درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی

1402/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه الاسره/صله الارحام و قطیعتها /مباحث مفهوم شناسی صله الرحم و قطیعه الرحم

 

مباحث اخلاقی به مناسبت 12 بهمن

یکی از دیون ، حقوقی است که در روابط بین انسان ها حادث می شود. گاهی اوقات مرتبه نازله ای از حق ، دین است. یعنی گاهی کوچک ترین کمک و لطف ، دین و حق ایجاد می کند.

نسبت به امام و شهداء چقدر باید احساس دین باشد؟ این حق مرتبه نازله نیست ، حق بزرگی است که در مقابل رژیم ستم شاهی سینه سپر کردند و جان خود را فدا کردند برای خاطر خدا و دین و اسلام. ابتدای انقلاب تشکیلاتی برقرار نبود. کسانی که دوره انقلاب داخل خیابان آمدند ، اینها توقعی نداشتند. با جان در کف آمدند داخل خیابان ها و از دین حمایت کردند. یکی از جنایات حمله به فیضیه بود. غیر از کشتار عجیب ، انگشت ها را هم قطع کردند. مرحوم آیت الله شیخ علی پناه اشتهاردی ، می فرمود اینقدر انگشت قطع شد که یک سبد بزرگ از آن انگشتان جمع شد.

این ها چقدر دین و حق است به گردن ما. الان باید حرمت نگه داریم. کمترین وظیفه ما پاسداشت خون آنها و هدف آن ها است.

هدف آنها چه بود؟ دنیا و مادیات بود؟ خیر! قطعا غیر قرآن و اسلام و خدا در فکر آنها نبود. حرکت سید عزیزی که قیام فی الله دارد. لله قیام می کند و اول از فرزند خودش می گذرد.

این توصیه ها را به حساب تکلیف دینی بگذارید ، نه به حساب سیاست. ما وظیفه داریم به این دِین به حساب یک شهروند توجه کنیم. و مهم تر از شهروندان ، مسئولین باید تمام توجه و تلاش را داشته باشند. شهدا ابتدا یقه همین مسئولان را می گیرند. مگر خون مسئول از خون شهید رنگین تر است؟

ما گله داریم از حرکاتی که سیاست ما که عین دیانت بود را به سیاست زدگی و بازی سیاسی تبدیل کرد. سیاست اگر عین دیانت باشد این مملکت محفوظ است از آسیب ها. دستورات فقه و دین پشت گوش افتاده. دروغ می گویند کسانی که طرفدار ولایت فقیه هستند و به فقه پشت پا می زنند. حکومت فقیه و ولایت فقیه یعنی حکومت و ولایت فقه. ولایت فقه یعنی ولایت الله. مدافعین واقعی ولایت فقیه کسانی هستند که دغدغه فقه دارند. اگر دغدغه اشخاص به جای فقه آمد ، باید احساس خطر کرد. اگر دغدغه اصلی و شبانه روزی ما اجرای احکام فقهی باشد این حکومت محفوظ و مستقر و مقاوم خواهد بود.

خلاصه مطلب اینکه هرکس به فقه اهانت کند ، به ولی فقیه اهانت کرد. انقلاب با فقه حادث شد و بقاء آن هم با فقه خواهد بود.

اما الفقه :

کلام در مفهوم شناسی صله و قطع بود. در ادامه به مفهوم رحم رسیدیم.

در جلسه سابق سخن راغب در معنای رحم بیان شد.

در ادامه ایشان ادعا کرده است که رَحِم و رُحم (به سکون حاء) از یک معنا هستند و آیه 81 از سوره مبارکه کهف از همین باب است (یعنی گویا ایشان در ادعایشان به این ایه استشهاد کرده اند) در داستان حضرت خضر و موسی می فرماید : ﴿وَ أَمَّا الْغُلامُ فَكانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشينا أَنْ يُرْهِقَهُما طُغْياناً وَ كُفْراً * فَأَرَدْنا أَنْ يُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَيْراً مِنْهُ زَكاةً وَ أَقْرَبَ رُحْما﴾ یعنی ما اراده کردیم برای آن پدر و مادر جایگزین بکنیم فرزند بهتر در پاکی و نزدیک تر در مهربانی (گویا مقصود راغب در اینجا این است که افرادی که از یک رحم هستند قهرا نسبت به هم رحمت و شفقت دارند. بعباره اخری رحم بودن و هم زاد بودن از یک مکان سبب و زمینه ای است که ایجاد رأفت و رحمت می کند فلذا معنای ادعای راغب این نیست که لفظ رحم از رحمت و رُحم گرفته شده باشد.) سپس جناب راغب در ادامه می گوید رحمت همان رقّت است که اقتضا می کند نسبت به مرحوم احسان صورت بگیرد (یعنی رقّتی که منشا احسان واقع می شود.) سپس ایشان استناد می کند به روایتی از پیامبر صلی الله علیه و اله قَوْلُ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ ذَاكِراً عَنْ‌ رَبِّهِ‌ «أَنَّهُ لَمَّا خَلَقَ‌ الرَّحِمَ‌ قَالَ لَهُ: أَنَا الرَّحْمَنُ‌، وَ أَنْتِ‌ الرَّحِمُ‌، شَقَقْتُ اسْمَكِ مِنِ اسْمِي، فَمَنْ وَصَلَكِ وَصَلْتُهُ، وَ مَنْ قَطَعَكِ بَتَتُّهُ» ذکر روایت به این جهت است که بر اساس روایات هم صله رحم از همین منبت الولد است.

در بیان تکمیلی این آیه شریفه برای فهم بهتر مطلب باید بگوییم :

جناب خضر قول گرفت از حضرت موسی که تسلیم باشد. موسی هم وعده داد. اولین اتفاق ماجرای سوراخ کردن کشتی بود. در مرحله بعد قتل غلام و صبی است. این محل استشهاد مربوط به همین مقام است. وجه این قتل خشیت نسبت به این است که این کودک پدر و مادر مومن خود را به کفر بکشاند.

یکی از لغزش گاه های انسان محبت بیجا نسبت به فرزند است. اسلام توصیه کرده به فرزند اظهار علاقه کنید و از طرفی شرط کرده به حساب خدا باشد نه به حساب وابستگی به فرزند. اگر به خاطر خدا نباشد خود این محبت نوعی شرک است و همین جا می تواند بلای دین و ایمان انسان باشد.

الکلام ، در ادامه آیات جناب خضر می فرماید به جای این غلام فرزند دیگری متولد خواهد شد که هم پاک است هم از جهت رحمانیت و مهربانی نزدیک به والدین باشد.

مقصود راغب از این استشهاد این است که نتیجه رَحِم ، رُحم است. در واقع می گوید مترادف است چون مهربانی از رَحِم است.

تا اینجا بررسی معنای صله و قطع و رحم از منظر لغت و عرف بود.

سوالی مطرح است که چرا بعضی برادران با هم اختلاف دارند؟ جواب اینست که زیرا با هم دچار نزاع شدند و بر اثر اختلاف در منافع و تزاحم منافع و نزاع ، دچار تکبر و خودخواهی شدند و مهربانی به هم دیگر ندارند.

و اما از اینجا به بعد به بررسی اقوال فقها در این زمینه می پردازیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo