درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی

1403/02/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه الاسره/صله الارحام و قطیعتها /بررسی استثنا دوم از حکم جواز صله رحم با ارحام فاسق

 

در ابتدای مساله بر اساس عمومات بیان شد که صله با ارحام فاسق مجاز است. اما دو استثنا وجود دارد که مورد اول مطرح شد.

اما استثنا دوم ، چند روایت به عنوان دلیل داشت که به دومین روایت میرسیم.

و هکذا ما رواه فی الخصال مرفوعا عن امیرالمومنین علیه السلام :

نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ يُسَلَّمَ عَلَى أَرْبَعَةٍ عَلَى‌ السَّكْرَانِ‌ فِي‌ سُكْرِهِ‌ وَ عَلَى مَنْ يَعْمَلُ التَّمَاثِيلَ وَ عَلَى مَنْ يَلْعَبُ بِالنَّرْدِ وَ عَلَى مَنْ يَلْعَبُ بِالْأَرْبَعَةَ عَشَرَ

وَ أَنَا أَزِيدُكُمُ الْخَامِسَةَ أَنْهَاكُمْ أَنْ تُسَلِّمُوا عَلَى أَصْحَابِ الشِّطْرَنْجِ.[1]

در این روایت مولانا الامیر علیه السلام ، ابتدا از رسول مکرم صلی الله علیه و اله نقل فرمودند چهار گروه را که نهی از سلام کردن به آن ها شده. در ادامه حضرت امیرالمومنین علیه السلام یک مورد دیگر هم اضافه فرمودند.

اینک از جمع روایاتی که امر به صله رحم می کرد مثل آن فرمایش حضرت که فرمودند : صلوا ارحامکم ولو بالتسلیم[2]

با این روایات که نسبت به فاسقی که معلن به فسق است حضرت نهی از سلام کرده است این نتیجه به دست می آید که اگر ارحام ما از فساقی باشند که معلن به فسق هستند اینجا خط قرمز است و دیگر امر به صله وجود ندارد که این هم در واقع به دو هدف است :

1 - در صله و ارتباط زمینه تسری آن گناه به افراد دیگر صورت نگیرد.

2 – و در واقع هدف و مقصود دیگر اینست که آن ها از این طریق متنبه شوند. در واقع این حکم نوعی نهی از منکر است و به خودشان آیند و نوعی نهی از منکر محقق شود فلذا بر همین اساس این منع از صله تا زمانی ادامه دارد که آنها هم در همان وضعیت باشند بنابراین قهرا اگر همه مومنان در سطح جامعه هماهنگ با هم این نسخه عرشی را عمل کنند و همه مومنان متحد شوند زمینه اصلاح و تنبه آن ها فراهم خواهد شد و پس از آن قهرا اصلاح صورت گرفته و با تحقق اصلاح منع صله برداشته می شود و ما دوباره مکلف به وجوب صله ان ها خواهیم بود.

حکم صله با قاطع رحم :

اینک در ادامه بحث سخن در این رابطه است که اگر کسی با ما قطع رحم کرد تکلیف ما چه می باشد.

نهایت بحث را ابتدا بیان می کنیم که در هر صورت صله رحم واجب است در این صورت ، الا اینکه در جایی باشد که کار به عسر و حرج و تحقیر برسد که دیگر اینجا عناوین ثانویه مقدم می شود.

بر اساس برخی از نصوص که بالخصوص در همین رابطه آمده است ، شکی نیست که جواز صله رحم و بلکه وجوب آن به قوت خودش باقی است.

1 – مثل صحیحه حماد قال :

جَاءَ رَجُلٌ إِلَى الصَّادِقِ ع فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ- أَخْبِرْنِي‌ عَنْ‌ مَكَارِمِ‌ الْأَخْلَاقِ‌ فَقَالَ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ وَ صِلَةُ مَنْ قَطَعَكَ وَ إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَكَ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لَوْ عَلَى نَفْسِكَ.[3]

نکته ای در رابطه با عفو از ظالم : هر ظالمی مستحق عفو نیست. کسی مستحق ظلم است که زمینه اصلاح ایجاد شود. نه اینکه کسی را عفو کند که گردن کشی کند. لذا امام مجتبی علیه السلام ابن ملجم لعنه الله علیه را قصاص فرمود این شخص زمینه هدایت نداشت به علاوه که امیرالمومنین علیه السلام به حسب جایگاه خلافت حق اجتماعی داشتند.

اما بحث خودمان در رابطه با روایت شریف : صله با قاطع رحم از مکارم اخلاق شمرده شده.

توضیح بیشتر مطلب در جلسه بعد ان شا الله


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo