درس کتاب المکاسب استاد سیدمهدی میرمعزی

کفایه

1403/02/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فصلٌ فی مقدّمة الواجب/مباحث مقدّماتی /تقسیمات واجب- واجب نفسی و واجب غیری

 

متن کتاب: بقی شی‌ء و هو أن ثمرة القول‌ بالمقدمة الموصلة (1) هی‌ تصحیح العبادة التی یتوقف على‌ تركها (2) فعل الواجب‌ بناء على كون ترك الضد (3) مما یتوقف‌ علیه فعل ضده‌، فإن تركها (4) على هذا القول‌ (5) لا یكون مطلقا (6) واجبا لیكون‌ فعلها (4) محرما، فتكون (4) فاسدة، بل‌ (7) فیما یترتب علیه (8)‌ الضد الواجب (9) و مع‌ الإتیان بها (4) لا یكاد یكون هناك ترتب (10)، فلا یكون تركها (4) مع ذلك‌ (11) واجبا، فلا یكون فعلها (4) منهیا عنه،‌ فلا تكون (4) فاسدة.

    1. حاصل فرمایش مرحوم مصنّف در بیان ثمره قول به مقدّمه موصله آن است که در صورتی که ترک عبادتی مثل نماز، مقدّمه واجبی مثل ازاله نجاست باشد و مکلّف به جای ازاله نجاست، مشغول نماز شود، بنا بر قول به وجوب مطلق مقدّمه، نماز او باطل است امّا بنا بر قول به مقدّمه موصله، نماز او صحیح می باشد؛

توضیح مطلب آن است که در مقدّمه واجب، دو مبنا وجود دارد: یکی مبنای صاحب فصول یعنی وجوب خصوص مقدّمه موصله و دیگری مبنای مشهور یعنی وجوب مطلق مقدّمه؛

امّا بنا بر وجوب مطلق مقدّمه، نماز واجد نجاست در مسجد باطل می باشد، زیرا نماز، ضدّ خاصّ مأمورٌ به یعنی ازاله نجاست می باشد و ترک ضدّ خاصّ، مقدّمه واجب می باشد به این معنا که تا نماز ترک نشود، امکان ازاله نجاست وجود نخواهد داشت؛ وقتی ترک نماز، مقدّمه واجب یعنی ازاله نجاست باشد، از آنجا که مقدّمه واجب، مطلقاً واجب می باشد، ترک نماز، واجب بوده و امر مقدّمی به آن تعلّق گرفته است؛ وقتی امر مقدّمی به ترک نماز تعلّق گرفت، فعل نماز منهیٌّ عنه خواهد بود، زیرا امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ عامّ آن است و فعل نماز، ضدّ عامّ ترک نماز می باشد؛ و وقتی نهی به نماز تعلّق گرفت، نماز باطل خواهد بود، زیرا نهی در عبادات مقتضی فساد است؛

و امّا بنا بر وجوب خصوص مقدّمه موصله، نماز واجد نجاست در مسجد صحیح می باشد، زیرا اگرچه نماز، ضدّ خاصّ مأمورٌ به یعنی ازاله نجاست بوده و ترک ضدّ خاصّ یعنی ترک نماز، مقدّمه فعل مأمورٌ به یعنی ازاله نجاست می باشد، ولی هر مقدّمه ای واجب نیست، بلکه صرفاً مقدّمه ای واجب است که موصله باشد؛ بنا بر این ترک نماز که مقدّمه واجب یعنی ازاله نجاست می باشد، تنها در صورتی واجب است که فرد در عین ترک نماز، مشغول ازاله نجاست گردد، در حالی که در ما نحن فیه یعنی صورتی که مکلّف مشغول نماز شده است، ازاله نجاست محقّق نشده است و این نشان از آن دارد که اگر نماز را ترک می کرد نیز مشغول به ازاله نجاست نمی گردید، زیرا اگر می خواست مشغول ازاله نجاست شود، اساساً مشغول نماز نمی شد و نماز را ترک می کرد و همین که نماز را ترک نکرده است، نشانه آن است که قصد ازاله نجاست را نداشته و حتّی اگر نماز را ترک می کرد نیز مشغول به ازاله نجاست نمی گردید؛ بنا بر این وقتی ترک نماز، مقدّمه موصله نبود، مقدّمه واجب ازاله نجاست یعنی ترک نماز اساساً واجب نیست و امر ندارد تا امر به آن، مقتضی نهی از ضدّ عامّ آن یعنی نماز بوده و نهی از عبادت، مقتضی بطلان نماز او باشد و اگر چه به جهت تزاحم امر نماز با امر ازاله نجاست و اهمّ بودن امر ازاله نجاست، این نماز امر نیز ندارد، ولی همانطور که در بحث قصد قربت گذشت، صحّت عبادت متوقّف بر قصد امر نیست، بلکه با قصد ملاک و مصلحت موجود در فعل نیز عبادت، صحیح واقع خواهد گردید؛

به عبارت دیگر، مقتضی صحّت در نماز کسی که ازاله نجاست را ترک می نماید وجود داشته و مانعی از صحّت آن وجود ندارد؛ امّا مقتضی صحّت وجود دارد، زیرا اگرچه نماز او به جهت تزاحم با ازاله نجاست، امر ندارد، ولی دارای ملاک و مصلحت بوده و همین مقدار برای صحّت عبادت کافی می باشد؛ و امّا مانعی از صحّت آن وجود ندارد، چون ترک صلاة برای چنین فردی مقدّمه غیر موصله می باشد ولذا واجب نیست تا نقیض آن یعنی صلاة، منهیٌّ عنه بوده و نهی از آن، مقتضی فساد عبادت و مانع از صحّت نماز گردد.

به نظر می رسد این استدلال مرحوم مصنّف صحیح نباشد، زیرا اینکه مکلّف در فرض اتیان صلاة، قصد ازاله نجاست را ندارد دلیل بر آن نیست که اگر نماز نمی خواند نیز مشغول به ازاله نجاست نمی گردید، بلکه اشتغال به ازاله نجاست یا عدم اشتغال به آن در صورت ترک نماز، تابع قصد و میل مکلّف می باشد و ممکن است

    2. ای تلک العبادة.

    3. ای الضدّ الخاصّ؛

دو ضدّ خاصّ، دو امر وجودی هستند که با یکدیگر جمع نمی شوند، ولی امکان ارتفاع آنها وجود دارد مثل سیاه و سفید که در منطق از آنها به ضدّین تعبیر می شود، امّا دو ضدّ عام عبارت هستند از عدم یک امر وجودی یا وجود یک امر عدمی که نه با یکدیگر جمع می شوند و نه مکان ارتفاع هر دو وجود دارد مثل سفید و غیر سفید که در منطق از آنها به نقیضین تعبیر می گردد.

    4. ای العبادة التی یتوقّف علی ترکها فعل الواجب.

    5. ای القول بالمقدّمة الموصلة.

 

    6. ای سواءٌ ترتّب علی ترک العبادة، ضدّه الواجب ام لا.

    7. ای بل یکون ترک العبادة التی یتوقّف علی ترکها فعل الواجب، واجباً.

    8. ای علی ترک العبادة التی یتوقّف علی ترکها فعل الواجب.

    9. ای ضدّ هذا الترک، الواجب هذا الضدّ مثل ازالة النجاسة التی هی ضدٌّ لترک الصلاة و تکون واجبةً.

    10. ای ترتّب تلک الضدّ الواجب علی ترک تلک العبادة.

    11. ای مع عدم ترتّب تلک الضدّ الواجب علی ترک تلک العبادة.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo