درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی
1402/11/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه الاسره/صله الارحام و قطیعتها /مفهومشناسی واژه رحم نزد فقها
در جلسه گذشته واژهشناسی صلهرحم و قطع رحم از منظر عرف و لغت بررسی شد. اکنون در این مقام در صدد بیان معنای رحم از منظر و اصطلاح علما و فقهاء شیعه هستیم؛ لذا نظرات مرحوم علامه مجلسی، شیخ مفید، شیخ طوسی، محقق کرکی، شهید ثانی و محقق حلی را بیان میکنیم.
قول اول:
دیدگاه علامه مجلسی: فقيل الرحم و القرابة نسبة و اتصال بين المنتسبين يجمعها رحم واحدة[1]
ایشان فرمودهاند صله، نسبت و اتصال بین دو منتسب است که همه اینها را رحم واحده جمع میکند.
قول دوم:
دیدگاه شیخ مفید و شیخ طوسی رضوانالله علیهما که فرمودهاند صله قرابتی است که منتهی میشود به یکی از ابوین در اسلام
فرمایش شیخ مفید ره در مقنعه:
إذا أوصى الإنسان بثلث ماله لقرابته و لم يسم أحدا كان في جميع ذوي نسبه الراجعين إلى آخر أب له و أم في الإسلام[2]
هرگه انسانی به ثلث مالش وصیت کند که آن را برای اقربائش قرار بدهد درحالیکه اسم هیچیک از بستگان خود را در وصیت ذکر نکرده باشد در این صورت ان مال برای همه افرادی که منسوب به این میت هستند و به یکی از اب یا ام او در اسلام برمیگردند خواهد بود.
شیخ طوسی ره با همین مضمون و در ضمن همین مثال مذکور فرمایش شیخ مفید ره را تبعیت کرده است.
إذا أوصى بثلث ماله لقرابته، و لم يسمّ أحدا، كان ذلك في جميع ذوي نسبه الرّاجعين الى آخر أب له و أم له في الإسلام[3]
قول سوم :
مرحوم محقق کرکی در کتاب عطائب الکلم فی بیان صله الرحم اینچنین فرمودهاند:
وللمفيد قول بارتقاء القرابة الى آخر أب و أم في الاسلام ، وهو قول الشيخ في النهاية ، ونقحه العلامة في القواعد بأن المراد به من يتقرب اليه ولو بأبعد جد أو جدة ، بشرط كونهما مسلمين ، فالجد البعيد ومن كان من فروعه وان بعدت مرتبته بالنسبة اليه معدود قرابة اذا كان مسلماً.[4]
(ترجمه کلام محقق کرکی ره) مرحوم شیخ مفید قائلاند به اینکه قرابت و رحم تا آخرین نفر از اب و ام ادامه دارد بهشرط آن که در حیطه اسلام باشند و همین دیدگاه را (بعداً) شیخ طوسی در النهایه پذیرفتهاند و هکذا مرحوم علامه حلی ره آن را در قواعد الاحکام منقح کرده و اینچنین توضیح دادهاند که مراد از رحم و قرابت هرکسی است که با او خویشاوندی دارد حالا چه از طریق جد چه از طریق جده هرچند که بعید باشد و باواسطههای زیاد بوده باشد فقط مشروط به این است که مسلمان باشند.
قول چهارم:
مرحوم شهید ثانی در کتاب مسالک الافهام فی شرح شرائع الاسلام :
و للشيخ قول بانصرافه إلى من يتقرّب إلى آخر أب و أم له في الإسلام، و معناه الارتقاء بالقرابة من الأدنى إليه إلى ما قبله و هكذا إلى أبعد جدّ في الإسلام و فروعه، و يحكم للجميع بالقرابة، و لا يرتقي إلى آباء الشرك و إن عرفوا بقرابته عرفا. و إنما اعتبر الإسلام لقوله صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: «قطع الإسلام أرحام الجاهليّة» و قوله تعالى لنوح- عليه السلام- عن ابنه إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ [5]
(ترجمه) مرحوم شیخ طوسی ره قائل به این است که رحم انصراف دارد به هرکسی که قرابت و خویشاوندی با او داشته باشد تا جایی که به اب یا به ام ختم شود البته مشروط به فرض اسلام.
سپس در ادامه مرحوم شیخ طوسی ره علت اشتراط و اعتبار قید اسلام را مستند به روایت و آیه کرده است.
از روایات شاهد ما و سند ما فرمایش نبی مکرم اسلام صلیالله علیه و اله است که فرمودند:
قطع الإسلام أرحام الجاهليّة[6]
در آیات کریمه قرآن هم آیه ۴۶ از سوره مبارکه هود: ﴿إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ﴾
سپس در ادامه مرحوم شهید ثانی از قول صاحب شرائع (یعنی محقق حلی ره) اینگونه مطلب را نقل میکند که گفته است: ما فرمایش شیخ طوسی را قبول نداریم چرا که اولاً نبوی مذکور از جهت سند محل خدشه است.
ثانیاً ًمضاف بر اینکه ظهور در مدعا ندارد چرا که بر فرض آنکه بپذیریم اسلام رحم جاهلی را قطع کرده است این دلالت نمیکند که مطلق قرابت و اصل خویشاوندی هم نابود شده باشد خیر (بالاخره مثل جناب زید مسلمان با عمرو کافر قرابتشان به شهادت عرف غیرقابلانکار است.)
مثل کارشناسان شبکههای خارجی که دچار کفر شدند و از اقارب بعضی از مردم مسلمان هستند و در آیه کریمه هم همینگونه است؛ یعنی با اینکه فرزند نوح کافر شده است؛ ولی به شهادت عرف و لغت قرابت و رابطه فرزندی او با حضرت نوح قابلانکار نیست.
حتی بالعکس از نظر لغت و عرف در جایی که قرابت با جد بعید بوده باشد این قرابت عرفی صادق نیست هرچند آن جد بعید مسلمان هم بوده باشد.
نکات مهم:
اولاً همه اینها در فرض حیات است و در زمان ما که نهایتاً دو یا سه نسل بعد را میبینند، اینطور نمیشود که عرف اقوام را اقارب حساب نکنند؛ بلکه به همین جهت طولانی نبودن اعمار و دوران حیات، معمولاً اقوام و خویشاوندان به یکدیگر نزدیک هستند و عرفا رحم و قوموخویش محسوب میشوند. اما مثلاً در زمان حضرت نوح علیهالسلام که عمر ها طولانی بوده (البته نه به شکل کلی) افرادی که فرضاً ده نسل را میدیدند، نوه نسل دهم به جد دهم انتساب عرفی ندارد و لذا جزء ارحام حساب نمیشود.