درس کتاب المکاسب استاد سیدمهدی میرمعزی

کفایه

1402/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فصلٌ فی مقدّمة الواجب/مباحث مقدّماتی /تقسیمات واجب- واجب نفسی و واجب غیری

 

متن کتاب: تذنیبان‌

الأول‌: لا ریب‌ فی استحقاق‌ الثواب‌ على امتثال الأمر النفسی و موافقته (1)‌ و استحقاق العقاب‌ على عصیانه‌ (1) و مخالفته (1) عقلا (2) و أما استحقاقهما (3) على امتثال الغیری (4) و مخالفته (4)، ففیه إشكال و إن كان التحقیق عدم الاستحقاق (5) على موافقته‌ (4) و مخالفته (4)‌ بما هو موافقة و مخالفة (6)،

    1. ای الأمر النفسی.

    2. اگرچه ادّعای مرحوم مصنّف مبنی بر حکم عقل به استحقاق عقاب بر عصیان امر نفسی، صحیح می باشد، ولی ادّعای حکم عقل به استحقاق ثواب بر امتثال امر نفسی، صحیح نیست، زیرا این ادّعا به این معنا است که مکلّف در صورت امتثال امر نفسی، حقّ ثواب بر مولی پیدا می کند، در حالی که عقل حکم می کند به آنکه مولی کسی است که بر مکلّف حقّ امتثال اوامر خود را دارد، بنا بر این وقتی مکلّف امر مولی را امتثال می نماید، به وظیفه خود عمل نموده و حقّ مولی را اداء کرده است و واضح است که اداء حقّ صاحب حقّ موجب حدوث حقّ ثواب و پاداش برای اداء کننده حقّ نخواهد بود، و الّا تسلسل لازم می آید، زیرا در این صورت، اگر مولی حقّ ثواب را به مکلّف مطیع اعطاء نماید، اداء حقّ ثواب موجب حدوث حقّ ثواب و پاداش دیگری برای اداء کننده حقّ یعنی مولی خواهد بود و هکذا یتلسلسل الی غیر النهایة.

بنا بر این اعطاء ثواب بر امتثال امر نفسی، از باب تفضّل و لطف می باشد، نه از باب استحقاق[1] .

با توجه به این مطلب گفته می شود تفاوت حقیقی میان امر نفسی و امر غیری در آن است که مولی در امتثال امر نفسی، تفضّلاً ثواب می دهد، ولی در امتثال امر غیری، تفضّلاً نیز ثواب نمی دهد مگر در موارد خاصّی از اوامر غیریّه که دلیل خاصّ بر ترتّب ثواب بر مقدّمه وجود داشته باشد مثل وضو که در این صورت، امر نفسی و امر غیری به لحاظ تفضّل ثواب نیز همچون استحقاق ثواب، تفاوتی نخواهند داشت.

    3. ای استحقاق الثواب و العقاب.

    4. ای الأمر الغیری.

    5. ای عدم استحقاق الثواب و العقاب.

    6. ای بما هو موافقة و مخالفةٌ للأمر الغیری فی قبال الأمر النفسی.

 

متن کتاب: ضرورة استقلال العقل بعدم الاستحقاق إلا لعقابٍ واحد أو لثواب كذلك (1) فیما خالف الواجب‌ (2) و لم یأت بواحدة من مقدماته (2) على كثرتها (3) أو وافقه (2) و أتاه (2) بما له‌ (2) من المقدمات‌، نعم (4) لا بأس باستحقاق العقوبة على المخالفة (5) عند ترك‌ المقدمة و بزیادة المثوبة على الموافقة (6) فیما لو أتى بالمقدمات‌ بما هی مقدمات له (2)‌ من باب أنه (2) یصیر حینئذ (7) من أفضل الأعمال حیث صار أشقّها (8)

    1. ای واحد.

    2. ای الواجب النفسی.

    3. ای کثرة المقدّمات.

    4. این عبارت مرحوم مصنّف برگرفته از مطلبی است که مرحوم شیخ انصاری در مطارح الانظار بیان فرموده اند و لذا برای فهم بهتر فرمایش مرحوم مصنّف در این عبارت لازم است ابتدا فرمایش مرحوم شیخ انصاری در مطارح الانظار بیان گردد.

خلاصه فرمایش مرحوم شیخ انصاری در مطارح الانظار آن است که در مورد آیات و روایاتی که ظهور در ترتّب ثواب بر مقدّمه دارند دو توجیه وجود دارد:

توجیه اوّل آنکه گفته شود مراد از این آیات و روایت، توزیع ثواب ذی المقدّمه بر مقدّمه است به گونه ای که هر چه مقدّمات بیشتر باشد، ثواب بیشتری نیز به ذی المقدّمه داده می شود مثل اینکه مولی دو نفر را احضار نماید که یکی در شهر حضور داشته و دیگری در شهر دوردستی زندگی می کند و برای رسیدن به حضور مولی باید راه بیشتری بپیماید، در اینجا اگرچه پاداشی که مولی به این دو نفر می دهد، به جهت امتثال امر ذی المقدّمی او یعنی حضور نزد اوست، ولی از آنجا که فرد دوّم مقدّمات بیشتر و سخت تری را طیّ کرده تا این امر ذی المقدّمی مولی را امتثال نماید، لذا به او پاداش بیشتری می دهد؛

و امّا توجیه دوّم آن است که مراد از این آیات و روایات، ترتّب ثواب از باب تفضّل باشد، نه از باب استحقاق[2] .

    5. ای مخالفة الأمر النفسی و ترک ذی المقدّمة.

    6. ای موافقة الأمر النفسی.

    7. ای حین إذ أُتِیَ بذلک المقدّمات.

    8. ای حیث صار الواجبُ النفسی حین إذ أُتِیَ بذلک المقدّمات، اشقَّ الأعمال.

متن کتاب: و علیه‌ (1) ینزل ما ورد فی الأخبار من الثواب على المقدمات‌ (2) أو على التفضل (3) فتأمل جیدا.

و ذلك‌ (4) لبداهة أن موافقة الأمر الغیری‌ بما هو (5) أمر (6)، لا بما هو (5) شروع‌ فی إطاعة الأمر النفسی لا توجب قربا و لا مخالفته (5) بما هو كذلك‌ (7) بعدا و المثوبة و العقوبة إنما تكونان من تبعات القرب‌ و البعد (8).

    1. ای علی ما ذکر من استحقاق العقوبة على المخالفة عند ترك‌ المقدمة و زیادة المثوبة علی موافقة الواجب النفسی فیما لو اتی بالمقدّمة بما هی موجبةٌ لصیرورة الواجب النفسی من افضل الأعمال بجهة کون الواجب النفسیّ المأتیّ بتلک المقدّمة من اشقّ الأعمال.

    2. مثل روایات افضلیّت زیارت ابی عبد الله (ع) از طریق مشی که این روایات، حمل بر آن می شوند که مشی اگرچه همچون رکوب سیّاره، مقدّمه زیارت ابی عبد الله (ع) است، ولی انجام زیارت از طریق مشی به لحاظ آنکه مصداق اشقّ الأعمال می باشد، به مقتضای «افضل الأعمال احمزها» ثواب بیشتری از انجام زیارة از طریق رکوب سیّاره خواهد داشت.

یک نمونه از این روایات، روایت ابی الصامت از امام صادق (ع) است که می فرمایند[3] : «مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَيْنِ (ع) مَاشِياً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَيِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ ...».

باید توجّه شود بر اساس این توجیه اوّل مرحوم مصنّف و مرحوم شیخ انصاری در مطارح الانظار، این روایات دلالت بر استحباب مشی برای زیارت ندارند، بلکه صرفاً دلالت دارند بر اینکه اگر شخصی قدرت بر زیارت با مرکب اعمّ از هواپیما، خودرو و یا اسب و قاطر و شتر نداشت و لذا مجبور به زیارت از طریق مشی گردید، این زیارت او به جهت مشقّت بیشتری که از زیارت با مرکب دارد، ثواب بیشتری خواهد داشت، نه اینکه اگر شخصی قدرت بر زیارت با مرکب هم داشت، زیارت از طریق مشی برای او ثواب بیشتری داشته و راجح بر زیارت با مرکب می باشد؛ و امّا استحباب مشی برای زیارت اربعین هم به جهت این روایات نیست، بلکه به جهت صدق عنوان عامّ تعظیم شعائر است که اگر نگوییم واجب است، حدّ اقلّ مستحبّ می باشد، زیرا با مشی در اربعین توجّه عالَم به این زیارت و به اباعبد الله (ع) و مکتب ایشان جلب شده و جنبه تبلیغاتی دارد، کما اینکه اگر همین مشی در زمان دیگری اتّفاق بیافتد، جنبه تعظیم شعائر را در محدوده کمتری خواهد داشت، یعنی محدوده همان کسانی که این مشی را در مسیر شخص، مشاهده می نمایند و به همین مقدار، مستحبّ خواهد بود.

    3. ای اعطاء الثواب من باب التفضّل، لا من باب الاستحقاق.

 

    4. ای استقلال العقل بعدم الاستحقاق إلا لعقاب واحد أو لثواب‌ واحد فیما خالف الواجب‌ و لم یأت بواحدة من مقدماته على كثرتها أو وافقه و أتاه بما له‌ من المقدمات‌.

    5. ای الأمر الغیری.

    6. ای امرٌ فی قبال الأمر النفسی.

    7. ای بما أنّ الأمر الغیری، امرٌ، لا بما هو شروعٌ فی إطاعة الأمر النفسی.

    8. ممکن است گفته شود این استدلال مرحوم مصنّف صحیح نیست، زیرا بر خلاف آنچه ایشان ادّعا می نمایند، اطاعة امر غیری بما هو امرٌ، لا بما هو شروعٌ فی اطاعة الأمر النفسی، عقلاً موجب قرب به حساب آمده و مخالفت آن، موجب بعد به حساب می آید، شاهد بر این مدّعا آن است که اگر مولی به دو عبد خود به صورت جداگانه دستور دهد به بازار رفته و برای او گوشت خریداری نمایند و یکی از این دو عبد، امر غیری یعنی امر به ذهاب به بازار را امتثال نموده و به قصد خرید گوشت، به بازار رود، ولی عبد دیگر، امر غیری را امتثال ننموده و به قصد خرید گوشت، به بازار نرود، بلکه به جهت خرید شخصی خود به بازار برود ولی بعد از رفتن به بازار، قصد امتثال امر نفسی یعنی خرید گوشت را داشته باشد، امّا اتّفاقاً قصّابی بسته بوده و هیچ کدام موفّق به امتثال امر نفسی مولی یعنی خرید گوشت نشوند، واضح است که امتثال امر غیری توسّط عبد اوّل، موجب قرب او به مولی شده و عدم امتثال این امر توسّط عبد دوّم، موجب بُعد او می گردد[4] .

به نظر می رسد این اشکال وارد نباشد زیرا در مثال مذکور، امتثال امر غیری فی حدّ نفسه لحاظ نشده و عبد اوّل، امر غیری متعلّق به رفتن به بازار را به جهت آنکه شروع در امتثال امر نفسی خرید گوشت می باشد، امتثال نموده است، نه فی حدّ نفسه و مثال صحیح آن است که گفته شود عبد اوّل بگوید من به بازار می روم و امر غیری مولی به رفتن به بازار را امتثال می کنم، ولی گوشت برای او نمی خرم و قصد امتثال امر نفسی او را ندارم که واضح است در این صورت، امتثال امر غیری بما هو هو توسّط این عبد موجب قرب او به مولی نخواهد گردید.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo