درس خارج فقه استاد سید محمد میراحمدی

1400/10/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الخمس/مستحقين الخمس /مسئله3[1]

ادامه نظرات مرحوم صافی(رضوان الله تعالی علیه)

نقد و بررسی ۳ وجهی که در مقابل روایات ذکر شده هستند:

وجه اول: شهرت است یعنی مشهور بین فقها این است که این مستحقین خمس مخصوص به منتسب از طریق پدر است البته به استثنای سید مرتضی و إبن حمزه و با لحاظ اینکه شهرت در حقیقت یک نوع اجماع است ،حجت می‌باشد چرا که گاهی اوقات مشهور، به نصی دست یافته‌اند که آن نص به ما نرسیده است.

وجه دوم: بین تعبیر آل و اهل بیت با تعبیر علوی و هاشمی فرق است، چراکه تعبیر آل و اهل بیت منتسبین پدری و مادری هر دو را شامل می‌شود ولی تعبیر علوی یا هاشمی مخصوص به فرضی است که انتساب صرفاً از طریق پدر بوده باشد.

وجه سوم: روایت حماد بن عیسی عن بعض اصحابنا عن العبد الصالح «مراد از العبد الصالح یا فقیه که در برخی از روایات وارد می‌شود حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام می‌باشد» که نص در مدعی است.

قال علیه‌السلام: «الخمس من خمسة اشیاءَ (الی أن قال) و من کانت أمه من بنی هاشم و أبوه من سایر قریش فإنَّ الصدقات تحل له و لیس له من الخمس شیءٌ[2] »

همانطور که روشن است روایت نص در مدعی است البته این روایت مرسله است لکن اشکالی ندارد چون بوسیله عمل فقها ضعف مرسله بودن آن جبران شده است.

مرحوم آقای صافی پس از نقل وجوه ثلاثه مذکور اینک در مقام نقد و بررسی آنها هستند، فلذا می‌فرماید:

در خصوص وجه اول باید بگوییم که ظاهراً در مسئله شهرت وجود دارد و محرز است، چرا که ما مخالفی جز سید مرتضی و إبن حمزه نمی شناسیم. پس اگر مثل مرحوم آقای بروجردی قائل شدیم که شهرت فتوائیه حجت است (البته به شرط آنکه در بین قدما باشد) چرا که این چنین شهرت فتوائیه ای در واقع یک نوع اجماع می‌باشد، بنابراین اینچنین شهرتی حجت و مستند خواهد بود فلذا اگر کسی قائل به حجیت شهرت نباشد قهراً اینجا هم مخالف خواهد بود.

و اما در رابطه با وجه دوم از دو جهت محل بحث می‌باشد.

۱.یکی اینکه آیا اصلاً تعبیر هاشمی و علوی یا تعبیر بنی هاشم و بنی علی در باب مستحقین خمس ، وارد شده است یا خیر

 

۲.بر فرض آنکه اینچنین تعابیری آمده است آیا شامل کسانی که از طریق مادر منصوب به هاشم یا علی هستند می‌شوند یا نمی‌شوند؟

ایشان می‌فرماید: و اما نسبت به جهت اول بحث باید بگوییم که ما در باب خمس در بحث مستحقین خمس تعابیر مذکور را نیافتیم بلکه آنچه که از این تعابیر موجود است در باب حرمت زکات و صدقه بر سادات است. آری در آنجا این تعابیر پیدا می‌شود، مثل قوله علیه السلام: عن عيص بن القاسم عن أبي عبد الله عليه السلام قال: إن أناسا من بني هاشم أتوا رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فسألوه أن يستعملهم على صدقات المواشي وقالوا: يكون لنا هذا السهم الذي جعل الله عز وجل للعاملين عليها فنحن أولى به، فقال رسول الله صلى الله عليه وآله، يا بنى عبد المطلب (هاشم) إن الصدقة لا تحل لي ولا لكم، ولكني قد وعدت الشفاعة (إلى أن قال:) أتروني مؤثرا عليكم غيركم[3] .

و هکذا چندین روایت دیگر مثل این روایت که دلالت دارد بر حرمت دادن صدقه و زکات بر بنی هاشم یا بنی عبدالمطلب ، و از آن جایی که بین حرمت صدقه و زکات و استحقاق خمس ملازمه وجود دارد (یعنی هر کسی که مستحق خمس باشد قهرا بر او صدقه و زکات حرام است) پس باید آن روایات به مقصود ما در بحث خمس دلالت داشته باشد.

و اما نسبت به جهت دوم بحث یعنی حالا که ثابت شد اینچنین تعابیر در واقع در باب خمس داریم آیا فقط مخصوص به منسوبین هاشم از طریق پدر هستند یا آنکه شامل منسوبین از ناحیه مادر هم می‌شوند؟

مرحوم آقای صافی می‌فرماید:

اگر مقصود تعابیری مثل بنی هاشم یا بنی عبدالمطلب باشد آری در این فرض هم منسوبین از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر هر دو را شامل می‌شوند که این به حسب قضاوت عرف است.

لکن اگر مقصود تعابیری مثل هاشم یا عبدالمطلب است در این‌جا ظاهراً بعید نیست که خصوص منسوبین از ناحیه پدر را شامل شود و لاغیر.

و اما در رابطه با وجه سوم که روایت حماد بود واضح است که این روایت نص در این است که خصوص منسوبین از ناحیه پدر صرفاً مستحق خمس هستند و قهرا بر روایات مطلق مقدم است. الا اینکه این روایت مرسله است لکن این ارسال هم اشکالی ندارد چون بوسیله عمل اصحاب جبران شده است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo