درس رسائل سید مهدی میر معزی

بخش5

1400/12/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الکلام فی احکام التعارض/المقام الثانی: فی التراجیح /المقام الثالث: فی عدم جواز الاقتصار علی المرجّحات المنصوصة

 

متن کتاب: و منها (1): تعلیله علیه السّلام الأخذ بالمشهور بقوله: «فإنّ المجمع علیه لا ریب فیه».

توضیح ذلك أنّ معنى كون الروایة مشهورة، كونها (2) معروفةً عند الكلّ (3)، كما یدلّ علیه (4) فرض السائل كلیهما مشهورین (5)، و المراد بالشاذّ ما لا یعرفه إلّا القلیل، و لا ریب أنّ المشهور بهذا المعنى (6) لیس قطعی من جمیع الجهات، قطعیّ المتن (7) و الدلالة (8) (9) حتّى یصیر ممّا لا ریب فیه،

    1. ای من الفقرات التی یمکن استفادة وجوب الترجیح بکلّ مرجّحٍ و لو لم یکن منصوصةً منها.

    2. ای الروایة.

    3. فتکون المراد من الشهرة، الشهرة الروائیّة، لا الشهرة العملیّة.

    4. ای علی کون المراد من الشهرة، الشهرة الروائیّة، لا الشهرة العملیّة.

    5. زیرا اگر مراد از شهرت، شهرت فتوائیّه باشد، فرض مشهور بودن فتوای به هر دو روایت متعارض، مشتمل بر تناقض خواهد بود، ولی اگر مراد از شهرت، شهرت روائیّه باشد، فرض مشهور بودن روایت هر دو روایت متعارض، مشتمل بر تناقض نمی باشد، مثلاً امکان ندارد که مشهور، هم به روایت دالّ بر وجوب نماز جمعه در زمان غیبت عمل نموده و فتوای به وجوب نماز جمعه در زمان غیبت دهند و هم به روایت دالّ بر حرمت نماز جمعه در زمان غیبت عمل نموده و فتوای به حرمت آن بدهند، ولی این امکان وجود دارد که مشهور، هم روایت دالّ بر وجوب نماز جمعه در زمان غیبت را روایت نموده باشند و هم روایت دالّ بر حرمت نماز جمعه در زمان غیبت را.

    6. ای بمعنی المشهور روایةً.

    7. ای قطعیّ الصدور.

    8. ای قطعیّ الدلالة.

    9. ای و قطعیّ الجهة بأن کان جهة صدور کلٍّ منهما قطعاً الکشف عن الواقع، لا التقیّة و امثالها.

 

متن کتاب: و إلّا (1) لم یمكن فرضهما (2) مشهورین (3)، و لا الرجوع إلى صفات الراوی قبل ملاحظة الشهرة (4)، و لا الحكم بالرجوع مع شهرتهما (5) إلى المرجّحات الأخر (6)، فالمراد بنفی الریب، نفیه (7) بالإضافة إلى الشاذّ و معناه (8) أنّ الریب المحتمل فی الشاذّ، غیر محتمل فیه (9)، فیصیر حاصل التعلیل (10)، ترجیح المشهور على الشاذّ بأنّ فی الشاذّ احتمالا (11) لا یوجد (12) فی المشهور،

    1. ای ان کان المشهور، قطعیّ المتن و الدلالة و الجهة.

    2. ای المتعارضین.

    3. زیرا امکان ندارد که دو روایت قطعیّ السند و قطعیّ الدلالة، با یکدیگر تعارض نمایند، بلکه در صورت تعارض دو روایت، یا سند متعارضین قطعی نیست، یا دلالت آنها، و یا هم سند و هم دلالت آنها.

    4. زیرا اگر خبر مشهور، قطعیّ السند و الدلالة باشد، شهرت موجب قطع به تطابق خبر مشهور با واقع می شود در حالی که صفات راوی، نهایتاً موجب ظنّ به تطابق خبر راجح با واقع می گردند و و واضح است که قطع حاصل از شهرت مقدّم بر ظنّ حاصّ از ارجحیّت به لحاظ صفات راوی خواهد بود.

    5. ای المتعارضین.

    6. زیرا اگر خبر مشهور، قطعیّ السند و الدلالة باشد، شهرت موجب قطع به تطابق خبر مشهور با واقع می شود در حالی که سایر مرجّحات، نهایتاً موجب ظنّ به تطابق خبر راجح با واقع می گردند و و واضح است که قطع حاصل از شهرت مقدّم بر ظنّ حاصّ از سایر مرجّحات خواهد بود و معنا ندارد که حضرت در فرض شهرت هر دو خبر، حکم به رجوع به سایر مرجّحات نمایند.

    7. ای نفی الریب.

    8. ای معنی نفی الریب بالنسبة الی الشاذّ.

    9. ای فی المشهور.

    10. ای حاصل تعلیل ترجیح المشهور علی الشاذّ بنفی الریب فی المشهور.

    11. ای احتمالاً لمخالفة الواقع.

    12. ای لا یوجد ذلک الاحتمال.

 

متن کتاب: و مقتضى التعدّی عن مورد النصّ فی العلّة (1)(2)، وجوب الترجیح بكلّ ما یوجب كون أحد الخبرین، أقلّ احتمالا لمخالفة الواقع (3).

    1. «فی» در عبارت «فی العلّة»، تعلیلیّه می باشد ای «بسبب العلّة».

    2. لأنّ العلّة یعمّم.

    3. مثل الموافقة للشهرة العملیّة و او الفتوائیّة او السیرة او ارتکاز المتشرّعة او غیر ذلک.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo