درس خارج فقه استاد عباس مسلمی‌زاده

1402/08/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/ النجاسات/ ولد الکافر

 

بیان شد که در فرع قبلی مرحوم سید فرمودند:

و المراد بالكافر من كان منكرا للألوهية أو التوحيد، أو الرسالة، أو ضروريا من ضروريات الدين مع الالتفات إلى كونه ضروريا، بحيث يرجع إنكاره إلى إنكار الرسالة.[1]

مراد از کافر، کسی است که منکر الوهیت، یا توحید، یا رسالت و یا منکر یک ضروری از ضروریات دین باشد. در ادامه مرحوم سید برای منکر ضروری یک قید بیان کرده‌اند: مع الالتفات إلى كونه ضروريا، بحيث يرجع إنكاره إلى إنكار الرسالة. یعنی اگر عالم بود و التفات و توجه داشت که آنچه انکار می‌کند از ضروریات دین است به گونه‌ای که انکار او، به انکار رسالت بازگشت کند؛ در این صورت چنین کسی جزء کفار است. بعد فرموده‌اند: احوط آن است که اگر کسی منکر ضروری است و حتی متلفت هم نیست، از او نیز اجتناب شود؛

و الأحوط الاجتناب عن منكر الضروري مطلقا، و إن لم يكن ملتفتا إلى كونه ضروريا.[2]

پس به کسی که انکارش منجر به انکار رسالت شود، می‌توان کافر گفت، اما نسبت به کسی که انکارش منتهی به انکار رسالت نشود، به صورت قطعی نمی‌توان گفت کافر است. در این زمینه، بیان شد که برخی از علما منکر ضروری را مطلقاً کافر دانستند و استدلالاتی نیز ارائه کردند که رد آن‌ها بیان شد. در نتیجه اگر کسی منکر ضروری شود و انکار او منجر به انکار رسالت شود، کافر است، نه اینکه انکار مطلق موجب کفر شود. اگرچه مرحوم سید به خاطر اینکه بعضی از علما به طور مطلق قائل به کفر منکر ضروری هستند، در اجتناب نسبت به او احتیاط کردند. لکن این فتوا نیست و فتوای اولیه‌ی ایشان آن است که انکار ضروری در صورتی که منجر به انکار رسالت شود، موجب کفر است.

ولد کافر

فرع بعدی مرحوم سید درباره‌ی ولد کافر است:

و ولد الكافر يتبعه في النجاسة إلا إذا أسلم بعد البلوغ أو قبله، مع فرض كونه عاقلا مميزا و كان إسلامه عن بصيرة على الأقوى.[3]

بحث در این است که آیا ولد کافر در نجاست تابع کافر است یا خیر. همچنین این بحث نیز وجود دارد که در صورت کفر یکی از والدین، ولد آن‌ها به کدام‌یک ملحق می‌شود.

مرحوم محقق خوئی می‌فرماید: بحث از طهارت یا نجاست ولد الکافر، متوقف بر قول به نجاست کافر نیست.[4] یعنی این طور نیست که اگر گفتیم کافر نجس است، تکلیف فرزند او هم مشخص شود. بلکه حتی اگر قائل به طهارت کافر هم باشیم، باز هم این بحث به قوت خود باقی است، زیرا معلوم نیست که اصلاً ولد الکافر، کافر محسوب شود و در واقع، ولد الکافر موضوعی جدای از کافر است. بنابراین، ابتدا باید کافر بودن ولد کافر اثبات شود، سپس طهارت و نجاست مورد بحث قرار گیرد.

پس فرقی نمی‌کند که در بحث کافر قائل به نجاست باشیم یا قائل به طهارت. در هر صورت، بحث از ولد کافر در جای خود باقی است، زیرا یک عنوان مستقل است.

عدم ملازمه بین باب «جواز الأسر و الاسترقاق» و ما نحن فیه

توجه به این نکته نیز لازم است که فقها در باب «جواز الاسر و الاسترقاق» پذیرفته‌اند که ولد، تابع پدر و مادر است اما این مطلب با بحث از طهارت یا نجاست ولد کافر منافاتی ندارد. در باب «جواز الاسر و الاسترقاق» این مسأله مطرح است که اگر در میدان جنگ پدر و مادری اسیر شوند و فرزندشان نیز همراه با آن‌هاست، ولد نیز تابع پدر و مادر است و می‌توان او را هم اسیر گرفت؛ ولد الکافر یتبع أبویه فی جواز الأسر و الاسترقاق. اما ملازمه‌ای بین این دو باب نیست؛ یعنی این‌گونه نیست که چون در باب مذکور، ولد تابع والدین است، پس در طهارت و نجاست هم باید تابع باشد.[5]

استدلال برای نجاست ولد الکافر

برای نجاست ولد الکافر سه استدلال ذکر کرده‌اند.

استدلال اول: ولد الکافر کأبویه کافر حقیقةً؛ ولد کافر مثل پدر و مادرش کافر است، زیرا کفر امری عدمی است، یعنی عدم الاسلام. رابطه‌ی اسلام و کفر، تقابل ملکه و عدم ملکه است. کفر یعنی عدم الاسلام از کسی که شأن و قابلیت مسلمانی دارد. حال اگر پدر و مادری اسلام را انتخاب نکردند، آیا برای ولد هم عدم الاسلام صدق می‌کند؟ بله، برای ولد هم شأنیت عدم الاسلام را دارد.

اشکال: طبق روایات عدم الاسلام به تنهایی مساوق با کفر نیست. اگر چه کفر امری عدمی است، اما امر عدمی ویژه و خاص. یعنی کفر امری عدمی است که در خارج ابراز و اظهار شود. پس تا وقتی عدم الاسلام در خارج ابراز نشود، کفر محقق نمی‌شود؛ همان‌گونه که اسلام نیازمند به اظهار است. در نتیجه کسی که از پدر و مادر کافر به دنیا آمده، پس از بلوغ برای اثبات اسلام یا کفر باید آن را اظهار کند.[6]

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo