درس رسائل سید مهدی میر معزی

بخش5

1400/12/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الکلام فی احکام التعارض/المقام الثانی: فی التراجیح /المقام الرابع: فی بیان المرجّحات

 

متن کتاب: المقام الرابع: فی بیان المرجّحات.

و هی (1) على قسمین:

أحدهما (2): ما یكون داخلیا و هی (3) كلّ مزیة غیر مستقلّة فی نفسها (4)، بل متقوّمة بما فیه (5) (6).

    1. ای المرجّحات.

    2. ای القسمین.

    3. ای المرجّح الداخلیّة.

    4. به نظر می رسد این تعریف برای مرجّحات داخلیّه و به تبع آن، مرجّحات خارجیّه صحیح نباشد، زیرا طبق این تعریف، موافقة با کتاب و سنّت نیز که از مرجّحات خارجیّه دانسته شده اند، از مرجّحات داخلیّه به حساب می آیند، زیرا آنچه مرجّح می باشد، نفس کتاب و سنّت نیست، بلکه موافقت خبر با کتاب و سنّت می باشد و وجود موافقت خبر با کتاب و سنّت، متقوّم به وجود خبر بوده و بدون وجود خبر، موافقت خبر با کتاب و سنّت، سالبه به انتفاء موضوع خواهد بود؛

لذا بهتر بود مرحوم مصنّف در تعریف مرجّحات داخلیّه و خارجیّه بفرمایند: مرجّحاتی که منشأ انتزاع آنها در خارج، اموری هستند که که مستقلّ از وجود خبر، به وجود نمی آیند، از مرجّحات داخلیّه به حساب می آیند مثل ترجیح به صفات راوی که منشأ انتزاع آن، صفات راوی است که بدون وجود خبر، به وجود نمی آیند؛ و امّا مرجّحاتی که منشأ انتزاع آنها در خارج، اموری هستند که مستقلّ از وجود خبر، به وجود می آیند، از مرجّحات خارجیّه به حساب می آیند مثل موافقت با کتاب و سنّت که منشأ انتزاع آن کتاب و سنّت است که بدون وجود خبر نیز وجود مستقلّ دارند[1] .

    5. ای بل متقوّمةٌ فی الوجود بخبرٍ یکون المزیّة فیه.

    6. ای امراً لا یوجَدُ بنفسه مستقلاً عن الخبر، بل یوجد فی ضمن الخبر.

 

متن کتاب: و ثانیهما (1): ما یكون خارجیا بأن یكون أمرا مستقلا بنفسه (2) و لو لم یكن هناك خبرٌ، سواء كان (3) معتبرا كالأصل و الكتاب أو غیر معتبر فی نفسه كالشهرة (4) و نحوها (5).

ثمّ المستقلّ (2): إمّا أن یكون مؤثّرا فی أقربیة أحد الخبرین إلى الواقع كالكتاب و الأصل بناء على إفادته (6) الظنّ (7)، أو غیر مؤثّر (8) ككون الحرمة أولى بالأخذ من الوجوب (9) و الأصل (10) بناء على كونه (6) من باب التعبّد الظاهری (11).

و جعل المستقلّ‌ (2) مطلقا خصوصا ما لا یؤثّر فی الخبر (12)، من المرجّحات، لا یخلو عن مسامحة (13).

أمّا الداخلی (14)، فهو على أقسام؛ لأنّه (14):

إمّا أن یكون (14) راجعا إلى الصدور، فیفید المرجّح، كون الخبر أقرب إلى الصدور و أبعد عن الكذب،

    1. ای القسمین.

    2. ای امرً یوجَد بنفسه مستقلاً عن الخبر.

    3. ای المرجّح الخارجیّ.

    4. ای الشهرة الفتوائیّة.

    5. مثل الاجماع المنقول.

    6. ای الاصل.

    7. و امّا بناءً علی حجّیّته من باب الاخبار و بیان الوظیفة العملیّة فی مقام الشکّ فی الحکم الواقعی، فقد عرفت انّه لیس بکاشفٍ عن الواقع.

    8. ای فی اقربیّة احد الخبرین الی الواقع.

    9. لحکم العقل بأنّ دفع المفسدة اولی من جلب المنفعة، فإذا شکّ انّه حلف علی وطی جاریته او ترک وطیها، فیدور الامر بین وجوب الوطی و حرمته و الحرمة اولی بالأخذ من الوجوب.

    10. عبارت «و الاصل» عطف بر «کون الحرمة الخ» می باشد ای: «کالاصل».

    11. زیرا بنا بر آنکه اصل، اماره نبوده و صرفاً بیان حکم ظاهری در مقام جهل به حکم واقعی باشد، هیچ کاشفیّتی از حکم واقعی نخواهد داشت.

    12. ای فی اقربیّة الخبر الی الواقع.

    13. زیرا همانطور که گذشت، مستفاد از فقرات مختلفی از اخبار علاجیّه آن است که مناط در ترجیح، اقربیّت یکی از خبرین به واقع می باشد.

    14. ای المرجّح الداخلی.

 

متن کتاب: سواء كان (1) راجعا إلى سنده (2) كصفات الراوی أو إلى متنه (2) كالأفصحیة، و هذا لا یكون إلّا فی أخبار الآحاد (3)؛

و إمّا أن یكون (1) راجعا إلى وجه الصدور ككون أحدهما (4) مخالفا للعامّة أو لعمل سلطان الجور أو قاضی الجور بناء على احتمال كون مثل هذا الخبر (5) صادرا لأجل التقیة (6)؛

و إمّا أن یكون (1) راجعا إلى مضمونه (2) كالمنقول باللفظ بالنسبة إلى المنقول بالمعنى؛ إذ یحتمل (7) الاشتباه فی التعبیر، فیكون مضمون المنقول باللفظ أقرب إلى الواقع، و كمخالفة العامّة بناء على أنّ الوجه فی الترجیح بها (8) ما فی أكثر الروایات: من «أنّ خلافهم (9) أقرب إلى الحقّ»، و كالترجیح بشهرة الروایة (10) و نحوها (11).

    1. ای المرجّح الداخلی.

    2. ای الخبر.

    3. زیرا اگر متعارضین، هر دو متواتر بوده باشند، صدور هر دو قطعی بوده و شکّ در صدور آنها وجود ندارد تا مرجّحات صدوریّه، صدور یکی را ترجیح دهد، بلکه لا محاله مرجّحات جهت صدوری ممکن است یکی را ترجیح داده و دیگری را تقیّه ای قرار دهد.

    4. ای الخبرین.

    5. ای الخبر الموافق للعامّة او لعمل سلطان الجور او قاضی الجور.

    6. ای بناءً علی کون الوجه فی الترجیح بمخالفة العامّة، احتمال کون الموافق للعامّة صادراً لأجل التقیّة، لا بناءً علی کون الوجه فی الترجیح بمخالفة للعامّة، کون المخالف للعامّة اقرب الی ارشاد او الحقّ حتّی یکون من المرجّحات المضمونیّة.

    7. ای المنقول بالمعنی.

    8. ای بمخالفة العامّة.

    9. ای العامّة.

    10. ذکر ترجیح به شهرت رواییّ در مرجّحات مضمونی منافاتی با آن ندارد که شهرت، از مرجّحات صدوری نیز بوده باشد، بلکه شهرت قوی ترین مرجّح صدوری می باشد[2] .

    11. کالاجماعات المنقولة علی مضمون احد الخبرین و کأضبطیّة راوی احد الخبرین.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo