درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی

1402/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه الاسره/صله الارحام و قطیعتها /تتمه نظریه استاد در مناطات گناه کبیره

 

در جلسه گذشته مباحثی در نقد برخی از مناطات ذکر شده توسط علما را بیان کردیم.

در نتیجه ، بنابراین از نظر ما ملاک کبیره بودن هر گناهی به این است که برای آن گناه وعده عذاب و عقاب و جهنم آمده باشد و یا اینکه لااقل با لحن تهدید و نهی شدید منع شده باشد (مثل اعانه بر ظلم و ظالم که تهدید کرده است فخرج عن الاسلام[1] ) حالا چه در آیات بوده باشد و چه در روایات و هکذا چه این وعده ها به صورت صریح و مستقیم امده باشد مثل قتل نفس عمدی که در قرآن می فرماید :

﴿وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِيهَا وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيماً﴾ [2]

که در این آیه کریمه به الحان مختلف و متعدد وعده عذاب صراحتا وارد شده است.

و هکذا چه به صورت ضمنی و التزامی اشاره شده باشد البته به شرط آن که قطعی و محرز باشد.مثل فرمایش مفصل نبی مکرم صلی الله علیه و اله خطاب به امیرالمومنین علیه السلام که فرمودند : ... يَا عَلِيُّ الرِّبَا سَبْعُونَ جُزْءاً فَأَيْسَرُهَا مِثْلُ أَنْ‌ يَنْكِحَ‌ الرَّجُلُ‌ أُمَّهُ‌ فِي بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَام‌ ...[3]

که در این روایت حضرت ربا را بدتر از زنای با مادر در خانه کعبه می داند یعنی در جای خودش ثابت است که زنا قطعا گناه کبیره است اینک در این روایت ربا را شنیع تر و بدتر از این گناه کبیره معرفی می کند یا مثل آن معرفی می کند فلذا از این مرتبه مماثلت یا اشنعیت در نص کلام معصوم استفاده می شود که قهرا ربا هم یک گناه کبیره می باشد.

تفکیک بین جایگاه فقهی و اخلاقی مساله

نکته مهم در این مقام که حتما باید تذکر داده شود این است که بر اساس این مناط و ملاک مذکور که محل اختلاف نظر فقها نیست ، گناهانی که در آیات و روایات توعید به عذاب و جهنم نشده اند (چه صریح چه ضمنی) در دایره گناهان کبیره داخل نمی شوند و از جمله صغائر محسوب می شوند و در این نوع گناهان عذاب و جهنم نیست اما عتاب و توبیخ و تشر حتما وجود دارد مانند پدری که در مقام تادیب فرزندش ، تنبیه را متناسب با خطا و اشتباه فرزند اعمال می کند و در اشتباهات بزرگ تنبیه های سخت قرار می دهد و در اشتباهات کوچک تر به تشر و عتاب بسنده می کند . اما این مطلب به این معنا نیست که پس گناهان صغیره را کم اهمیت جلوه دهیم. خیر!. ما در مقام سخن از جایگاه فقهی مساله هستیم ، نه مقام بیان جایگاه اخلاقی این مساله. توضیح ذلک : از حیث اخلاقی ، هر گناهی ، نافرمانی و معصیت رب متعال و الله تبارک و تعالی محسوب می شود و در نتیجه مغضوب پروردگار است و بر همین اساس حق ارتکاب آن را نداریم. کما اینکه در روایت از رسول اکرم صلی الله علیه و اله نقل شده که فرمود : إِذَا وَقَعْتَ فِي مَعْصِيَةٍ فَلَا تَنْظُرْ إِلَى صِغَرِهَا وَ لَكِنِ انْظُرْ مَنْ عَصَيْت[4]

اما در مقام بحث از جایگاه فقهی مساله ، قطعا معتقدیم که گناهان به کبیره و صغیره تقسیم می شوند چرا که قرآن کریم نیز در جایگاه فقهی ، گناهان را به دو گروه تقسیم نموده است ﴿الَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَة﴾[5] در این آیه شریفه گناهان را به کبائر و «لمم» تقسیم کرده است که از نظر ما مقصود از لمم همین گناهان کوچک تر است. البته در معنای لمم نظرات دیگری هم بیان شده است مثلا : گناهی که گهگاهی انجام می شود ، یا فکر انجام گناه ، یا تصمیم و اراده گناه کردن ولی عمل نکردن و انجام ندادن آن گناه ؛ اما نظر ما همان معنای اول است که قائلینی هم دارد. یکی از ویژگی های گناهان صغیره هم اینست که توبه کردن در این گناهان آسان تر از توبه در کبائر است و چه بسا گاهی اوقات با ابتلائات دنیوی هم این نوع گناهان (یعنی صغائر) مورد مغفرت قرار گیرند.

حاصل اینکه ما در مقام بحث از جایگاه فقهی مساله هستیم و بر این اساس گناهان را تقسیم به صغیره و کبیره می کنیم و ملاک و مناط تمییز بین آن ها را نیز بیان کردیم و مشخص شد که در کبائر عذاب و جهنم ثابت است ولی در صغائر عتاب و توبیخ است. اما منکر مسائل اخلاقی و جایگاه اخلاقی مساله هم نیستیم که در این مقام اخلاقی ، ارتکاب هر گناهی (چه صغیره و چه کبیره) قطعا مورد غضب و خشم پروردگار است و به عبارتی همه گناهان ممنوع و حرام هستند.

و اما رد عقل مستقل و عرف متشرعه :

در میان ملاکات و مناطات ذکر شده از طرف علما ، ما با ملاک تشخیص عقل مستقل و عرف متشرعه مخالفیم.

بیان ذلک : به نظر ما عقل صلاحیت تمییز و تشخیص کبیره بودن گناه را ندارد چون شأن عقل فقط درک حُسن و قُبح افعال است (مثل حُسن عدل و قُبح ظلم) فلذا تشخیص وجوب و حرمت و خصوصیات آن ها که کبیره بودن یا صغیره بودن باشد از حیطه درک عقل خارج است.

و هکذا به نظر ما عرف متشرعین هم صلاحیت تشخیص کبیره بودن گناه را ندارد چون :

اولا : در عرف متشرعه موارد نقضی مسلم داریم که برخی از گناهان قطعا کبیره هستند ، ولی همین عرف متشرعه به این گناهان اهمیتی نمی دهد و با لایبالی گری تمام به راحتی آن ها را مرتکب می شود مثل غیبت و تهمت و استماع موسیقی و قطع رحم که همه اینها قطعا گناه کبیره هستند ولی همین عرف متشرعه هیچ ابائی برای ارتکاب آنها ندارد و این تنها ضعف در مقام عمل نیست بلکه استخفاف به حکم شرع در مرحله اعتقاد هم هست فلذا عکس قضیه هم همین گونه است یعنی ممکن است چیز هایی را این عرف متشرعه کبیر و بزرگ بشمارد در حالی که از نظر شرع چه بسا اهمیت چندانی ندارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo