< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی محقق‌داماد

96/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب النكاح/نكاح المتعة /عده

 

اشاره

حضرت استاد در این جلسه ضمن ادامه بحث درباره مفاد قید ﴿ان ارتبتم﴾ به نقد نظریه سید مرتضی در این باب می‌پردازند. ایشان از یک سو متن سید را در انتصار را تحلیل نموده و به وجود تهافت در صدر و ذیل کلام ایشان اشاره می‌نمایند. از سوی دیگر با تکیه بر اقوال مفسران شیعه و تحلیل آیات قرآن کریم، به این نتیجه می‌رسند که منظور از شک در این آیه، شک موضوعی است و نه شک حکمی. ایشان در گام بعدی به سراغ جمع دو دسته روایات بحث می‌روند و اشاره می‌کنند که جمع به دو صورت ممکن است: جمع روایات معتبر با هم و جمع کلی روایات. ایشان در این جلسه صرفا به جمع اول اشاره می‌کنند.

حلقه محوری در این جمع توجه به معنای لغوی و اصطلاحی کلمه «یائسه» است. از این جهت، یائس در لغت معنایی اعم از اصطلاح فقهی را دارد. با تکیه بر همین نکته و دقت در متن روایات دسته اول و دوم می‌توان به این نتیجه رسید که روایات دسته اول که لزوم حیض را از یائسه نفی می‌کرد، مربوط به یائسه در اصطلاح فقهی است و روایات معتبره دسته دوم مورد خاص را مد نظر دارد و منظور از یائسه در این روایات، یائسه لغوی است. در حقیقت بین دو دسته روایات معتبره در این بحث، عموم و خصوص مطلق وجود دارد که جمع آن به تخصیص زدن عمومات با روایات خاص است.

زمینه بحث

گفتگو درباره مفاد آیه شریفه چهارم سوره طلاق بود که می‌فرماید:

﴿وَ اللّٰائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسٰائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلٰاثَةُ أَشْهُرٍ وَ اللّٰائِي لَمْ يَحِضْنَ﴾

بحث به این سؤال رسید که معنای ﴿ان ارتبتم﴾ چیست؟ آیا معنای آن شک در موضوع است یا شک در حکم؟ مشهور فقهای شیعه این قید را شک در موضوع دانسته‌اند ولی مرحوم سید مرتضی این قید را به معنای ریبه در حکم دانسته‌ است. ما ضمن احترام به مقام شامخ سید مرتضی اشاره کردیم که احکام شرعی در همه موارد، تا زمانی که بیان نشود، محل جهل است و معنا ندارد که در این مورد خاص به این نکته اشاره شود و در موارد دیگر چنین قیدی مطرح نشود. لذا در قرآن مجید هم در هیچ کجا چنین مطلبی سابقه ندارد؛ در حالی که احکام جدید هم بیان شده است. البته در برخی از موارد مسبوق به سؤال از طرف یهود یا امثالهم بوده است و آیه به این شکل وارد شده است که ﴿یسئلونک عن الأهلّة﴾ یا ﴿یسألونک عن الکلالة﴾ و... .

بنابراین با تکیه بر روش بیان آیات قرآن به این نتیجه می‌رسیم اینکه «ان ارتبتم» به معنای شک در حکم باشد بسیار مستبعد است.

نقد کلام سید مرتضی

علاوه بر نکته‌ای که درباره ساختار آیات قرآن کریم ذکر شد، دقت در کلام خود سید مرتضی نشان می‌دهد که در کلام ایشان شاهد نوعی تهافت هستیم. ایشان در صدر کلام خودشان در پاسخ به این سؤال که آیا عبارت ﴿و اللائی یئسن من نسائکم﴾ شامل این موارد ثلاثه مورد بحث می‌شود یا نه؟ تأکید می‌نماید که بلی چون این مورد عام است و شامل همه موارد می‌شود و بیان خداوند کامل است و قید ﴿لا یحضن مثلها﴾ را نیاورده است. ولی ایشان در ادامه مطلب و ذیل آیه، فرمود: «ولا یجوز أن یکون الارتیاب بأنها آیسة او غیر یائسة لانه تعالی قد قطع فی الایة علی الیأس من المحیض بقوله تعالی و اللائی کذا و المشکوک فی حالها و المرتاب فی انّها تحیض او لا تحیض لا تکون آیسة».

در حقیقت ایشان در ابتدای، بحث این آیه را مفید برای بحث ندانستند چرا که در ابتدا اشاره کردند که مشهور می‌گویند این آیه در مورد کسی بحث می‌کنند که آیسه است و مثلها لا تحیض، در صورتی که در این آیه این قید وجود ندارد. ایشان می‌گوید:

«أول ما نقوله: إن الشرط المذكور في الآية لا ينفع أصحابنا، لأنه غير مطابق لما يشرطونه، و إنما يكون نافعا لهم الشرط لو قال تعالى: إن كان مثلهن لا تحيض في اليائسات و في اللائي لم يبلغن المحيض إذا كان مثلهن لاتحيض». یعنی این عبارت تطبیق با یائسات نمی‌کند. «لانه تعالی قد قطع فی الایة علی الیأس من المحیض». پس اینها جزء موضوع است.

سؤال اینجاست که آیا عبارت ﴿و اللائی یئسن من المحیض﴾ مربوط به کسی است که «مثلها لاتحیض» یا اعم از آن است. صدر عبارت می‌گوید اعم است ولی ذیل مخصوص به آن می‌داند. ذیل عبارت می‌گوید یأس در اینجا همان یأس اصطلاحی است ولی صدر این را رد می‌کند.

برای دقت بیشتر لازم است توجه شود که «آیس» معنای لغوی مشخصی دارد ولی در اصطلاح، معنای ویژه خود را دارد. ممکن است زنی نسبت به خودش یقین داشته باشد که حیض نمی‌بیند ولی چنین زنی از نظر فقهی زن یائسه نیست، بلکه زن یائسه زنی است که زنان هم سن او هم حیض نمی‌شوند. بنابراین رابطه بین معنای لغوی و معنای اصطلاحی، عموم و خصوص مطلق است. زنی که خودش مأیوس از حیض است اگر در سنی باشد که امثالش هم حیض نمی‌شوند، به اصطلاح فقهی هم یائسه محسوب می‌شود ولی اگر در این سن نیست، اصطلاحا یائسه محسوب نمی‌شود. این مسأله حتی در رساله‌های فارسی هم ذکر شده است.

ولی مرحوم سید در ابتدای کلامشان تأکید می‌کنند که این آیه به معنای عام اشاره دارد و کلام فقها در اصطلاح خاص است و بنابراین فایده‌ای برای فقها ندارد ولی در ذیل کلامشان این مورد را شامل عموم می‌دانند. بنابراین صدر و ذیل عبارت سید با نوعی تهافت روبرو است.

تبیین معنای آیه

اشاره کردیم که ارتیاب در حکم بعید است. در ثانی وقتی به روایات و مفسران خودمان مراجعه می‌کنیم می‌بینیم که مرحوم طبرسی این آیه را اینگونه معنا می‌کنند:

الْبَيَانِ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى ﴿وَ اللّٰائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ من نسائکم ان ارتبتم﴾- فَلَا تَدْرُونَ لِكِبَرٍ ارْتَفَعَ حَيْضُهُنَّ- أَمْ لِعَارِضٍ فعدتهن ثلاثة اشهر.[1]

نمی‌داند که نبود حیض به دلیل سن است یا مشکل خاصی به وجود آمده است. ایشان ریب در اینجا را به معنای شک در موضوع مطرح می‌کنند. خصوصا اینکه قید ﴿و مثلهن لا تحیض﴾ در آیه ذکر نشده است.

باید در نظر داشت که هر مشرّعی وقتی می‌خواهد حکم را بیان کند لازم است موضوع را به دقت بیان کند. مثلا الخمر حرام یا المسکر حرام. بنابراین آیه شریفه هم مطلق است و آمده است ﴿و اللائی یئسن من المحیض﴾ و در خود آیه هم قید ﴿و مثلهن لا تحیض﴾ مطرح نشده است. در چنین مواردی بسیار اتفاق می‌افتد که این حیض نشدن آیا به خاطر عارض یا به خاطر کبر سن باشد و این مسأله استبعادی ندارد. خصوصا اینکه در گذشته سن دقیق افراد معلوم نبود و حتی هنوز هم سن دقیق بعضی از بزرگان برای ما روشن نیست. در زن‌ها هم بسیار پیش می‌آید که تاریخ تولدشان را نمی‌دانند. آیه کریمه می‌گوید چنین زنی که به هر دلیلی سن خود را نمی‌داند، باید به این حکم احتیاطی عمل کند. این حکم احتیاطی بیان می‌کند که چنین زنی سه ماه عده نگه دارد. چنین احتمالی هم با عبارت آیه همخوان است و هم با اعتبار. البته قید لعارض در برخی روایات به شکل دیگری بیان شده است که آن هم مؤید همین معنا است و نشان می‌دهد که دو معنا نیست.

28341- 7- وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: عِدَّةُ الْمَرْأَةِ الَّتِي لَا تَحِيضُ- وَ الْمُسْتَحَاضَةِ الَّتِي لَا تَطْهُرُ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ- وَ عِدَّةُ الَّتِي تَحِيضُ- وَ يَسْتَقِيمُ حَيْضُهَا ثَلَاثَةُ قُرُوءٍ- قَالَ وَسَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنِ ارْتَبْتُمْ مَا الرِّيبَةُ- فَقَالَ مَا زَادَ عَلَى شَهْرٍ فَهُوَ رِيبَةٌ- فَلْتَعْتَدَّ ثَلَاثَةَ أَشْهُرٍ- وَ لْتَتْرُكِ الْحِيَضَ- وَ مَا كَانَ فِي الشَّهْرِ لَمْ يَزِدْ فِي الْحَيْضِ عَلَى ثَلَاثِ حِيَضٍ- فَعِدَّتُهَا ثَلَاثُ حِيَضٍ.[2]

قید «و لتترک الحیض» به معنای این است که باید اعتداد به حیض را کنار بگذارد. مرحوم شیخ طوسی ذیل این روایت در استبصار و تهذیب مطلبی دارند که مرحوم صاحب وسائل پس از نقل این روایت این مطلب را از شیخ نقل می‌کنند:

«قَالَ الشَّيْخُ الْوَجْهُ فِيهِ أَنَّهُ إِنْ تَأَخَّرَ الدَّمُ عَنْ عَادَتِهَا أَقَلَّ مِنَ الشَّهْرِ فَلَيْسَ لِرِيبَةِ الْحَبَلِ بَلْ رُبَّمَا كَانَ لِعِلَّةٍ فَلْتَعْتَدَّ بِالْأَقْرَاءِ فَإِنْ تَأَخَّرَ الدَّمُ شَهْراً فَإِنَّهُ يَجُوزُ أَنْ يَكُونَ لِلْحَمْلِ فَتَعْتَدُّ ثَلَاثَةَ أَشْهُرٍ مَا لَمْ تَرَ فِيهَا دَماً.[3]

بنابراین امام(ع) در این روایت ریب را به ریب در موضوع معنا می‌کنند؛ به این معنا که ممکن است ریب که به واسطه تأخیر در حیض به وجود آمده است به دلیل کبر سن باشد یا مریضی و یا حمل. پس دو معنا در اینجا نیست. بنابراین از بیان مرحوم طبرسی و این روایت می‌توان نتیجه گرفت که منظور از ریب، در موضوع است وآن هم همین مسأله که آیا این زن یائسه اصطلاحی شده است یا به جهت خاصی حیض نشده است. با این احتمالات و مؤیدات حتی اگر احتمال مرحوم سید هم باقی بماند، دلیل برای مرحوم سید مرتضی نمی‌شود؛ چرا که وقتی احتمال آمد استدلال باطل می‌شود. و ایشان نمی‌تواند به این آیه بر خلاف قول مشهور استدلال کند و همین اندازه برای ما کافی است.

بررسی روایات بحث

اشاره کردیم که طائفه اول روایات غیر مدخول بها را که قبلا جدا کردیم و این دو دسته عده ندارند. هشت روایت در این باب وجود داشت که دو روایت آن عبارت بود از صحیحه و موثقه عبدالرحمن بن حجاج و دو روایت از جمیل، دو روایت هم از حمّاد که یکی بلا واسطه و یکی مع الواسطه بود. در مقابل روایت دسته دوم قرار داشت که قائل به لزوم عده برای این زنان شده است. حال باید دید که جمع روایات چگونه است؟

ما به دو صورت می‌توانیم به این موضوع بپردازیم: یکبار می‌توان روایات صحیح و موثق دو دسته را در مقابل هم قرار دهیم. این روایات در گروه اول سه روایت است و در گروه دوم دو روایت هستند. بنابراین در این روش روایات معتبر را با هم جمع کنیم که طبعا این کار آسان‌تر است. ولی ممکن است بگوییم لازم است تمام روایات را با همدیگر مد نظر قرار داد. ما هر دو راه را مد نظر قرار می‌دهیم.

شکل اول جمع روایات (جمع روایات صحیحه)

در دسته اول صحیحه عبدالرحمن بن حجاج و موثقه او و صحیحه‌ای هم از حمّاد داشتیم که جمعا سه روایت می‌شود.

اما روایات دسته دوم عام است.

مضمره ابوبصیر:

التی لم تبلغ الحیض: ثلاثة اشهر و التی قد قعدت من المحیض ثلاثة اشهر.

در روایات دسته دوم روایات معتبر عبارتند از صحیحه ابن سنان:

فی الجاریة التی لم تدرک الحیض قال یطلقها زوجها بالشهور.

این روایت مربوط به شخص خاص است و ارتباطی با «لا تحیض مثلها» ندارد.

همچنین صحیحه حلبی که می‌گوید: عدّة المرأة التی لاتحیض؛ این روایت هم مربوط به شخص است چرا که قید «و لا تحیض مثلها» را ندارد.

بخلاف روایات دسته اول؛ مثلا صحیحه عبدالرحمن می‌گوید:

قال ابوعبدالله ثلاث یتزوجّن علی کلّ حال؛ التی لم یحض و مثلها لا تحیض.

از ابتدا بحث روی یائسه اصطلاحی مطرح شده است. تفاوت این دو نوع یأس با توضیحاتی که درباره آیه دادیم مشخص است. یک یأس شخصی داریم و یک یأس اصطلاحی که در اصطلاح «لا تحیض مثلها» هم ضمیمه‌اش است.

همچنین موثقه عبدالرحمن بن حجاج نیز چنین است. آن عبارت هم دقیقا شبیه همین عبارت است: «ثلاث یتزوّجن علی کلّ حال التی یئست من المحیض و مثلها لا تحیض.» این عبارت در بحث از آیه هم برای ما مفید است. در اینجا هم می‌بینیم در تعبیر خود روایت یئست من المحیض در تعبیر امام آمده است ولی بعد مقید می‌کند که «و مثلها لاتحیض». که معنای این عبارت این است که یأس اعمّ است از اینکه یائس اصطلاحی یا شخصی باشد. آنچه در ذیل آیه کریمه بر آن اصرار داشتیم از متن این روایت هم استفاده می‌شود.

بنابراین، این دو روایت در مورد خصوص یائسه اصطلاحی عده را نفی می‌کند در حالی که در دو روایت قبل، اعم منظور است. چرا که لا یحضن مثلها نداشت و رابطه بین این دو دسته روایت عموم و خصوص مطلق می‌شود. که در این صورت جمع بین این دو دسته آسان است. روایات خاص، روایات عام را تخصیص می‌زند. دسته عام می‌گوید کلّ یائسات ثلاثة قروء ولی دسته خاص می‌گوید یائسه اصطلاحی عده ندارد.

در صحیحه حماد هم می‌خوانیم: «سألت اباعبدالله عن التی یئست من المحیض و التی لا تحیض مثلها» که در اینجا هم مقید شده است و امام فرمود «لیس علیها عدّة». بنابراین اگر بخواهیم به روایات معتبر در این دو گروه توجه کنیم، مشکلی در این روایات نیست.


[1] وسائل الشيعة؛ ج‌22، ص: 190.
[2] وسائل الشيعة؛ ج‌22، ص: 186.
[3] وسائل الشيعة؛ ج‌22، ص: 186.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo