درس خارج فقه استاد سید علی محققداماد
96/09/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب النكاح/نكاح المتعة /انقضای مدت
اشاره
در این جلسه حضرت استاد به دو فرع از فروع مطرح شده در مسأله 16 میپردازند. ایشان در فرع اول، با نقد استدلال به اولویت، به روایاتی اشاره میکنند که دلالت بر عدم لزوم عده بر غیر مدخوله در عقد متعه میکند.
مسألة 16
لو انقضى أجلها أو وهب مدتها قبل الدخول فلا عدة عليها، و إن كان بعده و لم تكن غير بالغة و لا يائسة فعليها العدة، و هي على الأشهر الأظهر حيضتان، و إن كانت في سن من تحيض و لا تحيض فعدتها خمسة و أربعون يوما، و الظاهر اعتبار حيضتين تامتين، فلو انقضى الأجل أو وهب المدة في أثناء الحيض لم يحسب تلك الحيضة منها، بل لا بد من حيضتين تامتين بعد ذلك، هذا فيما إذا كانت حائلا، و لو كانت حاملا فعدتها إلى أن تضع حملها كالمطلقة على إشكال، فالأحوط مراعاة أبعد الأجلين من وضع الحمل و من انقضاء خمسة و أربعين يوما أو حيضتين و أما عدتها من الوفاة فأربعة أشهر و عشرة أيام إن كانت حائلا و أبعد الأجلين منها و من وضع حملها إن كانت حاملا كالدائمة.[1]
مرحوم سید در این مسأله فروع متعددی را مطرح نمودهاند که لازم است هر کدام به صورت جداگانه بررسی شود.
عده غیر مدخوله بها
در بخش اول این مسأله میفرمایند:
«لو انقضى أجلها أو وهب مدتها قبل الدخول فلا عدة عليها»
زنی که متعه شده باشد، در صورتی که دخول صورت نگرفت و مدّت تمام شد یا هبه زمان صورت گرفت، نیاز به رعایت عده ندارد. مرحوم ماتن و سید در مسأله اول کتاب الطلاق به این نکته اشاره میکنند که «لا عدّة علی من لم یدخل بها و لا علی الصغیرة سواء بانت فی ذلک بطلاق او فسخ او هبة مدّة او انقضائها».
اما در مورد دلیل این حکم، نقل شده است که مسأله اجماعی است. البته در مورد طلاق دلایل روشنی داریم. از جمله آیه قرآن که میفرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَکُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَميلاً﴾[2] این آیه شریفه صریح در مطلوب است ولی صرفا در باب طلاق چنین دلالتی کامل است.
بررسی دلیل در مسأله
غیر از این آیه، روایات متعدده کثیرهای داریم که صاحب وسائل در باب اول از ابواب العِدد نقل نموده است و مورد آن روایات هم طلاق است. ولی بحث ما در متعه است که طلاق در آن راه ندارد بلکه یا انقضای مدت یا هبه مدت لازم است.
ظاهر سخن بعضی از آقایان هم همین است که گویا ما دلیلی غیر از این ادله نداریم و باید از همین دلیل استفاده کنیم. ایشان چنین تعبیر میکند:
«ومن الواضح: أنّ المتعة أولى بذلک؛ للعزل فیها کثیراً، وعدم طلب الولد فیها.»[3]
اما وجهی برای اولویت مشخص نیست. باید در نظر داشت که بحث در جایی است که اصل دخول واقع نشده است تا بخواهیم بحثی درباره عزل مطرح کنیم. البته میشود اولویت را به بیان دیگر و با تکیه بر آیات و روایات مطرح نمود. به این بیان که عده یا برای مسأله اختلاط میاه است و یا برای تکریم زوج. با تکیه بر این حکمت، وقتی میبینیم که در طلاق قبل الدخول در عقد دائم به دستور شارع عده لازم نیست، در اینجا بحث اختلاط میاه به دلیل عدم دخول محلی ندارد، و بحث حرمت زوج هم از جانب شارع منتفی شده است. در اینجا میتوان گفت که علت بالاولویة منتفی شده است.
از سوی دیگر در روایت اول باب اول کتاب الطلاق میخوانیم «العدّة من الماء»[4] که در اینجا تعلیل شده است و وقتی دخول صورت نگرفته است پس عده هم جایی ندارد.
دو روایت دیگر هم در این باب وجود دارد که هر دو از عبدالرحمن ابن حجاج است و یکی با سند صحیح و دیگری با سند موثقه.
روایت اول که سند صحیحه دارد میگوید:
عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ثَلَاثٌ يَتَزَوَّجْنَ عَلَى كُلِّ حَالٍ- الَّتِي لَمْ تَحِضْ وَ مِثْلُهَا لَا تَحِيضُ- إِلَى أَنْ قَالَ وَ الَّتِي لَمْ يُدْخَلْ بِهَا- وَ الَّتِي قَدْ يَئِسَتْ مِنَ الْمَحِيضِ الْحَدِيثَ.[5]
در اینجا اطلاق عبارت شامل عقد متعه هم میشود و اختصاص به عقد دائم و طلاق ندارد.
روایت دیگر هم موثقه عبدالرحمن است که میفرماید:
عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ثَلَاثٌ يَتَزَوَّجْنَ عَلَى كُلِّ حَالٍ- الَّتِي لَمْ تَحِضْ وَ مِثْلُهَا لَا تَحِيضُ- إِلَى أَنْ قَالَ وَ الَّتِي لَمْ يُدْخَلْ بِهَا- وَ الَّتِي قَدْ يَئِسَتْ مِنَ الْمَحِيضِ الْحَدِيثَ.[6]
هر دو این روایات بالاطلاق بر بحث ما دلالت دارند و نیاز به اتکا به اولویت نیست.
عده غیر بالغه و یائسه
صاحب تحریر الوسیله در فرع بعد میفرمایند:
«و إن كان بعده و لم تكن غير بالغة و لا يائسة فعليها العدة»
در بخشی از این روایت به مفهوم اتکا شده است. یعنی بعد از دخول باشد ولی غیر بالغه یا یائسه نباشد. اما اگر صغیره یا یائسه باشد چرا عده ندارد؟ در اینجا نیاز به دلیل خاص هست. ایشان در بحث طلاق هم تصریح میکنند که در این دو مورد عده لازم نیست. البته درباره این دو مورد باید توجه داشت که قول مشهور بین اصحاب و از جمله شیخ مفید و شیخ طوسی و سلّار و ابوالصلاح و ابن براج و ابن حمزه چنین است که معنایش این است که قول مخالف هم دارد. صاحب جواهر از ابتدا در مسأله تردید میکند. ایشان میگوید:
«لم نعرف القائل بالأولى عدا من سمعت، بل ربما ظهر من غير واحد دعوى الإجماع في مقابله، حتى أن الشيخ ره حكاه عن معاوية بن حكيم من متقدمي فقهائنا، و عن جميع المتأخرين منهم.»[7]
این نشان میدهد که این دو مورد محل اختلاف و بحث است.
چند روایت به عنوان دلیل
اما چند روایت به عنوان دلیل در این باب وجود دارد. یکی از آنها روایت آخری است که قرائت شد:
عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ثَلَاثٌ يَتَزَوَّجْنَ عَلَى كُلِّ حَالٍ- الَّتِي لَمْ تَحِضْ وَ مِثْلُهَا لَا تَحِيضُ- إِلَى أَنْ قَالَ وَ الَّتِي لَمْ يُدْخَلْ بِهَا- وَ الَّتِي قَدْ يَئِسَتْ مِنَ الْمَحِيضِ الْحَدِيثَ.[8]
مشابه این روایت، روایت موثقه عبدالرحمن است که ذکر شد. شاید نقل عبدالرحمن یک بیان از امام(ع) باشد چرا که مضمون هر دو روایت یکی است و تفاوتی با هم ندارد و در هر دو روایت این سه مورد را از لزوم عده نگه داشتن خارج دانسته است.
علاوه بر این در روایت دیگری میخوانیم:
3 باب 2: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا ع فِي الرَّجُلِ يُطَلِّقُ الصَّبِيَّةَ الَّتِي لَمْ تَبْلُغْ- وَ لَا يَحْمِلُ مِثْلُهَا وَ قَدْ كَانَ دَخَلَ بِهَا- وَ الْمَرْأَةَ الَّتِي قَدْ يَئِسَتْ مِنَ الْمَحِيضِ- وَ ارْتَفَعَ حَيْضُهَا فَلَا يَلِدُ مِثْلُهَا- قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِمَا عِدَّةٌ وَ إِنْ دَخَلَ بِهِمَا.[9]
همچنین در روایت دیگری از حمّاد بن عثمان آمده است:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الَّتِي قَدْ يَئِسَتْ مِنَ الْمَحِيضِ- وَ الَّتِي لَا يَحِيضُ مِثْلُهَا قَالَ لَيْسَ عَلَيْهَا عِدَّةٌ.[10]
در روایت دیگری از جمیل ابن درّاج میخوانیم:
وَ عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا ع فِي الرَّجُلِ يُطَلِّقُ الصَّبِيَّةَ الَّتِي لَمْ تَبْلُغْ وَ لَا يَحْمِلُ مِثْلُهَا- فَقَالَ لَيْسَ عَلَيْهَا عِدَّةٌ وَ إِنْ دَخَلَ بِهَا.
همچنین روایت زیر که میفرماید:
عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ وَ عَنِ الرَّزَّازِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ وَ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ سَمَاعَةَ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْن ِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: الَّتِي لَا تَحْبَلُ مِثْلُهَا لَا عِدَّةَ عَلَيْهَا.[11]
زنی که حامله نمیشود عده ندارد که شامل صغر سن و یا یأس میشود. از سوی دیگر شاید بتوان به نحوی از این روایات برای بحث قبلی استفاده نمود. چرا که در این روایات به این مسأله اشاره میشود که «و ان دخل بها»؛ گویا اینکه اگر دخولی صورت نگرفته باشد مسلّم است که عده لازم نیست.