درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی

1402/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه الاسره/صله الارحام و قطیعتها /نظر استاد در مناط و ملاک گناهان کبیره

 

سخن در بررسی ملاک و مناط کبیره بودن گناهان بود. در جلسه گذشته بیان استاد تا حدودی ارائه شد. اما در این جلسه متن تقریرات بر اساس املاء استاد بزرگوار ارائه می گردد.

مختارنا :

لکن به نظر ما خیر ، تمام ملاک های مذکور برای تعیین و تمییز کبیره بودن گناهان صحیح نیست و در مواردی از آنها ان قلت و اشکال داریم چرا که :

اولا : همین ابتدا روشن باشد که از نظر ماگناهان کبیره یک حقیقت شرعیه است یعنی با استشهادات از آیات و روایات در عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله (مخصوصا اواخر بعثت) استفاده می شود که مردم با شنیدن تعبیر گناه کبیره به همین معنای جدید شرعی اش که متضمن عذاب های خاص است منتقل می شدند. فلذا اینگونه نبوده که صرف معنای لغوی به ذهنشان خطور کند بنابراین تعبیر گناه کبیره از نظر ما یک حقیقت شرعیه است. حقیقت شرعیه نیز یعنی در دوره حیات رسول مکرم صلی الله علیه و اله بر اثر کثرت استعمال ، معنای جدید برای این لفظ «گناه کبیره» تعیّن پیدا کرده است و این طور نبوده است که مردم از شنیدن گناه کبیره صرف معنای بزرگ بودن را درک کنند بلکه این معنا را درک می کردند که این گناه وعده جهنم و عذاب دارد.

ثانیا : عنوان گناه کبیره یک امر توقیفی می باشد که احراز آن منوط به امر شارع است. یعنی تا شارع نفرماید این گناه کبیره است ، ما نمی توانیم حکم به کبیره بودن گناه کنیم.

دلیل بر توقیفی بودن گناهان کبیره روایت جناب عبدالعظیم حسنی علیه السلام است که می فرماید :

حَدَّثَنِي أَبُو جَعْفَرٍ الثَّانِي ع قَالَ سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع يَقُولُ‌ دَخَلَ عَمْرُو بْنُ عُبَيْدٍ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَلَمَّا سَلَّمَ وَ جَلَسَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ

﴿وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ‌ (الا اللمم ان ربک واسع المغفره[1] )﴾

ثُمَّ أَمْسَكَ فَقَالَ لَه‌ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَسْكَتَكَ؟

قَالَ أُحِبُّ أَنْ أَعْرِفَ الْكَبَائِرَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ نَعَمْ يَا عَمْرُو أَكْبَرُ الْكَبَائِرِ الْإِشْرَاكُ بِاللَّهِ يَقُولُ اللَّهُ‌ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّ ...[2]

در این روایت سه قرینه وجود دارد که توقیفی بودن گناه کبیره را ثابت می کند.

1- ارتکاز ذهنی سائل که می دانسته کبائر را شارع مقدس باید تعریف و بیان بکند أُحِبُّ أَنْ أَعْرِفَ الْكَبَائِرَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ

2- امضای صریح حضرت که به ایشان فرمودند : فَقَالَ نَعَمْ که آن ارتکاز ذهنی را صراحتا تایید می کند.

3- سپس خود حضرت در ادامه حدود 20 گناه کبیره را تک تک با استشهاد از آیات قرآن بیان می کند که این لحن و ادبیات ثابت می کند که کبیره بودن منوط به بیان شارع مقدس است و این هم چیزی جز توقیفی بودن آن نمی باشد.

موید عرض ما انتهای همین روایت است که می فرماید : قَالَ فَخَرَجَ عَمْرٌو وَ لَهُ صُرَاخٌ مِنْ بُكَائِهِ وَ هُوَ يَقُولُ هَلَكَ مَنْ قَالَ بِرَأْيِهِ وَ نَازَعَكُمْ فِي الْفَضْلِ وَ الْعِلْمِ.

فثبت المطلوب به اینکه گناه کبیره یک امر توقیفی است که به ید شارع می باشد فلذا به این جهت ما حکم عقل و هکذا عرف متشرعین را در تعیین کبیره بودن گناه قبول نداریم.


[1] این قسمت آیه شریفه در روایت و کلام حضرت بیان نشده است. به جهت استفاده استدلالی بیان شد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo