درس خارج فقه استاد عباس مسلمی‌زاده

1402/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/ النجاسات/ المجسمة و المجبرة و المفوضة

 

بیان شد که مرحوم سید در مسئلهٔ دوم ذیل بحث کافر فرمودند:

لا إشكال في نجاسة الغلاة و الخوارج و النواصب، و أما المجسمة و المجبرة و القائلين بوحدة الوجود من الصوفية إذا التزموا بأحكام الإسلام فالأقوى عدم نجاستهم، إلا مع العلم بالتزامهم بلوازم مذاهبهم من المفاسد.[1]

درباره‌ی غلاة، خوارج و نواصب بحث شد و احکام این گروه‌ها بیان شد. حال سخن درباره‌ی مجسمه و مجبره است.

مجسّمه

برخی قائل هستند که خدای متعال دارای جسم است. البته باور به جسم داشتن خداوند، به دو شکل اظهار شده است:

    1. خدای متعال همچون انسان و سایر اشیا، جسم حقیقی دارد؛ یعنی دارای دست‌وپا است؛ اما سایر اجسام را او به وجود آورده و خلق کرده است. ازآنجایی‌که لازمه‌ی این دیدگاه، دارابودن طول و عرض و ارتفاع و نیازمندی به مکان و نفی قدیم بودن و حادث دانستن خداوند متعال است، بنابراین، اگر کسی ملتزم به لوازم این نظریه باشد، محکوم به کفر و نجاست است؛ زیرا بازگشت آن به انکار وجود خداوند متعال است. اما اگر به تبعات این نظریه باورمند نبوده و نیازمندی و حدوث خداوند را انکار نماید، اگرچه معتقد به باوری بی‌اساس و باطل است، اما کافر و نجس نخواهد بود.

    2. خدای متعال دارای جسم لطیف است و جسم او مانند سایر اجسام نیست: «شیء لا کالأشیاء»؛ در این دیدگاه، خدا قدیم بوده و نیازمند نیست. ملاصدرا در شرح اصول کافی بیان می‌کند که منعی ندارد که خدای متعال را دارای جسم بدانیم، اما جسم دارای انواع مادی، مثالی، عقلی و الهی است و خدای متعال دارای جسم الهی است که بالاتر از سایر اجسام بوده و نیازمند ماده نیست. [2] چنین دیدگاهی نیز منجر به انکار وجود خدا یا توحید نمی‌شود و موجب کفر نیست.

البته اگر جسم نداشتن خداوند از ضروریات دین برشمرده شود، انکار آن در صورتی موجب کفر است که انکار ضروری را سبب مستقل در بروز کفر بدانیم و در غیر این صورت، با فرض بازگشت به انکار توحید یا رسالت و التزام به این لوازم سبب کفر خواهد شد.

مجبره و مفوضه

مجبره کسانی هستند که قائل به جبرند و افعالی که از شخص مکلف صادر می‌شود را فعل خدا دانسته و انسان را در انجام افعال خود، فاقد قدرت و اختیار می‌دانند. چنین دیدگاهی نیز اگر با علم به لوازم آن، از جمله ابطال تکلیف، انکار ثواب و عقاب، انتساب ظلم به خداوند، همراه باشد، موجب کفر است؛ چرا که انکار نبوت پیامبران را در پی دارد. اما اگر این چنین نباشد ـ همان گونه که در میان عامه، اشاعره باورمند به جبر هستند، ولی منکر نبوت نیستند و اعتراف به شهادتین دارند ـ منجر به کفر و نجاست نمی‌شود.

در نقطه‌ی مقابل مجبره، مفوضه هستند که باور دارند خداوند متعال همه‌ی امور را به بندگان واگذار کرده است. این گروه برای اینکه نسبت ناروای ظلم را از خداوند متعال دور کنند، معتقد به تفویض شدند. این اعتقاد نیز چنانچه همراه با آگاهی نسبت به لوازم آن باشد، کفر و نجاست را به دنبال خواهد داشت؛ چرا که لازمه‌ی این دیدگاه، باور به شریک داشتن خداوند در سلطنت، ولایت و قدرت است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo