درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی

1402/11/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه الاسره/صله الارحام و قطیعتها / مدرک کبیره بودن قطع رحم

 

در جلسه گذشته 6 مورد از مورادی که گناه کبیره تبدیل به گناه صغیره می شود را بیان کردیم.

یک نکته در این مورد مطرح است. ما قبلا مرز بین مباحث اخلاقی و فقهی را بیان کردیم. لکن در بین این شش مورد ممکن است بعضی از این موارد جنبه اخلاقی داشته باشند و اگر اثبات شود ثمره فقهی ندارد ، جنبه اخلاقی پیدا می کند. به عبارتی در بعضی از موارد از آن شش مورد ، اختلاف مبنا وجود دارد و اگر ثابت شود که عقاب از جهت اخلاقی مساله است ، ثمره فقهی نبوده و در نتیجه از بحث ما خارج خواهد بود. ثمره دیگری که وجود دارد این است که اثر وضعی فقهی نیز وجود نخواهد داشت مثلا اگر گناهی در نماز از حیث اخلاقی منع شده باشد موجب بطلان و فساد عبادت نخواهد شد.

نکته سوم : تقسیم کبیره و صغیره در فقه جزء مسلمات است. اما در اخلاق همه گناهان کبیره است. دلیل تقسیم فقهی را باید بیان کنیم :

و اما همانطور که قبلا عرض شد بر خلاف علم اخلاق که در آن جا معتقدند ما گناه صغیره نداریم و همه گناهان کبیره هستند به لحاظ اینکه در صنعت علم اخلاق معصیت را با معبود می سنجند فلذا بدین جهت همه گناهان کبیره می شوند.

لکن در صنعت فقه به قطع و یقین تقسیم گناه به کبیره و صغیره جزء مسلمات فقهی است که دلیل ما بر این ادعا آیات و روایات است که در اینجا فقط به عنوان نمونه به سه مورد از آیات اشاره میکنیم.

مورد اول : سوره مبارکه کهف آیه 49 :

﴿وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمينَ مُشْفِقينَ مِمَّا فيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدا﴾

همان طور که ملاحظه می فرمایید این آیه به روشنی دلالت دارد بر اینکه جرم و گناه به دو قسم کبیره و صغیره تقسیم می شود.

در روز قیامت مجرمین با دیدن نامه اعمالشان می گویند : هیچ گناه صغیره و کبیره ای از قلم نیافتاده است. به قرینه «مجرمین» منظور از صغیره و کبیره ، گناهان است.

مورد دوم : سوره مبارکه نساء آیه 31 :

﴿إنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَريما﴾

در این آیه هم دلالت بر این دارد که گناهان بر دو قسم تقسیم می شوند. یک قسم کبائر و قسم دیگر نقطه مقابل آن سیئات که قهرا همان گناهان صغیره می باشد.

در علم بلاغت قرینه مقابله از قرائن مورد کاربرد است و در این آیه شریفه نیز با همین قاعده ، سیئات را به صغائر معنی می کنیم.

مورد سوم : سوره مبارکه نجم آیه 32 :

﴿الَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَة ...﴾

در این آیه کریمه هم نقطه مقابل کبائر لمم می باشد که به نظر خیلی از مفسرین و فقها لمم به معنای گناهان کوچک است و البته در جلسات گذشته مختصری در رابطه با این سخن گفتیم.

علی ای ال از مجموع این آیات مخصوصا طبق قانون تجابر و تعاضد برای ما محرز است که به مقصود دلالت دارد.

مطلب سوم : مدرک کبیره بودن قطع رحم

مطلب سوم (از مقام اول) در رابطه با اثبات کبیره بودن قطع رحم است.

ما در مقام اول چند بحث داشتیم. مطلب اول و دوم بیان شد و اکنون به مطلب سوم رسیدیم که قطع رحم چه مدرک و سندی بر کبیره بودن دارد؟

علی ای حال بر اساس آیات و روایات بدون شک قطع رحم جزء گناهان کبیره میباشد که ما در اینجا در این مطلب سوم ان شا الله به عنوان مدرک و مستند به تعدادی از این آیات و روایات استشهاد می کنیم.

فمن الآیات :

سوره مبارکه محمد آیات 22 و 23 :

﴿فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُم‌ * أُولئِكَ الَّذينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى‌ أَبْصارَهُم‌﴾

در تولیتم دو احتمال است و عموما فرموده اند معنای آن این است که «از کتاب خدا اعراض کنید.» می فرماید : بعد از پشت کردن به کتاب خداوند ، مفسد فی الارض و قاطع رحم می شوند و مفسد فی الارض و قاطع رحم مورد لعن صریح قرار گرفته اند. و این لعن دلالت بر کبیره بودن می کند.

ثمره این می شود که در فقه اگر شخص قاطع رحم برای شهادت در اجرای صیغه طلاق حاضر شود ، شرایط طلاق محقق نیست چون ثابت شد قطع رحم نقض عدالت و گناه کبیره است.

بیان چند نکته :

نکته اول : استفهام در آیه کریمه ، استفهام تقریری یا اقراری است.

عسی از الفاظ مقاربه است که مثل کان عمل می کنند البته خبر آن باید جمله فعلیه با فعل مضارع باشد. در این آیه ان تفسدوا خبر عسی است و تولیتم معترضه است. بدون تولیتم و عسی معنا این می شود که انتم مفسدون و قاطعون. با تولیتم این می شود که اگر پشت کردید ، شما مفسد و قاطع خواهید بود.

بعضی دیگر گفته اند تولیتم به معنای حکومت و ولایت و قدرت است. یعنی اگر حکومت پیدا کنید و ریاست بیابید ، مفسد و قاطع رحم می شوید. بعضی از فقها این احتمال دوم را مناسب تر می دانند چون شان نزول آیه در مورد بنی امیه است که شجره ملعونه و فاسد بودند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo