این طریق به خارج از کشور انتقال پیدا کند، و راحت می‌شود با آن قاچاق انجام داد. مبدأ قاچاق هم می‌تواند باشد. این‌ها است که رمزارزها مخاطراتی دارد. جا دارد از ابعاد مختلف رسیدگی شود و تعیین تکلیف شود.

 

فقه مشتقات

خب، من سال اول فقه پول را گفتم، سال دوم فقه بانک ر ا گفتم، سال سوم فقه بازار سرمایه، سال چهارم به نظرم رسیده فقه مالی دولت را بگویم. فقه مالی دولت! این کلمه‌ی فقه مالی دولت برای شما نمی‌دانم تا چقدر شناخته شده است؟

روشن است. مقصودمان مطرح کردن بحث خمس و زکات و جزیه و خراج و سایر منابع مالی دولت اسلامی و از جمله مالیات‌های حکومتی است. هم دارایی‌های دولت مثل انفال، و هم هزینه‌های دولت و منابع مالی و درآمدهای آن، و این‌که کجا دولت می‌تواند فعالیت کند، و کجا دولت نمی‌تواند فعالیت کند. کجا ورود دولت مجاز است، و کجا ورود دولت در مسائل اقتصادی و مالی مجاز نیست. قصدم این است، و جای آن هم خالی است. یعنی ما چنین بحثی را نشنیدیم، ندیدیم که در حوزه مطرح بکنند.

طبعاً با توجه به وضعیت اقتصادی دولت ما پس از پیروزی انقلاب، جا دارد که یک بحث عمیق و جدّی در مورد منابع مالی دولت اسلامی مطرح شود، و بحث اقتصادی مالی دولت مطرح شود. این‌جا جای بحث کسر بودجه هم هست. و این‌که کسر بودجه را از کجاها باید تأمین کرد؟ اگر دوستان مناسب می‌دانند ما برای سال آینده ان‌شاءالله این را بحث خواهیم کرد.

 

قراردادهای مشتقه

قراردادهای مشتقه تا این‌جا شامل قرارداد سلف می‌شود، این سلف معادل فوروارد است، با سلفی که ما در فقه بحث می‌کنیم متفاوت است. در معادلش به آن قرارداد آتی می‌گویند. یکی قرارداد اختیارات است، آپشن‌ها است. یکی هم قرارداد آتی‌ها است. اولی را آتی گفتیم، این را آتی‌ها می‌گوییم.

دانش‌پژوه: اولی را فرمودید فوروارد می‌گویند؟

استاد: آن اولی فوروارد این فیوچرز است. معادل این فیوچرز است، و با s هم جمع بسته می‌شود. برای همین‌هم آتی‌ها می‌گوییم. ترجمه‌ی دقیق آن آتی‌ها است، آتی استاندارد می‌گویند. آتی استاندارد هم گفته می‌شود.

خب، اول تبیین خود این قراردادها است. یک توصیفی از این قراردادها ارائه کنیم؛

پس به قراردادهای سلف، آتی‌ها، اختیارات، و معاوضات، که معاوضات معادل سوآپ است، قراردادهای مشتقه گفته می‌شود. چون این‌گونه قراردادها، قراردادهای اصلی نیستند، قراردادهای تکمیلی هستند. برای پوشش ریسک، طراحی شدند. یک معاملات اصلی وجود دارد؛ مثل فروش آهن‌آلات، فروش غلات. یک معاملاتی برای پوشش ریسک در معاملات اولیه، این‌ها معاملات تبعی می‌شود، معاملات مشتق از معاملات نخستین و اصلی می‌شود.

قرارداد آتی (سلف) و قرارداد اختیارات

خرید سکه و ارز و زعفران و نفت و فولاد و سهام شرکت‌ها و امثال این‌ها قراردادهای اصلی است. گاهی این قراردادهای اصلی همراه با مخاطره‌ی زیادی است،‌ ریسک زیادی دارد. برای کاهش مخاطرات این‌گونه معاملات در زمان آینده مثلاً سه ماه بعد یا شش‌ ماه بعد، قرارداد آتی سکه و ارز و زعفران و نفت و فولاد و سهام طراحی شده، تا نگرانی ناشی از دستیابی به این‌گونه کالاها، آیا آینده به این کالاها دست پیدا می‌کنیم یا دست پیدا نمی‌کنیم؟ تولید می‌شود یا تولید نمی‌شود؟ و قیمتش قابل پیش‌بینی باشد. پیش‌بینی‌پذیر کردن قیمت. پس یکی تولید کالاها، یکی پیش‌بینی‌پذیر کردن قیمت؛ برای این‌ها این طراحی صورت گرفته.

هم‌چنین قرارداد اختیار خرید یا اختیار فروش یک کالا، اختیار خرید یک کالا در زمان بعد به قیمت قابل پیش‌بینی برای تولیدکننده یا خریدار یک کالا، این امکان را می‌دهد که در زمان مورد نظر بتواند به کالای مطلوب خودش و به قیمت مطلوب خودش دست پیدا کند. این نگرانی دائماً برای تولیدکننده وجود دارد که آیا من تولید می‌کنم بازار خواهد داشت یا بازار نخواهد داشت؟ مصرف‌کننده هم نگران است، آیا من که شش ماه آینده می‌خواهم پروژه را اجرا کنم مواد اولیه‌ی مورد نیاز من در بازار خواهد بود یا نخواهد بود؟ یا به قیمت مورد نظر من خواهد بود یا نخواهد بود؟

دانش‌پژوه: پس تفاوت آتی با اختیارات چه می‌شود؟

استاد: آتی در واقع پیش‌بینی آینده است، اختیارات در واقع نوعی اختیار و انتخاب و حق انجام یک معامله است. حالا به تفصیل که بگوییم بهتر معلوم می‌شود.

این‌گونه طراحی قراردادهای مشتقه به نظر می‌رسد امور عقلایی هستند. برحسب نیاز پدید آمده‌اند و طراحی شده‌اند، گرچه ممکن است بعدها با حواشی‌ هم همراه شده باشد، که جای تأمل بیشتری دارد.

استفاده‌ از قراردادهای مشتقه در بازارهای مالی کشورهای پیشرفته‌ی اقتصادی خیلی گسترده است. در نتیجه در کنار بازار واقعی کالاها و خدمات، یک بازار کاغذی بزرگ شکل گرفته که گاهی چندبرابر بازار واقعی گردش مالی دارد. غالباً کشف قیمت مهم‌ترین کالاها در بازارهای جهانی در بازار قراردادهای مشتقه مثل آتی‌ها صورت می‌گیرد. کشف قیمت این‌جاها انجام می‌گیرد.

با ذکر مثال‌هایی ما قراردادهای مشتقه را توضیح می‌دهیم. من این قسمت را از کتاب آقای دکتر درخشان استفاده کردم. ایشان مثالی را ذکر می‌کند، می‌گوید فرض کنید در فروردین‌ماه ـ‌حالا من آن را بروز کردم‌ـ فروردین ۱۴۰۲ هستیم، تصمیم داریم یک خودرو خریداری کنیم، به نمایشگاه عرضه‌ی خودرو مراجعه می‌کنیم، قیمت روز خودرو داخلی حساب کردیم پانصد میلیون تومان است، اما تهیه‌ی این مبلغ تا سه ماه دیگر برای ما مقدور نیست. یعنی الان مقدور نیست،‌ نقدی نمی‌توانیم بدهیم. به علاوه نگران هستیم تا سه ماه دیگر قیمت خودرو افزایش پیدا کند. با مدیر نمایشگاه توافق می‌کنیم که با پرداخت مبلغی مثلاً ده‌ میلیون تومان خودرو را سفارش بدهیم، و قراردادی بین ما و او باشد مبنی بر تحویل خودرو در سه ماه بعد. از شروط این قرارداد این است که اگر طی این سه ماه به هر دلیلی قیمت خودرو کم یا زیاد شود، در قرارداد ما تأثیری نداشته باشد، و پس از سه ماه همان مبلغ پانصد میلیون تومان را باید بپردازیم و خودرو را تحویل بگیریم.

دانش‌پژوه: معامله‌ی جدیدی نیست، قبلاً بوده؟

استاد: کجا معامله جدید، بوده؟

دانش‌پژوه: جدید نیست.

استاد: این را تحت عنوان کدام معامله درمی‌آورید؟‌

دانش‌پژوه: تقریباً می‌شود گفت کالی به کالی است.

استاد: دقت فرمودید؟ ایشان مصداق کالی به کالی دانستند، ایشان هم مصداق سلف دانستند. ولی در سلف تمام قیمت پرداخت می‌شود. این‌جا نه، این‌جا حتی بخشی از قیمت هم نیست. حالا این‌ها را توضیح می‌دهیم.

در اصطلاح بازارهای مالی به این قرارداد سلف می‌گویند، و با سلف فقهی ما متفاوت است. پرداخت ودیعه همان ده میلیون تومان از شروط اصلی قراردادهای سلف نیست، هرچند در مواردی رایج است. به این موجب این قرارداد ما حق داریم که در تاریخ ذکر شده خودرویی را خریداری کنیم. علاوه بر این ملزم هستیم که در هر وضعیتی در آن تاریخ ذکر شده خودرو را خریداری کنیم. پس از طرفی حق، از طرفی الزام.

دانش‌پژوه: آن مبلغ هم می‌گوییم که دیگر جزو ثمن هم نیست.

استاد: آن مبلغ جزو ثمن نیست. این‌ها اسم آ‌ن را ودیعه گذاشتند. حالا بحث خواهیم کرد.

فروشنده هم ملزم به فروش خودرو به قیمت توافقی در آن سررسید است. خب این در مورد سلف.

در مورد اختیارات با فرض قصد خرید خودرو در سه ماه آینده، فرض کنید مدیر نمایشگاه خودرو حاضر است با دریافت مبلغی مثلاً ده میلیون تومان خودروی مورد نظر را برای مدت سه ماه و به قیمت پانصد میلیون تومان برای ما نگه دارد. و بر این اساس قراردادی نوشته می‌شود. به موجب این قرارداد ما اختیار داریم، این‌جا اختیار است. آن‌جا الزام است. در طی سه ماه یا در پایان، طی سه ماه اختیار اروپایی، یا در پایان اختیار امریکایی، به نمایشگاه مراجعه کنیم و خودروی مورد نظر را به همان قیمت توافقی خریداری کنیم. اما ملزم به خرید آن نیستیم. یعنی ما می‌توانیم از خرید خودرو منصرف شویم، البته مبلغ پرداخت شده را ضرر می‌کنیم. در مقابل مدیر نمایشگاه ملزم است حتی اگر قیمت خودرو در طی این مدت افزایش پیدا کند خودرو را به همان قیمت توافقی به ما بفروشد. بفروشد! فروش آن‌گاه اتفاق می‌افتد، نه الان.

دانش‌پژوه: این‌جا هم تعیین مبلغ جزو ثمن نیست؟

استاد: باز هم جزو ثمن نیست.

اصطلاحاً می‌گویند ما یک اختیار خریده‌ایم. ده میلیون تومان دادیم یک اختیار خریدیم. یا یک معامله‌ی اختیاری در بازار اختیارات انجام دادیم. در معامله‌ی اختیارات اولاً خریدار فرصت کافی برای تهیه‌ی مبلغ اصلی معامله‌ی خودرو را به دست می‌آورد، زمان دارد.

و ثانیاً اگر در این فاصله خریدار بتواند همین نوع خودرو را در یک نمایشگاه دیگری به قیمت کمتر از پانصد میلیون تومان خریداری کند، ترجیح می‌دهد همان را خریداری کند، ولی ده میلیون تومان را خسارت خواهد کرد.

ثالثاً اگر نتواند در طی این مدت خودروی مورد نظر خودش را از یک جای دیگر با یک قیمت کمتر خریداری کند، حق خرید از نمایشگاه اول برای او محفوظ است، اما قیمت خودرو برای او ۵۰۰ میلیون تومان تمام می‌شود.

رابعاً اگر به هر دلیلی نظر متقاضی تغییر کند، بخواهد منصرف شود، از نظر حقوقی التزامی برای اجرای قرارداد خرید خودرو ندارد، فقط ده میلیون تومان را از دست داده.

به این‌گونه در بازار اختیارات، خریدار با پرداخت مبلغی که داده خودش را در مبالغ یک ریسک مصون ساخته؛ ریسک تغییرات نامطلوب قیمت. علاوه‌ بر این خریدار اختیار خرید در صورت تغییر نظر خودش در خرید خودرو می‌تواند اختیار خرید خودش را در طی مدت باقیمانده تا انجام معامله به دیگری بفروشد. یعنی اختیار خرید قابل فروش است. طبعاً مدیر نمایشگاه خودرو باید خودرو را به همان قیمت مورد توافق با خریدار اول اختیار، به این خریدار دوم اختیار تحویل بدهد.

قرارداد سلف یا همان آتی و قرارداد اختیار خرید، از قراردادهایی است که خارج از بورس می‌تواند مورد معامله قرار بگیرد. پس این‌طور نیست که لزوماً باید در بورس باشد، نه خارج از بورس، فرابورس قابل مبادله است.

اختیارات انواعی دارند. می‌شود اختیارات را به دو دسته تقسیم کرد؛ اختیار خرید، اختیار فروش. در مثال قبلی خرید خودرو اختیار خرید را توضیح دادیم، در مقابل اختیار خرید، یک فروشنده‌ای وجود دارد که این اختیار را می‌فروشد. و آن‌چه که او انجام می‌دهد اختیار فروش می‌شود.

دانش‌پژوه: فروش اختیار است، نه اختیار فروش. اختیار فروش یک چیزی است فروش اختیار یک چیز دیگر است.

استاد: نه، مرادمان اختیار فروش است. هم فروش اختیار درست است، هم اختیار فروش. یعنی حق فروختن در سه ماه آینده را من برای خودم می‌خرم، خرید اختیار فروش. به عبارت دیگر مثل این‌که یک نهاد دیگری وجود دارد (واسطه)، آن نهاد واسطه اختیار فروش می‌فروشد.

دانش‌پژوه: در این مثال نمایشگاه اتومبیل اگر آن فروشنده یک پولی را از خریدار بگیرد به اصطلاح یک پولی بدهد و اختیار فروش به اصطلاح بخرد، به این خرید اختیار فروش می‌گویند که نمایشگاه دارد، یک پولی به مشتری می‌دهد و اختیار فروش می‌خرد. که سه ماه دیگر بتواند ماشینش را بفروشد در دستش نماند.

استاد: بسیار خوب، ولی آن‌چه که ما داریم می‌گوییم؛ خرید اختیار خرید داریم، و فروش اختیار خرید. یک اختیار فروش داریم، خرید اختیار فروش و فروش اختیار فروش. دقت فرمودید؟ مستقلاً معنی دارد که ما اختیار فروش جدا از اختیار خرید داشته باشیم. منتهی نیازمند به این هست که یک کسی خریدار اختیار فروش باشد.

اختیار خرید را می‌توان خرید، و می‌توان فروخت. مثال قبلی خرید خودرو، خرید اختیار خرید بود. می‌شود از فروش اختیار خرید سخن گفت. هرگاه معامله‌گری اختیار خریدی را بخرد،‌ معامله‌گر دیگری وجود دارد که آن اختیار خرید را فروخته. به همین ترتیب می‌توان خرید اختیار فروش و فروش اختیار فروش را هم تعریف کرد.

اختیار خرید و اختیار فروش را می‌توان به دو حالت اروپایی و امریکایی تقسیم کرد، اصطلاح است. اختیار اروپایی فقط در تاریخ سررسید قابل اجرا است من برعکس گفتم. اختیار خرید اروپایی کی قابل اجرا است؟ فقط در سررسید. در حالی که اختیار امریکایی در هر زمان تا قبل از تاریخ سررسید و در تاریخ سررسید قابل اجرا و اعمال است.

استفاده از اختیار اروپایی در بورس‌های آمریکایی هم جریان دارد، کما این‌که استفاده از اختیار امریکایی در بورس‌های اروپایی هم جریان دارد. این‌طور نیست که می‌گوییم اختیار اروپایی فقط در اروپا اعمال شود، و اختیار امریکایی فقط در امریکا اعمال شود.

در تقسیم‌بندی دیگری برای اختیارات، اختیارات را به دو گروه قابل معامله در بورس‌های رسمی، و قابل معامله در خارج از بورس، یا OTC تقسیم می‌کنند. اختیارات در خارج از بورس‌ها معمولاً توسط ارتباطات تلفنی یا کامپیوتری معامله می‌شود. معامله‌گران اصلی در این بازار اکثراً بانک‌های تجاری و بانک‌های سرمایه‌گذاری هستند. برای هر اختیار خرید، یا هر اختیار فروش، خریدار و فروشنده‌ای وجود دارد. خریدار در مقابل حقی که به دست می‌آورد باید مبلغی را به فروشنده بپردازد، که به آن قیمت اختیار می‌گویند.

زیان خریدار در معاملات اختیار، محدود به همین مبلغ است که بابت خرید اختیار پرداخت کرده. در حالی که سود خریدار اختیار، تابع تغییرات دارایی پایه است. آن قیمت دارایی پایه‌ی آن خودرو در بازار بالا رفته، سود بیشتری کرده، پایین آمده زیان کرده. سود فروشنده محدود به مبلغی است که بابت فروش اختیار دریافت کرده، و زیان او تابع تغییرات قیمت دارایی پایه در بازار است.

تا این‌جا صورت دوتا از مشتقات را بیان کردیم. سومین قرارداد آتی‌ها است.

قرارداد آتی‌ها

من صورت متعارف قرارداد آتی‌ها را هم بگویم. آتی‌ها در بورس‌های رسمی‌ معامله می‌شوند. برخلاف آتی‌ و اختیارات که گفتیم در فرابورس مورد استفاده قرار می‌گیرند، آتی‌ها، به آن آتی‌های استاندارد می‌گویند، این فقط در بورس معامله می‌شود، و حتماً باید با واسطه‌ی اتاق پایاپای بورس داد و ستد صورت بگیرد.

شرایط مندرج در قرارداد آتی‌ها استاندارد است. یعنی یک بسته‌ی کالایی را در نظر می‌گیرند، که آن‌ بسته‌ی کالایی از جهات مختلف استاندارد است. در معامله‌ی آتی‌ها اتاق پایاپای که اتاق واسطه است در بورس اجرای کامل تعهدات طرفین معامله را تضمین می‌کند. معامله‌ی قرارداد آتی‌ها مستلزم پرداخت ودیعه، شبیه آن ودیعه که اشاره کردیم و تسویه حساب روزانه است. یعنی صرفاً این نیست که ودیعه‌ای پرداخت می‌شود. نه، اگر سه ماه مدت قرارداد است، روزانه تسویه حساب صورت می‌گیرد. یعنی چه روزانه تسویه‌ حساب صورت می‌گیرد؟ یعنی روزانه قیمت بازار مبنا قرار می‌گیرد، اتاق پایاپای با بالا رفتن قیمت در بازار از ودیعه برمی‌دارد، و به طرف مقابل منتقل می‌کند. و اگر قیمت در بازار افت کرد، از آن طرف مقابل برمی‌دارد به این طرف منتقل می‌کند.

دانش‌پژوه: ببخشید اصل معامله را نفرمودید که چه چیزی با چه چیزی معامله می‌شود؟ یعنی چه چیزی در آتی استاندار معامله می‌شود؟

استاد: همه‌ی آن‌چه را که اسم بردیم، همه‌ی آن‌چه که در بازار سرمایه، بازار بورس کالاها قابل مبادله است. مثل؛ گفتیم می‌شود زعفران باشد، می‌تواند فولاد باشد،‌ می‌تواند آجر باشد، می‌تواند گندم باشد.

دانش‌پژوه: یعنی اوصاف‌شان دقیق روشن باشد.

استاد: بله. اگر هرچیزی که هست با توصیف کامل و به گونه‌ای که هیچ‌گونه ابهامی نداشته باشد باید بیان شود. آن‌جا است که موضوع هرچیزی می‌تواند باشد.

دانش‌پژوه: می‌خواهم بگویم طرف مقابلش هم باید یک کالایی باشد ؟

استاد: نه، طرف مقابل ببینید یک طرف عرضه‌کننده است، یک طرف هم تقاضاکننده است. فرض کنید زعفران، بسته‌ی یک کیلویی زعفران می‌گوییم مبنا است، اولاً این بسته‌ی زعفران معلوم است که زعفران کجا است مثلاً، اگر کیفیت فرق می‌کند، آن کیفیت در آن درج شده، قیمت هم مشخص است. خب با این قیمت در بازار عرضه می‌شود برای چه؟ حالا این‌جا صحبت از آتی‌ها است، برای سه ماه آینده، برای شش‌ ماه آینده. پس این‌ها استاندارد است، یک طرف فروشنده است، یک طرف خریدار است. پس یک فروشنده، یک خریدار، دو طرف هم ریال دارند، می‌آیند خریدار کالایی هستند که می‌خواهند در آینده خریداری کنند و بفروشند. یک طرف می‌فروشد، یک طرف می‌خرد. پس معامله در زمان آینده اتفاق می‌افتد. الان نوعی مواعده است، نوعی تعهد از طرفین است که این را در توضیحات خواهیم گفت.

دانش‌پژوه: هردو طرف هم باید ودیعه بگذارند؟

استاد: هردو طرف ودیعه می‌گذارند. و همین است که مبنا برای تسویه‌ی روزانه می‌شود. از ودیعه‌ی این برمی‌دارد، روی ودیعه‌ی او می‌گذارد، از ودیعه‌ی او برمی‌دارد روی ودیعه‌ی این می‌گذارد.

دانش‌پژوه: ببخشید سه ماه دیگر ممکن است قیمت دیگری داشته باشد.

استاد: هر اتفاقی ممکن است بیافتد. بله.

دانش‌پژوه: آن‌وقت چرا قیمت امروز را ملاک تسویه حساب قرار دهیم؟

استاد: نگفتیم ملاک تسویه حساب، قیمت امروز است. نه، قیمتی که در قرارداد ذکر شده. ممکن است که ما قیمت سه ماه آینده را براساس افزایشی که پیش‌بینی می‌کنیم قیمت‌گذاری کنیم، اشکالی ندارد. قیمت یک پاکت سیمان الان مثلاً ۱۵۰ تومان است، ما پیش‌بینی می‌کنیم که ۲۰۰ تومان باشد. ما می‌گوییم آقا ما می‌خواهیم با قیمت ۱۸۰ تومان خریداری کنیم. سه ماه آینده ۱۸۰ تومان ما هر پاکت سیمان را خریداری می‌کنیم. اشکال ندارد. قیمت امروز چند است؟ مثلاً ۱۵۰ تومان.

دانش‌پژوه: من این تسویه را متوجه نشدم. برای تسویه کردن روزانه تسویه می‌شود بر اساس چه قیمتی؟

استاد: روزانه براساس قیمت بازار همان کالا.

دانش‌پژوه: همان کالا در سه ماه آینده.

استاد: نه، طی سه ماه روزانه تسویه انجام می‌گیرد. یعنی مثلاً اگر این ۱۵۰ تومان، ۱۶۰ تومان شد، ۱۷۰ تومان، ۱۸۰ تومان الی آخر، بر اساس قیمت روزانه رشد و افت کرد، بر اساس رشد آن از ودیعه‌ای که این گذاشته برداشته می‌شود روی ودیعه‌ی او گذاشته می‌شود. بر اساس افت آن از ودیعه‌ی او برداشته می‌شود روی این گذاشته می‌شود.

دانش‌پژوه: رشد و افت قیمت در چه؟

استاد: رشد و افت قیمت در بازار. بازار هم سرمایه مبنا است.

دانش‌پژوه: قیمت امروزش مبنا هست؟

استاد: هر روز.

دانش‌پژوه: مثلاً یک کیلو زعفران امروز چقدر است؟

استاد: هر روز، هر روز.

ببینید شما در یک تاریخی به یک قیمت خریدی به بازار آتی‌ها ورود کردید. درست است؟ بلافاصله قیمت این کالا روز بعد مبنا قرار می‌گیرد برای این برداشتن یا گذاشتن وجه.

دانش‌پژوه ایمانی: وجه تضمین.

استاد: ایشان تعبیر به وجه تضمین می‌کنند، عیبی ندارد. حالا خواهم گفت دقیقاً چه باید باشد.

دانش‌پژوه ایمانی: فکر می‌کنم وجه تضمین می‌گویند؟

استاد: نه ودیعه. تعبیر به ودیعه.

خب، به کمک روش‌های تحویل و تسویه‌ حساب نقدی، یک روش روش تحویل کالا است، یک روش تسویه‌ حساب نقدی، یک روش انجام معامله‌ی جبرانی، و یک روش مبادله‌ی قرارداد با کالا، چهار روش که حالا توضیح خواهیم داد، معامله‌گران به راحتی می‌توانند موضع معاملاتی خودشان را بر بازار آتی‌ها ببندند. پس یک ایجاد موضع معاملاتی است، یک بستن موضع معاملاتی است. چهار روش برای پایان دادن به این قرارداد مطرح است. این‌ها نیاز به توضیح دارد.

یک نکته‌ گفتیم که آتی‌ها را فقط در بورس‌های رسمی می‌توان معامله کرد، چون نیاز به واسطه‌ای مثل اتاق پایاپای دارد. در واقع معامله‌گران آتی‌ها از اتاق پایاپای خرید می‌کنند، و به اتاق پایاپای می‌فروشند. اتاق پایاپای وکیل دو طرف است. این را من تعبیر می‌کنم.

دانش‌پژوه: ببخشید پایاپای از چه جهت به آن پایاپای می‌گویند؟ یعنی زعفران با فولاد است؟

استاد: پایاپای تسویه است. نخیر زعفران با زعفران است. البته این‌جا فرض می‌کنیم زعفران است، دیگر با چیز دیگری مبادله نمی‌شود. زعفرانی به عرضه گذاشته شده، خریدارش می‌گوید من سه ماه آینده خرید می‌کنم،‌ فروشنده هم مثلاً می‌گوید سه ماه آینده یک کیلو زعفران می‌دهم. پس چون آتی‌ها هست، الان خرید و فروش صورت نمی‌گیرد، الان نوعی تعهد نسبت به خرید، و تعهد نسبت به فروش از دو طرف است که دارد مطرح می‌شود. و مبلغی پرداخت می‌شود تا این‌که پایبندی به این قرارداد استمرار پیدا کند.

دانش‌پژوه: برای من خیلی روشن نشد که چرا به آن پایاپای می‌گویند؟

استاد: اتاق تسویه است. به جای کلمه‌ی تسویه پایاپای می‌گویند. تسویه کار این اتاق است. تسویه می‌کنند.

دانش‌پژوه: چون معمولاً به کالا به کالا پایاپای می‌گویند.

استاد: نه، وقتی اتاق پایاپای گفتند جدای از آن دارد. پایاپای معاملات پایاپای است. معاملاتی که کالا در مقابل کالا باشد معاملات پایاپای است، این درست است. اما علاوه بر این اتاق پایاپای، آن اتاقی است که در بورس، الان وقتی کسی بازار سهام می‌رود می‌خواهد سهام خریداری کند از طریق چه کسی انجام می‌گیرد؟ از طریق کارگزاران. درست است؟‌ کارگزار وارد اتاق پایاپای می‌شود، و تقاضای خرید مشتری خودش را ثبت می‌کند. متقابلاً کارگزار دیگری فروش آن سهام را از نظر حجم و قیمت و فلان وارد می‌کند، اگر با هم منطبق شد چه می‌شود؟ معامله جرقه‌ای تحقق پیدا می‌کند. یک لحظه‌ای با هم منطبق می‌شود، معامله برقرار می‌شود. به آن اتاق اتاق پایاپای می‌گویند.

دانش‌پژوه: شاید استاد چون از دو طرف هم ودیعه می‌گیرد از این جهت است؟

استاد: کلمه‌ی اتاق پایاپای کاربرد وسیع‌تری دارد، منحصر به این معاملات نیست.

بله، ضمناً سلف به این معنا که ما اول سلف را مطرح کردیم، با قرارداد سلف در فقه تفاوت اساسی دارد. سلف در فقه نوعی بیع است که تمام وجه معامله به صورت نقد پرداخت می‌شود. حال آن‌که سلف به معنای فوروارد، آتی، حق خرید یک کالا در آینده است، و التزام به خرید آن و تنها مبلغی به عنوان ودیعه که پشتوانه‌ی تعهد به انجام خرید هست از سوی مشتری پرداخت می‌شود.

نکته‌ی دوم این است که قراردادهای آتی (سلف) برای هر مقداری از کالای مورد نظر و برای هر تاریخ تحویل که مورد توافق طرفین باشد منعقد می‌شود. نه که خارج از بورس است، بنابراین این‌طور نیست که استاندارد باشد. شما می‌توانید وزن این قرارداد را یک تن قرار دهید، می‌توانید صد تن قرار بدهید، می‌توانید یک تن و نیم قرار بدهید، می‌توانید یک تن و دویست گرم قرار بدهید. بنابراین این‌طور نیست که وزن استانداردی باشد. نه، وزن به اختیار طرفین است.

دانش‌پژوه: پایه فرض کنید در زعفران حداقل صد گرم است.

استاد: آن‌چه که شما می‌گویید گواهی کالایی است. این‌که شما می‌گویید در بازار بورس کالا به عنوان گواهی کالا است. گواهی انبار کالا که آن‌ها استاندارد است. آن‌ها را استاندارد کردند.

دانش‌پژوه: ولی آتی این‌طور نیست.

استاد: ولی آتی این‌طور نیست.

دانش‌پژوه: در آتی ودیعه است یا در آتی‌ها ودیعه است

استاد: هم در آتی‌ها ودیعه است، هم در آتی.

دانش‌پژوه: این‌ها جزو ثمن است؟

استاد: نه.

دانش‌پژوه: در آتی‌های ایران هم این‌طور است؟

استاد: بله.

نسبت به تاریخ تحویل هم هر تاریخی می‌تواند باشد. و حال آن‌که در آتی‌ها این‌طور نیست، تاریخ‌های تحویل زمان‌بندی شده است، زمان‌های آن از قبل داده شده است. مثلاً در بورس بین‌المللی نفت یک قرارداد آتی‌ها به معنای هزار بشکه نفت خام است، آن‌هم از نوع برنت شمال و صادراتی.

حجم معاملات آتی‌های نفت، باید مضربی از هزار بشکه نفت خام باشد. مثلاً دوهزار بشکه نفت خام، ده‌هزار بشکه نفت خام، هر هزار بشکه را یک قرارداد می‌گویند.

دانش‌پژوه: کمتر از آن نیست.

استاد: بله.

دانش‌پژوه: هر بشکه نفت چند لیتر است؟

استاد: ۲۲۰ لیتری است ولی خالصش به نظرم ۲۰۰ لیتر باشد، یا ۱۸۰ لیتر باشد. این‌هم یک استانداردی دارد، بشکه‌ها بشکه‌های ۲۲۰ لیتری است.

تاریخ تحویلش هم هر ماهی از دوازده ماه متوالی در آینده می‌تواند باشد که شروع آن بعد از ماهی است که قرارداد در آن ماه منعقد شده. از این جهت امکان ندارد که قراردادی شامل هزار و دویست بشکه نفت خام باشد. در مورد قرارداد آتی‌ها این‌طوری است. و یا از نوع غیر برنت باشد. برای تحویل‌ در تاریخ‌های متفاوت از موارد فوق منعقد شود، نه.

کمیت و کیفیت و تاریخ تحویل کالایی که موضوع قرارداد آتی‌ها است دقیقاً از قبل تعیین شده، و جز در چارچوب آن ضوابط، نمی‌شود به نحو دیگری معامله کرد. علت استانداردسازی قراردادها در بازار آتی‌ها این است که بتوان آن‌ها را با هم معامله کرد، این را با آن معامله کرد،‌ آن را با آن معامله کرد. چون تمام خصوصیات کمّی و کیفی این قراردادها یکسان است، جز قیمت که آن‌هم در فضای رقابتی بورس مشخص می‌شود. بنابراین می‌توان گفت بازار آتی‌ها نسبت به بازارهای سلف از پویایی بسیار بالاتری برخوردار هستند.

برای تسهیل محاسبات و گزارش‌های مربوط به تغییرات منظم قیمت، حداقل تغییرات قیمت‌ در بورس‌ها‌ هم استاندارد شده، یعنی آن حداقل تغییرات را هم استانداردش کردند. مقدار آن را بورس تعیین می‌کند که اصطلاحاً به آن تیک می‌گویند. در بورس نفت لندن یک تیک برابر به یک سنت در هر بشکه هست، یعنی هزار بشکه نفت ده دلار.

معاملات در بورس نفت لندن برای قیمت‌هایی که میزان تغییر آن کمتر از یک سنت برای هر بشکه باشد پذیرفته نمی‌شود. پس معاملات نفت خام در بورس لندن برای یقیمت‌هایی که میزان تغییرش کمتر از یک سنت باشد پذیرفته نمی‌شود.

نقش اتاق پایاپای

بورس‌هایی که قراردادهای آتی‌ها در آن معامله می‌شود اتاق پایاپای دارند. وظیفه‌ی این اتاق تضمین تعهدات طرفین معامله است. اتاق پایاپای یا در خود بورس قرار دارد، یا یک سازمان مالی در خارج از بورس، این وظیفه را به عهده می‌گیرد، که در ارتباط با فعالیت‌های بورس عمل می‌کند.

روال کار اتاق‌های پایاپای به این صورت است که وقتی کارگزاران بورس آتی‌ها را می‌خرند یا می‌فروشند جزئیات این معامله در سیستم ثبت معاملات بورس وارد می‌شود، از این به بعد اتاق پایاپای وارد عمل می‌شود و نقش خریدار را برای فروشنده، و نقش فروشنده را برای خریدار ایفا می‌کند.

برای روشن شدن نحوه‌ی کار اتاق پایاپای فرض کنید معامله‌گر "الف" می‌خواهد یک قرارداد آتی‌های نفت خام به تاریخ تحویل اول خرداد و به قیمت بشکه‌ای هشتاد دلار خریداری کند، برای این‌که معاملات معامله‌گر "الف" بتواند چنین خریدی را در بازار آتی‌ها انجام دهد باید معامله‌گر دیگری باشد که قراردادی را با همین خصوصیات بفروشد. پس همزمان باید این خریدار باشد، یکی دیگر فروشنده باشد. یعنی بخواهد هزار بشکه نفت خام به تاریخ تحویل اول خرداد به قیمت بشکه‌ای هشتاد دلار عرضه کند. بنابراین لازمه‌ی معاملات در بازار آتی‌ها این است که فروشنده و خریدار مواضع مکمل یک‌دیگر را داشته باشند. ضرورتاً نیازی نیست که فروشنده و خریدار هم‌دیگر را بشناسند. اصلاً هم‌دیگر را نمی‌بینند هم‌دیگر را نمی‌شناسند، چون معاملات توسط کارگزاران بورس انجام می‌شود.

دانش‌پژوه‌: الان فروش نفت‌ها از همین طریق است یا نه؟ اگر ایران بخواهد نفت بفروشد.

استاد: نه، فروش نفت‌ها. قیمت‌ها در بازارهای جهانی از این طریق شناسایی می‌شود کشف می‌شود. عمده مسئله کشف قیمت است. وگرنه فروش واقعی در بازار کاغذی انجام نمی‌گیرد.

خب، چه اطمینانی وجود دارد که معامله‌گران "الف" و "ب" به تعهدات خودشان عمل کنند؟ اتاق پایاپای پاسخ این سؤال است. چون اجرای قراردادها توسط اتاق پایاپای ضمانت می‌شود. بعد از ثبت معامله در سیستم ثبت داد و ستد اتاق پایاپای متعهّد می‌شود که به خریدار یعنی فرد "الف" در تاریخ اول خرداد هزار بشکه نفت خام به قیمت بشکه‌ای هشتاد دلار تحویل بدهد. و از فروشنده یعنی فرد "ب" هزار بشکه نفت خام به قیمت بشکه‌ای هشتاد دلار در همان تاریخ دریافت می‌کند. البته اتاق پایاپای هیچ‌گاه رأساً در مقام خرید یا فروش برنمی‌آید. بلکه در مقابل خریدار و فروشنده‌ای که معامله‌ای را انجام داده است به ترتیب نقش فروشنده و خریدار را پیدا می‌کند.

بنابراین معامله‌گران در بازار آتی‌ها نهایتاً در مقابل اتاق پایاپای متعهد هستند، نه در مقابل هم‌دیگر. چون اتاق پایاپای ریسک فروشنده را برای خریدار تضمین می‌کند، و ریسک خریدار را برای فروشنده برعهده‌ می‌گیرد. از این رو معامله‌گران در بازار آتی‌ها با اطمینان بیشتری معامله می‌کنند و بدون توجه به وضعیت اعتباری طرف مقابل به خرید و فروش آتی‌ها می‌پردازند. این خصوصیت تفاوت بارزی با عملکرد با بازارهای سلف دارد. چون طرفین معامله در قراردادهای سلف باید از ریسک اعتباری هم‌دیگر آگاهی داشته باشند. دو نفر در فرابورس وارد معامله می‌شوند، پس باید ریسک اعتباری هم‌دیگر را بدهند. در بازار آتی‌ها چنین مشکلی نیست.

از طرف دیگر تعداد قراردادهایی که خریداری شده، همواره برابر با تعداد قراردادهایی که به فروش رفته است. بنابراین به ازای هر قراردادی که اتاق خریداری کرده، یک قرارداد با همان مشخصات به فروش رسانده. در نتیجه تنها ریسکی که اتاق با آن روبرو است، پیمان‌شکنی یکی از طرفین معامله است. به این جهت معامله‌گران در بازار آتی‌ها علاوه بر کارمزدی که به اتاق می‌پردازند، موظّف هستند برای اتاق آتی‌ها ودیعه‌ای را نزد بورس بگذارند. پس نیازمند به پرداخت یک ودیعه است.

پرداخت ودیعه

معامله‌گرانی که قصد خرید یا فروش آتی‌ها را دارند، ابتدا باید سپرده‌ای نزد کارگزار بورس بگذارند که به حساب ودیعه معروف است. میزان این سپرده را بورس تعیین می‌کند. لکن کارگزاران بورس می‌توانند با توجه به اعتبار مالی معامله‌گر سطح این سپرده را تغییر بدهند، می‌توانند آ‌ن را کم کنند، آن را زیاد کنند. هدف اصلی این ودیعه‌گذاری حداقل کردن ریسک پیمان‌شکنی است. از آن‌جا که این ودیعه در فعالیت معامله‌گران در بازارها محدودیت ایجاد می‌کند، سعی بر این است که مبلغ این ودیعه به صورت غیرمنطقی زیاد نباشد. از سوی دیگر تجربه نشان داده که افزایش مبلغ ودیعه موجب کاهش معاملات در بازار آتی‌ها می‌شود. پس باید یک نقطه‌ی بهینه‌ای را پیدا کنند، ودیعه را در آن نقطه‌ی بهینه بگذارند که هم برای بازار آتی‌ها جذب کند و هم بتواند جلوی پیمان‌شکنی‌ها را بگیرد.

سه نوع ودیعه وجود دارد: سپرده یا ودیعه‌ی اولیه، مبلغی است که معامله‌گر باید قبل از معامله در حساب ودیعه آن سپرده‌ی اولیه را بگذارد. در اکثر موارد ودیعه‌ی اولیه حدود پنج ‌درصد ارزش کالایی‌ است که موضوع قرارداد است. و تقریباً برابر با حد بالای محدوده‌ی تغییرات قیمتی است که توسط بورس تعیین می‌شود. یک محدوده‌ی قیمتی در نظر می‌گیرند حداکثر این محدوده‌ی قیمتی در حد پنج‌ درصد است.

دانش‌پژوه: نوسان روزانه منظور هست؟

استاد: بله. نوسان روزانه.

دانش‌پژوه: یعنی اگر این نداد لااقل آن سودی که می‌خواست بکند این جبران می‌کند.

استاد: آره، میزان ودیعه تابع نوسانات قیمت کالای مورد قرارداد از حدود یک‌دهم درصد تا ده‌درصد قابل تغییر است. این ودیعه می‌تواند بین یک‌دهم درصد تا ده درصد بالانس کند.

هنگامی‌که هریک از معامله‌گران به تمام تعهدات خودش به طور کامل عمل کرد ودیعه‌ی اولیه به او برگردانده می‌شود. این ودیعه برخلاف ودیعه در آتی‌ها است. این ودیعه پشتوانه‌ی تعهد عملکرد است، یعنی به اصطلاح جلوی جر زدن و خلاف کردن، خارج شدن از منطق را می‌خواهد بگیرد.

ابزار دیگری وجود دارد به نام تسویه‌ی روزانه؛ تسویه‌ی حساب روزانه مبنی بر دو عامل است: یکی حداقل ودیعه ثابت،‌ این‌هم یک مفهوم است، ممکن است که از این ودیعه برداشت شود، ولی باید به یک نقطه‌ای حداکثر برسد که به آ‌ن حداقل ودیعه می‌گویند. که اگر این حداقل ودیعه کمتر شد، باید جبران کند. آن وقت جبرانش می‌رود تا این‌که در حد ودیعه‌ی اصلی باشد.

و ودیعه‌ی متغیر، فرض کنید که معامله‌گری به قصد خرید صد اونس طلا هر اونس برابر با ۰۱/۳۱ گرم این وزن استاندار آن است، وارد بازار آتی‌ها می‌شود، هر قرارداد آتی‌های طلا برابر با صد اونس طلا است، خود قرارداد.

در روز اول خرداد قرارداد مورد نظر را به قیمت اونسی ۳۶۵ دلار برای تحویل در تاریخ معینی که مورد نظر او است خریداری می‌کند. مبلغی که در شروع کار به عنوان ودیعه‌ی اولیه نزد بورس می‌گذارد، دوهزار دلار است که تقریباً معادل ۰۴/۵ درصد قیمت دارایی‌ پایه است. گفتیم پنج درصد یا حالا یک مقدار بالاتر، فرض کنید حداقل ودیعه‌ی ثابت معادل ۷۵ درصد ودیعه‌ی اولیه باشد، این ۰۴/۵، معنایش این می‌شود ۰۴/۵ درصد قیمت دارایی از دو هزار دلار، هزار و پانصد دلار؛ هفتاد و پنج درصد.

در روز دوم خرداد قیمت‌ آتی‌های طلا سه دلار کاهش یافته، و به اونسی ۳۶۲ دلار رسیده، به این ترتیب حساب ودیعه با ۳۰۰ دلار کاهش از ۲۰۰۰ دلار به ۱۷۰۰ دلار می‌رسد.

در روز سوم خرداد قیمت‌ آتی‌های طلا به ۳۵۹ دلار کاهش پیدا می‌کند، بنابراین ۳۰۰ دلار دیگر از حساب ودیعه کسر می‌شود. و ودیعه‌ی اولیه به ۱۴۰۰ دلار کاهش پیدا می‌کند. در این حالت که از ۲۰۰۰ دلار به ۱۴۰۰ دلار آمده، بورس با اعلام تقاضای ودیعه، تقاضای ودیعه‌ی متغیر طلب می‌کند. با پرداخت ۶۰۰ دلار حساب ودیعه بایستی به سطح دو هزار دلار برسد. در غیر این صورت موضع معاملاتی در بورس مسدود می‌شود.

اگر در روز چهارم خرداد قیمت آتی‌های طلا به میزان پنج دلار بالا رود، و به ۳۶۴ دلار برسد، ۵۰۰ دلار سود حاصل شده که با واریز آن به حساب ودیعه مانده حساب به ۲۵۰۰ دلار افزایش پیدا کرده. فرض کنید این مبلغ از حساب ودیعه برداشت نخواهد شد.

اگر در پنج خرداد قیمت‌ آتی‌های طلا یک دلار دیگر افزایش پیدا کند، به ۳۶۵ دلار برسد، ۱۰۰ دلار دیگر به حساب ودیعه‌ی او واریز می‌شود.

حال اگر در شش خرداد قیمت‌ آتی‌های طلا هفت دلار در هر اونس کاهش پیدا کند، و به اونسی ۳۵۸ دلار برسد، به این ترتیب هفتصد دلار از حساب ودیعه کسر می‌شود. و مانده حساب ودیعه به ۱۹۰۰ دلار می‌رسد. در این‌ صورت بورس تقاضای ودیعه‌ی جدید نخواهد کرد، چون به آن ۷۵ درصد نرسیده.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo