درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی

1402/12/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه الاسره/صله الارحام و قطیعتها /تتمه مختار استاد بزرگوار

 

باتوجه‌به شب نیمه شعبان و ولادت حضرت ولی‌عصر عجل‌الله تعالی فرجه، استاد محترم با تبریک این مناسبت بابرکت، نکاتی را در همین موضوع بیان فرمودند.

ایشان در تبیین نقش مردم و وظیفه مؤمنین در ارتباط با حضرت حجت بن الحسن علیه‌السلام فرمودند:

مردم در جامعه اسلامی سه گروه هستند.

گروه اول: کسانی که چندان ارتباط با امام‌زمان عجل‌الله تعالی فرجه برایشان اهمیت ندارد و حتی با وجود این مراسمات بزرگ، باز هم یاد چندانی از امام‌زمان عجل‌الله تعالی فرجه نمی‌کنند و صرفاً در مواقع اضطرار به یاد حضرت و حجت خدا می‌افتند.

گروه دوم: افرادی که غیر از تسمیه مسلمانی، ظواهر و آداب و قوانین دینی را رعایت می‌کنند؛ اما نگاهشان به امام‌زمان عجل‌الله تعالی فرجه، نگاه سطحی است. یعنی این افراد همراه با امام‌زمان عجل‌الله تعالی فرجه نیستند، بلکه امام‌زمان را با خودشان همراه کرده‌اند. به عبارتی معنای این وصف این است که این‌گونه افراد طبق میل خودشان امام‌زمان عجل‌الله تعالی فرجه را تفسیر می‌کنند؛ لذا تا وقتی همراه امام‌زمان هستند که مطابق میل خودشان باشد. ولی اگر بنا به پیروی از حق و حقیقت باشد، دچار تزلزل می‌شوند.

گروه سوم: کسانی که ظواهر دین را مراعات می‌کنند و اهل مجلس و زیارت هستند و شبیه به گروه دوم هستند، جز اینکه تفاوتشان این است که خودشان را همراه حضرت می‌کنند و توجهشان به رضایت ولی‌عصر عجل‌الله تعالی فرجه است. طبق خواسته و امر حجت خدا عمل می‌کنند.

منتظران حضرت و یاران حضرت از گروه سوم هستند.

یکی از بارزترین خصوصیات گروه سوم، این است که ملاکشان شایسته‌سالاری است. هرکس که شایسته کاری هست در دولت مهدوی علیه‌السلام، کاری می‌کند. خب انسان باید دقت کند که آیا تمام شرایط و ارکان انجام‌وظیفه را دارد یا خیر؟ اگر همین مسئله موردتوجه قرار بگیرد، بسیاری از مشکلات ما حل خواهد شد. اگر همین‌الان به ما بگویند شما از این کار و مسئولیت کنار برو، آیا باز هم از حضرت یاد می‌کنیم؟ یا صرفاً لقلقه زبان است و در واقع از گروه دوم هستیم؟

فراموش نکنیم که زمینه‌سازی ظهور حضرت به دست خود ماست. بناست مورد امتحان و اختبار قرار بگیریم که آیا زمینه‌ساز هستیم یا خیر؟ لذا است که مرحوم شیخ طوسی فرمود: غیبته منا[1]

 

در بحث فقه به مختار استاد بزرگوار رسیدیم.

ایشان فرمودند که وجوب صله‌رحم ملازم با حرمت ترک صله‌رحم و قطع رحم است. اما سوالی که مطرح است این است که پس علت صدور روایات و ادله ای که دلالت می‌کنند بر حرمت قطع رحم، چیست؟ پاسخ این سؤال در ضمن تنبیه دوم بیان می‌شود.

بیان ذلک:

تنبیه دوم: از جمع همه نصوص و ادله استفاده می‌شود آنچه که محور اصلی در این مساله است عبارت است از امر به صله‌رحم و وجوب آن (این محور اصلی است) فلذا آنچه که در آیات و روایات برای مذمت و حرمت قطع رحم آمده است در واقع برای تحریک و تشدید و انبعاث جدی به‌طرف همان وجوب و امر به صله‌رحم است.

بعباره اخری: همه نصوص دال بر حرمت قطع و تحدیدهای آن کاشف از اهمیت وجوب و امر به صله‌رحم است.

فلذا بر همین اساس نصوص دال بر حرمت قطع رحم در کنار ادله دال بر وجوب صله‌رحم، تحصیل حاصل و لغو نیست چرا که دقیقاً به هدف همین تشدید و تأکید و انبعاث جدی به‌طرف وجوب صله‌رحم است؛ یعنی وقتی شارع برای ترک صله‌رحم (که همان قطع رحم است) با لحن غلیظ و شدید ردع و منع و زجر آورد این در واقع تأکید بر همان امر به وجوب صله‌رحم می‌باشد که این نحوه تأکید در ارتکازات عقلاً و متشرعین موجود است (مثل تأکید پدر نسبت به فرزند برای نان خریدن که هم امر به فعل می‌کند و هم مجدد نهی از ترک آن می‌کند) که این سیره و ارتکازات عقلاً شاهد محکمی بر مانحن‌فیه می‌تواند باشد.

خلاصه اینکه به نظر ما با لحاظ این مبانی مذکور آنچه که از روایات قبل استفاده می‌شود، وجوب صله‌رحم است و همان‌طور که گفته شد اتفاقاً تکلیف اصلی ما همین وجوب است و آن روایات دال بر حرمت برای تأکید همین وجوب آمده است.

فلذا ما آن دیدگاه طایفه مقابل فقها را که قائل به عدم وجوب صله‌رحم هستند و اوامر باب را حمل بر توصیه‌های اخلاقی کرده‌اند قبول نداریم و مستندات و ادله آن‌ها را مردود می‌دانیم که این آقایان برای اثبات عدم وجوب صله‌رحم عمدتاً سه دلیل دارند که البته هر سه دلیل آنها از نظر ما مخدوش است.

ان‌شاءالله در جلسه بعدی وارد بررسی ادله قائلین به عدم وجوب صله‌رحم خواهیم شد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo