درس خارج فقه استاد عباس مسلمیزاده
1402/07/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الطهارة/النجاسات /کافر کتابی
بحث دربارهی طهارت یا نجاست اهل کتاب بود و دو دسته روایات در این رابطه وجود داشت که در دستهی اول حضرات معصومین علیهمالسلام از سؤر اهل کتاب و مؤاکله و ارتباط با آنها نهی کردند. اما در دستهی دوم نهی و اشکالی در ارتباط با اهل کتاب وجود نداشت. در مقام جمع بین این دو گروه از روایات، بیان شد که دستهی دوم بر دستهی اول ترجیح دارد، زیرا دستهی اول ظهور در نجاست داشت و دستهی دوم صریح و نص در طهارت بود و نص بر ظاهر مقدم است.
ارتکاز روات بر طهارت اهل کتاب
علاوه بر این، در روایت اینگونه آمده است:
أَحْمَدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ الطَّبْرِسِيُّ فِي الْإِحْتِجَاجِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى صَاحِبِ الزَّمَانِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عِنْدَنَا حَاكَةٌ مَجُوسٌ يَأْكُلُونَ الْمَيْتَةَ وَ لَا يَغْتَسِلُونَ مِنَ الْجَنَابَةِ وَ يَنْسِجُونَ لَنَا ثِيَاباً فَهَلْ تَجُوزُ الصَّلَاةُ فِيهَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تُغْسَلَ فَكَتَبَ إِلَيْهِ فِي الْجَوَابِ لَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ فِيهَا.[1]
از امام علیهالسلام سؤال شده که در نزد ما عدهای خیاط زرتشتی هستند که میته میخورند، غسل جنابت انجام نمیدهند و از سویی برای ما لباس هم میدوزند، آیا نماز خواندن در این لباس قبل از اینکه آن را بشوییم، جایز است؟ امام علیهالسلام در جواب فرمودند: نماز در این لباس اشکالی ندارد.
در روایت دیگر، ابوجمیله از امام صادق علیهالسلام سؤال میکند: ثوب مجوسی را بپوشم و در آن نماز بخوانم؟ امام علیهالسلام فرمود: بله. گفتم: آنها خمر مینوشند؟ امام فرمود: ما لباس سابری میخریم، آن را میپوشیم و آن را نمیشوییم:
رَوَى أَبُو جَمِيلَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنْ ثَوْبِ الْمَجُوسِيِّ أَلْبَسُهُ وَ أُصَلِّي فِيهِ قَالَ نَعَمْ قَالَ قُلْتُ يَشْرَبُونَ الْخَمْرَ قَالَ نَعَمْ نَحْنُ نَشْتَرِي الثِّيَابَ السَّابِرِيَّةَ[2] فَنَلْبَسُهَا وَ لَا نَغْسِلُهَا.[3]
از این دسته از روایات بر میآید که طهارت اهل کتاب در نزد روات، یک امر پذیرفته شده و ارتکازی بوده. همچنین در اکثر روایاتی که تاکنون بیان شده، سؤال راوی از غسل جنابت یا نوشیدن خمر یا اکل میته یا اکل گوشت خوک آنهاست و سؤال راوی از این جهات، نشاندهندهی آن است که اصل طهارت اهل کتاب، محرز بوده است. به عبارتی دیگر، سؤال راویان به این دلیل بوده که اهل کتاب در مظان نجاست عرضی هستند، نه نجاست ذاتی. بنابراین، از مجموع این روایات اینطور استفاده میشود که افتاء بر طبق اخبار نجاست، مشکل است و این روایات احتمالاً نجاست عرضی را بیان میکنند.
مرحوم آیت الله خویی نیز همین مطلب را بیان میکند که طهارت اهل کتاب در ذهن اصحاب مرتکز بوده و در نظر آنها مسلم بوده که اهل کتاب پاک هستند؛ لذا سؤال آنها از این مسأله است که اهل کتاب شرب خمر میکنند، یا اکل میته میکنند و یا طهارت و نجاست را رعایت نمیکنند، نه از اصل طهارت یا نجاست اهل کتاب.[4]
تسالم فقها بر نجاست اهل کتاب
اما در عین حال، معظم اصحاب امامیه از قدما و متأخرین، قائل به نجاست اهل کتاب هستند. بنابراین، اینگونه میتوان گفت که لازم است در نجاست اهل کتاب احتیاط کرد. دلیل این احتیاط نیز تسالم اصحاب است، نه روایات، زیرا چنان که بیان شد، از مجموع روایات نمیتوان نجاست را برداشت کرد. تسالم یعنی عمدهی اصحاب امامیه نجاست اهل کتاب را در بین خود مسلم پنداشتهاند. البته تسالم به حد اجماع نمیرسد، بلکه بدین معناست که اکثریت یا قریب به اتفاق اصحاب، نظر یکسانی دارند و نجاست اهل کتاب را پذیرفتهاند.
سیرهی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در برخورد با اهل کتاب
سؤال: سیرهی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در برخورد با کفار اهل کتاب چگونه بوده؟
پاسخ: با توجه به قول عامه به طهارت اهل کتاب، فهم آنها از سیرهی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله این بوده که ایشان اهل اجتناب از اهل کتاب نبوده است. در برخی روایات نیز آمده است که امیرالمؤمنین علیهالسلام از برخی یهودیان چیزی قرض میگرفتند یا قرض میدادند. یا در برخی روایات ذکر شده که برخی یهودیان بر پیامبر وارد میشدند و پیامبر از آنها پذیرایی میکرد. اگر بتوان سیرهی پیامبر را در این زمینه به دست آورد، برای حکم در این مسأله بسیار راهگشاست. اما به دلیل آن که روایاتی که سیرهی پیامبر اکرم را بیان میکنند، عامی هستند، نمیتوان به راحتی به آنها استناد کرد.
عدم تعمیم حکم نجاست به غیراهل کتاب
حال اگر قائل به نجاست اهل کتاب شدیم، چه به دلیل اخبار دال بر نجاست و چه به دلیل تسالم اصحاب، آیا این نجاست فقط مختص به یهود و نصاری و مجوس است یا اصناف دیگر کفار نیز نجس هستند؟ مثلاً کافری که منکر ضروری دین است، یا کافری که کفر بالارتداد دارد و یا ناصبی است و خدا و پیامبر را قبول دارد اما با اهل بیت علیهمالسلام دشمن است، نیز نجس هستند؟
در این زمینه فقها فرمودهاند که قول به نجاست تنها مختص به اهل کتاب است (یهود، نصاری و مجوس) و شمول حکم نجاست نسبت به سایر اصناف کافر، احتیاج به دلیل دیگری دارد؛ زیرا در تمامی روایاتی که دربارهی طهارت یا نجاست بیان شد، عنوان «کافر» نیامده، بلکه اهل کتاب ذکر شدهاند. به عنوان نمونه، تعابیر روایات بدین صورت است: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنْ آنِيَةِ أَهْلِ الذِّمَّةِ وَ الْمَجُوسِ ...[5] ؛ عَنِ النَّصْرَانِيِّ يَغْتَسِلُ مَعَ الْمُسْلِمِ فِي الْحَمَّامِ ...[6] ؛ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي رَجُلٍ صَافَحَ رَجُلًا مَجُوسِيّاً ...[7] ؛ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِمَا السَّلَامُ فِي مُصَافَحَةِ الْمُسْلِمِ الْيَهُودِيَّ وَ النَّصْرَانِيَّ ....[8] بنابراین، چون عنوان کافر نیامده است، نمیتوانیم حکم را نسبت به غیراهل کتاب تعمیم دهیم.
سؤال: نمیتوان حکم را به طریق اولی به آنان نسبت داد؟
جواب: خیر، اولویت باید واضح باشد و چنین اولویتی در اینجا ثابت نیست؛ خصوصاً با توجه به اینکه بعضی از سایر اصناف کافر، خدا و پیامبر را نیز قبول دارند، اما در میان برخی از اهل کتاب عقیدهی تثلیث وجود دارد یا آن که پیامبر اسلام را قبول ندارند.
البته مرتد در صورتی که با خروج از اسلام به سراغ یکی از ادیان اهل کتاب برود، حکم اهل کتاب برای او جاری خواهد بود.
حکم ناصبی
در روایتی دربارهی ناصبی آمده است:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: ... فَأَتَيْنَا بَابَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ ... فَقَالَ لِي تَعْلَمُ يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ عَلِّمْنِي فَقَالَ ... إِيَّاكَ أَنْ تَغْتَسِلَ مِنْ غُسَالَةِ الْحَمَّامِ فَفِيهَا يَجْتَمِعُ غُسَالَةُ الْيَهُودِيِّ وَ النَّصْرَانِيِّ وَ الْمَجُوسِيِّ وَ النَّاصِبِ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ هُوَ شَرُّهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْكَلْبِ وَ إِنَّ النَّاصِبَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَنْجَسُ مِنْهُ.[9]
به این روایت استناد شده که ناصبی از اهل کتاب نجستر است، چرا که حضرت فرمود: وَ هُوَ شَرُّهُمْ.
در پاسخ به این استناد میتوان گفت که معلوم نیست مراد از «أنجس» در این روایت، نجاست شرعیه باشد؛ چون در اینجا تعبیر «شرّ» به کار رفته، احتمال میرود که مراد نجاست معنویه و دوری کردن از معاشرت با آنها باشد، نه نجاست ظاهریه.
سؤال: نجاست شامل علیاللهیها هم میشود؟
جواب: چنان که گذشت، در روایات، نجاست اهل کتاب ذکر شده است. اما مرحوم سید صاحب عروه فرموده که مراد از کافری که باقسامه نجس است، کسی است که منکر الوهیت باشد و همچنین کسانی که منکر توحید، رسالت یا ضروری دین هستند.[10] پس امثال این فرقه و کسانی مثل لائیکها یا کمونیستها که منکر الوهیت خداوند هستند، در دایرهی این حکم قرار دارند.
سؤال: توحید دارای مراتب است (توحید در خالقیت، رازقیت و ...)؛ آیا منکر بعضی از مراتب توحید هم شامل کافر است؟
پاسخ: خواهیم گفت که منظور از منکر توحید، اشاره به کسانی است که باور به تثلیث یا یزدان و اهریمن یا ثنویت دارند. و الا در برخی روایات عناوینی آمده که نسبت به آنها تعبیر «اکبر من الشرک» یا «شرک خفی» گفته شده، که اینها مد نظر نیستند.