درس خارج فقه استاد سید علی محققداماد
96/09/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب النكاح/نكاح المتعة /عفیفه بودن زن
خلاصه
بحث در این جلسه در ادامه مباحث جلسه قبل درباره مسأله هفدهم پیگیری میشود. حضرت استاد در بخش اول به استحباب «عفیفه» بودن زوجه در متعه پرداخته و روایات این مسأله را بیان و بررسی مینمایند. ایشان همچنین به این شبهه پاسخ میدهند که عقد متعه زن غیر شیعه چگونه میتواند صحیح باشد در حالی اهل سنت قائل به حلیّت متعه نیستند؟!
بخش دوم بحث به بررسی فراز دیگری از این مسأله اختصاص دارد که به استحباب بررسی وضعیت زن پیش از عقد اشاره دارد. عمده دلیل در این مسأله روایت ابی مریم است.
زمینه
بحث درباره این فراز از مسأله 17 بود که میفرماید: «و یستحب أن تکون مؤمنة عفیفة». درباره استحباب عفیفه بودن در جلسه روز گذشته بحث کردیم و امروز به قید «مؤمنه» میپردازیم. مؤمنه در اینجا به معنای تشیع است که چند روایت در این رابطه وجود دارد. البته مضامین روایات در این باره مختلف است و فکر میکنم که ناظر به جهات گوناگونی باشد. باید توجه داشت که قضیه متعه خصوصا در زمان ائمه علیهمالسلام و با توجه به اختلاف شدید که در این قضیه بین مکتب اهل بیت و دیگران وجود داشته است، عوارضی را به دنبال داشت که این روایات ناظر به همان عوارض است. دو روایت در این بحث وارد شده است.
یکی روایت محمد بن اسماعیل از امام رضا(ع) که میفرماید:
26430- 2- وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الرِّضَا ع فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ- لَا يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَتَزَوَّجَ إِلَّا بِمُؤْمِنَةٍ أَوْ مُسْلِمَةٍ.[1]
البته در این روایت قید «مسلمة» هم اخذ شده است که این قید اعم از «مؤمنه» است؛ ولی ابتدا قید «مؤمنة» ذکر شده است و در مرحله بعدی به صورت عام قید مسلمه مطرح شده است. این نشان دهنده اولویت ازدواج با مؤمنه است و اگر چنین امکانی پیدا نشد نوبت به مسلمه میرسد.
روایت دیگر را حسن تفلیسی از امام رضا(ع) نقل میکند که میفرمایند:
26431- 3- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ حُكَيْمٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُقْبَةَ عَنِ الْحَسَنِ التَّفْلِيسِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا ع أَ يُتَمَتَّعُ مِنَ الْيَهُودِيَّةِ وَ النَّصْرَانِيَّةِ- فَقَالَ يُتَمَتَّعُ مِنَ الْحُرَّةِ الْمُؤْمِنَةِ أَحَبُّ إِلَيَّ- وَ هِيَ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنْهَ.[2]
البته در این روایت، دو مورد یهودیه و نصرانیه نفی نشده است ولی در عین حال تأکید بر ازدواج با مؤمنه است.
شبهه در ازدواج با منکر حلیت متعه
ما شبههای در ذهنمان هست که ندیدهام آقایان جایی مطرح کنند. سؤال اینجاست که وقتی انشاء نیاز به قصد دارد، چگونه ممکن است اهل سنت که قائل به عدم مشروعیت متعه هستند، قصد به این امر پیدا کنند؟!
ما در اینجا یک روایت داریم که به نظر میرسد قصد دارد پاسخ این شبهه را بدهد. در این روایت میخوانیم:
26429- 1- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ إِسْحَاقَ الْحَذَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْعِيصِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ نَعَمْ- إِذَا كَانَتْ عَارِفَةً؛ قُلْنَا فَإِنْ لَمْ تَكُنْ عَارِفَةً- قَالَ فَاعْرِضْ عَلَيْهَا وَ قُلْ لَهَا فَإِنْ قَبِلَتْ فَتَزَوَّجْهَا- وَ إِنْ أَبَتْ أَنْ تَرْضَى بِقَوْلِكَ فَدَعْهَا الْحَدِيثَ.[3]
همانطور که گفتیم عارفه به معنای شیعه است. اما در این روایت سؤال شده است که اگر زن عارفه نباشد، باید چه کرد؟ امام میفرماید مسأله متعه را برایش روشن کن و احکامش را برایش بیان نما؛ اگر با این شرایط قبول کرد که صحیح است اما اگر این چارچوب را نپذیرفت او را رها کن. بنابراین متعه با اهل سنت هم امکان پذیر است، به شرط اینکه زن شرایط این نکاح را درک کرده و بپذیرد. پس معنای این روایت چنین نیست که زن لازم است ابتدا شیعه شود و بعد قبول کند؛ بلکه همین اندازه که احکام متعه را پذیرفت و قصد آن را پیدا کرد کفایت میکند.
اشکال: آیا میتوان با توجه به این روایت از اهل سنت به اهل کتاب هم تعمیم داد؟
پاسخ: شرط عمومی در تمام انشائات این است که کسی که میخواهد انشاء کند، ماهیت عقد و انشاء را درک کند. این مسأله در کلام فقها با قید لزوم «قصد» مطرح شده است و تفاوتی ندارد که چه عقدی باشد؛ بیع، اجاره، مساقات، مزارعه و... . در تمام این موارد باید این معنا را قصد کند. البته همین اندازه که بفهمد چه چیزی را انشاء میکند در تحقق این قصد کفایت میکند.
استفسار از وضعیت زن
در فراز بعدی این مسأله میخوانیم:
« یستحبّ أن تکون المتمتّع بها مؤمنة عفیفة، والسؤال عن حالها قبل التزویج؛ وأنّها ذات بعل أو ذات عدّة أم لا، وأمّا بعده فمکروه.»
مستحب است مرد از زنی که قصد ازدواج متعه با او را دارد درباره وضعیت شوهر داشتن او یا در عده بودنش سؤال کند. البته این سؤال شرط صحت عقد نیست و حمل فعل مؤمن بر صحت، دلالت بر صحیح بودن عقد دارد و همین اندازه که زن برای متعه اعلام آمادگی کرد نشان میدهد که مانعی در بین نیست. ولی از این جهت که گاهی اوقات ممکن است زنی از روی معصیت این کار را بکند و مرد دچار معصیت شود این مسأله مطرح شده است. البته در چنین فرضی، مرد معذور است ولی در تمام مواردی که میگوییم مرد معذور است، بحث فعلیت است ولی واقع امر تغییر پیدا نمیکند. در این صورت مرد عقاب نمیشود و اساسا برائت به معنای رفع عقوبت است و نه تغییر در واقعیت امر. از این جهت خوب است که از ابتدای امر، مرد درباره وضعیت زن سؤال کند. البته ممکن است زنی که قصد گناه دارد، در پاسخ به سؤال مرد دروغ بگوید، ولی خود سؤال و جواب، زمینه روشن شدن حقیقت را آماده میکند و حتی گاهی کذب، در استفسار روشن میشود.
در این مورد روایت ابیمریم وارد شده است که از امام باقر علیهالسلام میفرماید:
26426- 1- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ سُئِلَعَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ إِنَّ الْمُتْعَةَ الْيَوْمَ لَيْسَتْ كَمَا كَانَتْ قَبْلَ الْيَوْمِ إِنَّهُنَّ كُنَّ يَوْمَئِذٍ يُؤْمَنَّ وَ الْيَوْمَ لَا يُؤْمَنَّ فَاسْأَلُوا عَنْهُنَّ.[4]
البته زمان سابقی که امام باقر(ع) میفرمایند، منظور زمان بعد از پیامبر(ص) تا زمان امام باقر(ع) است. در این مدّت اگر متعهای واقع میشد چون اختصاص به شیعیان خاص داشت، زنها مورد اطمینان بودند. اما در زمان صدور حدیث، وضعیت جامعه اسلامی تغییر کرده بود و ارتباط با روم و کشورهای دیگر به وجود آمده و بحث آمد و رفت موالی و کنیزها و... وجود داشت و وضعیت فرهنگی جامعه اسلامی دچار تغییراتی شده بود. حتی در مورد شیعیان هم این اطمینان نبود که از روی هوس کار خلافی را انجام ندهند.
بررسی روایت
سند این روایت صحیح و دلالتش هم کامل است و امام(ع) میفرماید سؤال کنید. البته این سؤال واجب نیست. این نکته را با توجه به روایات دیگر، و همچنین توجه به اصل صحت در عقد بدون سؤال متوجه میشویم. اما در هر حال همین که تعلیل روایت سراغ این مسأله آمد، نشان میدهد که روایت ظهوری بیش از استحباب ندارد.
اما در متن روایت مطالبی نیاز به دقت دارد. از جمله اینکه منظور از «یؤمنّ» چیست؟ آیا به این معنا است که این زنها قبلا شیعه بودند ولی حالا نیستند؟ ممکن است بگوییم این کلمه در اینجا به معنای شیعه بودن نیست، بلکه به معنای اعتقاد و باور به متعه است. اما این سؤال پیش میآید که آیا اعتقاد نداشتن به به متعه باعث میشود زن شوهر دار متعه شود؟! چنین تعلیلی با این متن همخوانی ندارد. بلکه چنین برداشتی دلیل بر خلاف میشود؛ یعنی وقتی باور به متعه نداشته باشد، اساسا اقدام به متعه نمیکند؛ در صورتی که فرض روایت این است که زن اقدام به متعه کرده است. بلکه با دقت در متن روایت مشخص میشود که مراد از ایمان در اینجا امن از زنا است.
اما این مسأله هم باید مورد توجه قرار گیرد که این سؤال باید از چه کسی انجام شود؟ اگر منظور سؤال از خودش باشد، ممکن است بگوییم در صورتی که زن قصد حرام داشته باشد، ممکن است دروغ بگوید. بلکه ممکن است سؤال از دیگران درباره زن مطرح باشد و شاید برخی از بزرگان فرموده باشند که بر اساس اعتبار، همین معنا صحیح است. مؤید این مطلب و حتی دلیل بر این مطلب هم متن روایت است که میفرماید: «فاسألوا عنهن».
در اینجا سؤال متعدّی با عن شده است و وقتی ماده «سؤال» متعدی با «عن» شد، ظهور در سؤال از دیگری درباره فرد دارد. المنجد درباره ماده سؤال تصریح میکند: «یؤدّی بنفسه الی مفعولین و اذا کان بمعنی الاستخبار یتعدّی الی الاوّل بنفسه و الی الثانی بعن، نحو سألته عن حاله».در حالی که در صورت سؤال از خود شخص، ماده سوال متعدی بنفسه است. مانند آیه شریفه که میفرماید: ﴿فاسألوهنّ من وراء حجاب﴾[5] .
اما در عین حال ما فکر میکنیم فینفسه این معنا در این مورد صحیح نیست و بعید است که مراد روایت، سؤال از حال زن از دیگران باشد. چرا که در زمان امام باقر(ع) متعه یک کار تقیهای محسوب میشد. چه تقیه از نظر مذهب؛ چرا که اهل سنت آن را حرام میدانند و چه از این جهت که فرد در خانواده خودش هم تقیه میکرد چرا که این کار را عار میدانستند و شواهد بسیاری بر این مسأله در روایات داریم. مثلا روایتی که از امام(ع) سؤال میکند که من متعه شدهام و حالا مدّت تمام شده است یا زمان را بخشید و الان در عدّه هستم. ولی خواستگاری دارم که به اجبار خانواده مجبورم با او ازدواج کنم؛ باید چه کنم؟ امام(ع) راهکار را نشان او میدهند. امام(ع) فرمود الان صیغه بخوان و سر سفره عقد بنشین ولی تمکین نکن تا عدهات بگذرد و بعد از آن از شوهرت بخواه تا دوباره عقد را بخوانید. و بهانه کن که روز اول راضی نبودم ولی حال بعد از گذشت این زمان علاقه تو در دلم جای گرفته است. بنابراین به نظر میرسد آنچه که مستحب است، سؤال در حد معقول از خود زن است و تحقیق این مسأله از دیگران حتی در زمان فعلی هم ممکن نیست.