درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی

1402/12/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه الاسره/صله الارحام و قطیعتها / وظیفه مکلف در قبال ارحام کافر و یا مرتد

 

در بحث فقه ، سخن استاد محترم به مساله تعارض قاعده لاضرر و لا حرج با وجوب صله رحم رسید و بررسی آن به پایان رسید. نتیجه این شد که وجوب صله رحم در مواردی به وسیله قاعده فوق ساقط می شود و ان موارد هم در مقامی بود که ضرر و حرج در نفس این صله رحم تعبیه نشده باشد. بلکه بعضی از اوقات برای بعضی از افراد در شرایط خاص ضرر و حرج ایجاد می شود که در این صورت قاعده های فوق الذکر مقدم خواهند بود.

نکته مهم : در جایی که در ذات صله رحم ضرر و حرج نیست و شرایط تقدم قاعده لاضرر و لاحرج هست ، باید توجه کرد که ضرر و حرج در حدی باشد که مشقت غیر قابل تحمل از منظر عقلا باشد. وگرنه قاعده بر حکم وجوب صله رحم مقدم نمی شود.

حکم صله رحم با ارحامی که کافر هستند یا مبتلای به فسق شده اند.

اگر در بین اقارب و ارحام انسان ، احیانا افرادی کافر باشند حتی گاهی اوقات ارحامی مثل پدر یا مادر کافر در می آیند مخصوصا در فضایی که برخی از اشخاص تازه مسلمان هستند و این در حالی است که پدر و مادرش به همان عقاید سابق خودشان که کفر است باقی مانده است و یا ای چه بسا در این دنیای امروزی برخی از ارحام معاذ الله گرفتار ارتداد می شوند و به کشور های غربی بی دین هجرت می کنند ولی به طور واضح و مسلم الوده به شرک و کفر شده اند و هکذا فرض های مشابه دیگر. خلاصه اینکه در اینچنین موارد تکلیف شرعی ما در بحث صله رحم با افراد مذکور چیست؟ براساس اصول فقاهتی از متن ادله و آیات و روایات چه چیزی استفاده می شود؟

قلنا :

در این مورد گاهی افراد مبتلا به استحسان می شوند و با فرضی که دچار اذیت می شوند قیاس می کنند و می گویند وقتی در آن فرض ها ، وجوب ساقط است در ما نحن فیه که ارحام مرتد یا کافر هستند به طریق اولی ساقط است.

اما این استدلال غلط است و ما موظف به بررسی ادله هستیم. لذا تفصیل در مساله وجود دارد و در فروضی نه تنها حق قطع رحم نداریم بلکه تاکید و سفارش به صله شده است. اما در مواردی هم باید قطع رحم شود ولو والدین باشند.

(در گام اول عرض ما اینست که) مقتضای عموم نصوصی که در این مقام وارد شده است مفید وجوب صله رحم است مطلقا ، یعنی خاصیت عموم و اطلاق ادله مذکور ، وجوب صله رحم است آن هم هر گونه رحمی یعنی چه مومن باشد چه مخالف باشد چه فاسق باشد و چه کافر باشد ...

ناگفته نماند ، مطالبی که در مقدمات بیان کردیم مانند مفهوم رحم و نفی قیود مذکور توسط بعضی از فقها ، اینجا برای طی مراحل فقاهتی استفاده می شود.

از جمله روایات مطلقی که در اثبات وجوب صله رحم استفاده می شود فرمایش رسول الله صلی الله علیه و اله است که فرمودند :

... صلوا ارحامکم ...[1]

که این لحن و تعبیر شامل جمیع ارحام در همه اقسام آن می شود چون لفظ ارحام به صیغه جمع آمده است و مقید به وصفی هم نشده است ، نه قید اسلام و نه ایمان ؛ و یا بعضی از تعابیر دیگر که فرموده است الرحم که اسم جنس است که شمول استغراقی دارد.

علی ای حال بر اساس این تعابیر و این ادله مذکور بدون شک تا اینجا وجوب صله رحم برای همه ارحام و اقربا از هر صنف و دین و مذهب و مکتبی اثبات خواهد شد.

لکن به حسب صناعت فقاهتی و اصول اجتهادی بر ما لازم است که همه ادله ، کامل ملاحظه شود و سپس با هم مقایسه شوند و در نهایت معلوم شود نتیجه پایانی کار چه خواهد بود.

فلذا نقول : به حسب تفاوت تعابیر و لحن روایات بر ما لازم است که فرض کفار با اهل فسق را جداگانه و علی حده بررسی کنیم.

الف : بررسی ارحامی که کافر هستند.

در بحث کفر همانطور که معلوم است دو جور کافر داریم :

1) کافر حربی 2) کافر ذمی

و اما نسبت به کافری که حربی باشد و در حال عداوت و دشمنی با خدا و پیامبر و دین باشد هیچ شکی نیست که صله با او و ارتباط با او و حتی اظهار محبت و مودت با او به هیچ وجهی از وجوه جایز نیست حتی اگر پدر باشد یا مادر باشد و یا فرزند باشد. به دلیل نهی صریح و تحریم قطعی که در آیات کریمه قران وارد شده است.

جهت اثبات این مدعا به دو دلیل از قرآن کریم اشاره میکنیم.

1 – نمونه اول :

﴿لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشيرَتَهُم‌ ...﴾[2]

[ترجمه] گروهى را كه به خدا و روز قيامت ايمان دارند، نمى‌يابى كه با كسانى كه با خدا و پيامبرش دشمنى و مخالفت دارند، دوستى برقرار كنند، گرچه پدرانشان يا فرزاندانشان يا برادرانشان يا خويشانشان باشند

همانطور که روشن است در این آیه کریمه به صراحت دلالت دارد که اگر ارحام و اقربا دشمنی با خدا و رسول داشته باشند مودت و علاقه و ارتباط با آن ها ممنوع و منهی است و در زمان پیامبر صلی الله علیه و اله هم در بعضی از جنگ ها و غزوات در جبهه مخالفان بعضی از ارحام مومنان حضور داشتند که در این چنین شرایطی این آیه کریمه نازل شد و تکلیف همه مومنان را روشن کرد که هرچند عاطفه و محبت خویشاوندی خوب است لکن اگر این محبت و رابطه در تضاد و تعارض با خدا و رسولش قرار بگیرد دیگر هیچ ارزشی ندارد بلکه حتی ممنوع و منهی خواهد بود.

خلاصه اینکه بر اساس این آیه کریمه اگر اقربا و ارحام در دشمنی با خدا و پیامبر باشند هیچ رابطه ای با انها جایز نیست حتی اگر پدر و فرزند و فامیل بوده باشند.

2 – و هکذا مثل سوره مبارکه ممتحنه آیه اول :

﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَق‌ ...﴾

[ترجمه] اى اهل ايمان! دشمنان من و دشمنان خودتان را دوستان خود مگيريد، شما با آنان اظهار دوستى مى‌كنيد، در حالى كه آنان به طور يقين به آنچه از حق براى شما آمده كافرند.

مقصود از حق ، قرآن کریم است.

در این آیه هم به طور مطلق برای هر کسی که دشمن خدا است و کافر به حقیقت و دین و قران است به طور صریح نهی و منع از محبت و علاقه و ارتباط کرده است حتی اگر مصداق آن پدر و مادر و فرزند بوده باشد.

علی ای حالی در این دو آیه کریمه به وضوح با هرکسی که در دشمنی و عداوت با خدا و پیامبر است صراحتا منع و نهی از مراوده و ارتباط دارد حتی اگر از اقربا و نزدیکان بوده باشد تا اینجا این طایفه از آیات ملاک نهی در آنها عداوت و دشمنی کفار بود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo