درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی

1402/10/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه الاسره/صله الارحام و قطیعتها /بررسی ملاکات و مناطات گناهان کبیره

 

صحبت در گناهان کبیره بود. مقام اول چند بحث داشت. سخن به مناطات و ملاکات در کبیره بودن گناه رسید. نقل مرحوم امام و صاحب جواهر بیان شد.

مختار استاد :

اما از نظر استاد محترم ملاک در کبیره بودن ، ورود توعید به عذاب و عقاب و جهنم است آنهم در آیات قرآن کریم و روایات و چه به صورت صریح و یا به صورت ضمنی بلکه گاهی از بیان ضمنی شدید تر از صریح است.

به صورت صریح مثل اینکه در آیه شریفه 93 نسا بیان شده که ﴿وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها﴾ که صریح در عذاب و توعید به عذاب جهنم است.

به صورت ضمنی مانند این روایت که فرمود : الرِّبَا سَبْعُونَ جُزْءاً فَأَيْسَرُهَا مِثْلُ أَنْ‌ يَنْكِحَ‌ الرَّجُلُ‌ أُمَّهُ‌ فِي بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَام ...[1] که در این روایت ربا مساوی با زنا با مادر در بیت الله الحرام قرار داده شده است.

اما از میان مواردی که مرحوم صاحب جواهر و امام خمینی ره بیان فرمودند ، دو مورد برای ما قابل پذیرش نیست و انتقادات جدی به آن ها داریم.

اول آنکه عقل مستقلا حکم به کبیره بودن گناه بدهد. در تقریری این مورد بیان شد که عقل حکم به حرمت و حلیت نمی کند بلکه تنها قبح و حسن افعال را تشخیص می دهد ، آن هم عقل سلیم و خالی از اوهام که در منطق و اصول مفصلا بحث شده است. حال عقل حکم به اقبح بودن فعلی نسبت به عملی دیگر می کند که این عمل دیگر ، گناه کبیره بودنش قطعی و ثابت است و عقل بعد از حکم به اقبح بودن فعل دوم (که دلیلی بر کبیره بودنش از آیات و روایات نیست) از فعل اول (که دلیل از ایات یا روایات بر کبیره بودنش داریم) ، حکم می کند که ان فعل دوم هم گناه کبیره است.

استاد نسبت به این مورد دو اشکال دارند :

اول : آن چه بیان شده ، مطابق با مبحث مستقلات عقلیه نیست. چرا که عقل نمی تواند حکم به حرمت یا کبیره بودن گناهی بکند. عقل را راهی به این مساله نیست. بلکه عقل استقلالا تنها حکم به قبح یا حسن افعال می کند.

دوم : کبیره بودن گناهان توقیفی است. یعنی تنها شارع باید مشخص کند که فلان گناه و معصیت کبیره است یا صغیره لذا عقل را چه مار با این مساله. دلیل توقیفی بودن گناهان کبیره روایت جناب عبدالعظیم حسنی علیه السلام است که می فرماید : قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو جَعْفَرٍ الثَّانِي ع قَالَ سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع يَقُول‌ دَخَلَ عَمْرُو بْنُ عُبَيْدٍ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَلَمَّا سَلَّمَ وَ جَلَسَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ ﴿وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ﴾‌ ثُمَّ أَمْسَكَ فَقَالَ لَهُ‌ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَسْكَتَكَ قَالَ أُحِبُّ أَنْ أَعْرِفَ الْكَبَائِرَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ نَعَمْ يَا عَمْرُو أَكْبَرُ الْكَبَائِرِ الْإِشْرَاكُ بِاللَّهِ يَقُولُ اللَّهُ‌ ﴿مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّة﴾[2]

سه قرینه در این روایت وجود دارد که توقیفی بودن مساله را ثابت می کند.

    1. ارتکاز ذهنی سائل که می داند کبائر را باید از شارع و از جمله قرآن کریم گرفت. أُحِبُّ أَنْ أَعْرِفَ الْكَبَائِرَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ

    2. پاسخ حضرت که فرمود : فَقَالَ نَعَمْ وتایید کردند سوال سائل را که بله باید از قرآن گرفت کبائر را.

    3. خود حضرت در مقام بیان گناهان کبیره ، برای هر کدام از این موارد ، به آیاتی استشهاد می کنند.

در کل ما این مورد را نتوانستیم بپذیریم.

مورد دیگر سیره متشرعه که ان شا الله در جلسات آینده بیان خواهد شد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo