درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی

1402/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه الاسره/صله الارحام و قطیعتها / بررسی روایات دال بر وجوب مطلق صله رحم

 

در فقه در مساله بررسی روایات دال بر وجوب مطلق صله رحم بودیم.

سه روایت از روایات وجوب مطلق صله رحم را بیان کردیم و اکنون به چهارمین روایت می رسیم.

البته لازم به ذکر است که روایات بیش از اینهاست اما استاد بزرگوار به عنوان نمونه چهار مورد را ذکر نموده اند.

4- نمونه چهارم :

مرحوم کلینی رحمه الله نقل می کنند که می گوید : ابی عمر الزبیری از امام صادق علیه السلام در حدیث طولانی این چنین نقل می کنند که حضرت فرمودند:

... و فرض‌ على‌ اليدين‌ أن لا يبطش بهما إلى ما حرم اللَّه تعالى و أن يبطش بهما إلى ما أمر اللَّه عز و جل و فرض عليهما من الصدقة و صلة الرحم و الجهاد في سبيل اللَّه و الطهور للصلوات‌ ...[1]

در این روایت چهارم ، پوسته ظاهری بیان وظایف اعضای بدن است اما در حقیقت مسائل واجب را بیان می فرماید.

این روایت مفصل و طولانی امام صادق علیه السلام ابتدا از چیزهایی که خدای متعال بر قلب ابن آدم واجب کرده است شروع می کند و سپس به گوش و چشم می پردازد (که به این ها چه چیزهایی واجب شده است) و در ادامه به اموری که به دست ها (یدین) لازم و واجب است می پردازد که برخی از اموری که بر دست ها فریضه و واجب شده است عبارت است از : صله رحم در کنار جهاد و پرداخت زکات و امثال ذلک.

فرض در معنای واجب به کار می رود. بطش یبطش هم در اینجا به معنای به کارگیری و به کاربردن است. در ادامه روایت ، در بیان وظائف یدین هم کارهایی که باید انجام شود را بیان می فرماید. صدقه هم در اینجا مقصود واجبات مالی است نه صرفا زکات واجب بلکه خمس را هم واجب کرده است. بعد از صدقه هم صله رحم را بیان میکند و بعد از صله رحم از جهاد سخن می آید و در ادامه هم وضو را بیان میکند. سیاق روایت بیان واجبات است.

علی ای حال این روایت به صورت ضمنی و تضمنی دلالت بر وجوب صله رحم می کند.

تا اینجا ثابت شد که از منظر قائلین به وجوب صله رحم ، دو دسته روایت داریم که دسته اول صله رحم را در اقل مراتب واجب می کند و دسته دوم به صورت مطلق (در اقل و اعلی مراتب)

تذکر: امر به صله در این روایات بحسب ظاهر ، دلالت و ظهور در وجوب صله رحم دارد و اقتضای کیفیت دلالت این است که صله رحم به طور مطلق واجب شده باشد یعنی در تمام مراتب آن (چه مراتب پایین و حتی چه مراتب اعلای آن)

لکن طبق قاعده که باید بین دو طایفه از روایات مذکور جمع حاصل شود نتیجه این چنین می شود که روایات طایفه اول را (که دلالت بر صله رحم در مراتب اقل و ادنی داشت) این طایفه را حمل بر وجوب کنیم چرا که اگر این مقدار از ارتباط و صله رحم نباشد قهرا کار منتهی به قطع رحم می شود فلذا نازل ترین مرتبه محکوم به وجوب می باشد.

ولی روایات طایفه ثانیه را (که دلالت بر مطلق صله و مطلق ارتباط داشت حتی در مراتب اعلای آن) باید حمل بر ندب و استحباب شود چرا که فرض بر این است اگر این مرتبه اعلاء نباشد هنوز قطع رحم محقق نشده است.

علی ای حال آن چه که مهم است این است که در اینجا حرمت قطع رحم به همین وجوب صله رحم بر می گردد و وجوب صله رحم هم در واقع به همان حرمت قطع رحم بر می گردد.

فلذا در واقع ما این جا یک حکم داریم و در مخالفت با آن هم فقط یک عقاب است نه تعدد عقاب.

در واقع فقهائی که معتقد به وجوب صله رحم هستند ، دو حکم وجوب صله رحم و حرمت قطع رحم را ملازم می دانند لذا قائل به تعدد عقاب نیستند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo