درس کتاب المکاسب استاد سیدمهدی میرمعزی

کفایه

1402/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فصلٌ فی مقدّمة الواجب/مباحث مقدّماتی /تقسیمات مقدّمه- مقدّمه متقدّم، مقارن و متأخّر

 

متن کتاب: و منها (1) تقسیمها (2) إلى المتقدم (3) و المقارن‌ و المتأخر بحسب الوجود بالإضافة إلى ذی‌ المقدمة (6) (7)

    1. ای من تقسیمات المقدّمة.

    2. ای المقدّمة.

    3. ای المقدّمة المتقدّم.

    4. ای المقدّمة المقارن.

    5. ای المقدّمة المتأخّر.

    6. عبارت «بحسب الوجود بالإضافة الی ذی المقدّمة»، هم قید برای «المتقدّم» است، هم قید برای «المقارن» و هم قید برای «المتأخّر»؛ بنا بر این مقدّمه متقدّم، مقدّمه ای است که لازم است قبل از ذی المقدّمه به وجود بیاید، مقدّمه مقارن، مقدّمه ای است که لازم است هم زمان با ذی المقدّمه به وجود بیاید و مقدّمه متأخّر، مقدّمه ای است که لازم است پس از ذی المقدّمه به وجود بیاید.

    7. مقدّمه یا شرط است و یا مقتضی از آنجا که در تقسیم سابق بیان شد که صرفاً مقدّمات وجود ذی المقدّمة، داخل در محلّ نزاع بوده و مقدّمات صحّت نیز به مقدّمه وجود باز می گردند، لذا ما صرفاً از مقدّمات وجود ذی المقدّمه بحث می کنیم که گاه متقدّم بر وجود ذی المقدّمه می باشند، گاه مقارن با آن و گاه متأخّر از آن؛ لذا 6 صورت برای مقدّمه در محلّ نزاع متصوّر است که باید وقوع هر کدام به صورت جداگانه با ذکر مثال، روشن گردد؛

امّا شرط وجود ذی المقدّمه، سه صورت دارد:

شرط متقدّم مثل اغسال لیلیّه مستحاضه بنا بر اشتراط آنها در صحّت صوم یوم لاحق عند بعضٍ؛

شرط مقارن مثل طهارت، ستر و اتّجاه قبله نسبت به صلاة؛

و شرط متأخّر مثل اغسال لیلیّه مستحاضه بنا بر اشتراط آنها در صحّت صوم یوم سابق عند بعضٍ؛

و امّا دو صورت از صور متصوّره مقتضی وجود مقدّمه بیشتر وجود ندارند:

اوّل مقتضی متقدّم مثل ایقاع یا عقد در وصیّة، صرف و سلم که متقدّم بر وجود ذی المقدّمه یعنی ملکیّت می باشد، ؛ بلکه مثل تمامی اجزاء عقد به غیر از جزء اخیر عقد در تمامی عقود، زیرا اجزاء متقدّم عقد همگی متقدّم بر ملکیّت هستند، نه مقارن با آن.

و دیگری مقتضی مقارن مثل عقد در سایر معاملات که مقارن با حصول اثر یعنی ملکیّت در آنها می باشد مثل عقد در بیع و اجاره و امثال آنها[1] .

متن کتاب: و (1) حیث إنها (2) كانت (2) من أجزاء العلة (3) و لا بد من تقدمها (4) بجمیع أجزائها (4) على المعلول،‌ أشكل الأمر فی المقدمة المتأخرة كالأغسال‌ اللیلیة المعتبرة فی صحة صوم‌ المستحاضة عند بعض (5) و الإجازة (6) فی صحة العقد (7) على‌ الكشف (8) (9) كذلك (10)، بل (11)‌ فی الشرط أو المقتضی المتقدم على المشروط زمانا المتصرم (12) حینه (13)‌ كالعقد (14) فی الوصیة و الصرف‌ و السلم (15)،

    1. مرحوم مصنّف با این عبارت، در صدد بیان اشکال بر دو قسم از اقسام مقدّمات، یعنی مقدّمه متقدّم و مقدّمه متأخّر هستند.

حاصل اشکال آن است که مقدّمه، از اجزاء علّت تامّه می باشد و از آنجا که علّت، زماناً مقارن با معلول بوده و صرفاً رتبةً متقدّم بر معلول می باشد، لذا مقدّمه متقدّم و یا متأخّر معقول نخواهد بود، زیرا مقدّمه نیز از آنجا که جزئی از اجزاء علّت تامّه می باشد، باید زماناً مقارن با معلول و ذی المقدّمه بوده باشد، نه متأخّر از آن و نه متقدّم بر آن، بنا بر این تحقّق سه صورت از صور متصوّره مقدّمه مبتلای به اشکال خواهد بود: شرط متأخّر، شرط متقدّم و مقتضی متقدّم.

    2. ای المقدّمة.

    3. ای من اجزاء العلّة لوجود ذی المقدّمة.

    4. ای العلّة.

    5. زیرا برخی فقهاء، اغسال لیلیّه مستحاضه را شرط صحّت صوم همان روز او می دانند، نه شرط صحّت صوم فردای او.

    6. ای اجازة المالک.

    7. ای الاجازة المعتبرة فی صحّة العقد الفضولی.

    8. ای علی القول بکاشفیّة الاجازة عن صحّة العقد حین وقوعه.

    9. زیرا بنا بر کاشفیّت اجازه، صحّت عقد در زمان وقوع خود متوقّف بر اجازه ای است که متأخّراً محقّق می شود، امّا بنا بر ناقلیّت اجازه و علّیّت آن برای وقوع از از حین اجازه، اجازه شرط متأخّر نبوده و بلکه مقدّمه متقدّم بر صحّت عقد خواهد بود.

    10. ای عند بعضٍ.

    11. ای بل أُشکِلَ الأمر حیث إن المقدّمة كانت من أجزاء العلة و لا بد من تقدّم العلّة بجمیع أجزائها على المعلول.

    12. ای المنقطع وجود ذلک الشرط او المقتضی المتقدّم.

    13. ای حین تحقّق المشروط.

    14. لفظ «عقد» در این عبارت از باب تغلیب صرف و سلم، در وصیّت نیز استعمال شده است، و الّا واضح است که آنچه در وصیّت سبب تملیک می باشد، ایقاع است نه عقد.

    15. زیرا عقد الآن انجام می شود، در حالی که ملکیّت بعد از موت وصیّت کننده یا قبض در صرف و سلم محقّق می گردد.

 

متن کتاب: بل‌ فی كل عقد (1) بالنسبة إلى غالب أجزائه (2)‌، لتصرمها (3) حین تأثیره (4)‌ (5) مع ضرورة اعتبار مقارنتها (6) معه‌ (7) زمانا، فلیس‌ إشكال انخرام القاعدة العقلیة (8) مختصا بالشرط المتأخر فی الشرعیات كما اشتهر فی الألسنة، بل یعم‌ (9) الشرط و المقتضی المتقدمین‌ المتصرمین (10) حین الأثر (11).

    1. ای بل کالعقد فی کلّ عقدٍ سواءٌ کانت وصیّةً او سلماً او صرفاً او غیرهما من البیع و الاجارة و نحوهما.

    2. ای بالنسبة الی غالب اجزاء العقد و هو کل اجزاء العقد الّا الجزء الأخیر منها.

    3. ای لتصرّم غالب اجزاء العقد غیر الجزء الاخیر منها.

    4. ای حین تأثیر العقد فی اثره من الملکیّة أو الزوجیّة أو نحوهما.

    5. مثلا اگر بایع بگوید: «بعتُ» و مشتری بگوید: «اشتریت»، «بعتُ» که جزئی از اجزاء عقد بیع می باشد قبل از «اشتریت» که فرضا جزء اخیر عقد بیع می باشد، محقّق گردیده و از بین رفته است لذا با این وجود چگونه می تواند مؤثّر در عقد بیع باشد و باعث حصول ملکیّت گردد.

    6. ای مقارنة غالب اجزاء العقد غیر الجزء الاخیر منها.

    7. ای مع العقد.

    8. ای من لزوم مقارنة العلّة بالمعلول زماناً.

    9. ای یعمّ اشکال انخرام القاعدة العقلیّة الحاکمة بلزوم مقارنة العلّة و المعلول زماناً.

    10. ای المنقطعین.

    11. ای حین تحقّق اثر العقد من الملکیّة أو الزوجیّة أو نحوهما.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo