درس خارج فقه استاد عباس مسلمیزاده
1402/09/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الطهارة/ النجاسات/ القائلين بوحدة الوجود من الصوفية
گذشت که مرحوم سید در مسألهی دوم ذیل بحث کافر فرمودند:
لا إشكال في نجاسة الغلاة و الخوارج و النواصب، و أما المجسمة و المجبرة و القائلين بوحدة الوجود من الصوفية إذا التزموا بأحكام الإسلام فالأقوى عدم نجاستهم، إلا مع العلم بالتزامهم بلوازم مذاهبهم من المفاسد.[1]
احکام غلاة، خوارج و نواصب بیان شد. دربارهی مجسمه، مجبره و مفوضه نیز گفته شد که اگر این نظریات بازگشت به انکار الوهیت یا توحید یا رسالت یا تکلیف داشته باشد و ملتزم به لوازم نظریه خود باشند، محکوم به کفر و نجاست هستند و در غیر این صورت، به صرف قرار گرفتن فردی تحت این عناوین، منجر به خروج او از دایرهی اسلام نخواهد بود.
مورد دیگری که مرحوم سید مطرح کردند، قائلین به وحدت وجود هستند که این نظریه در بین برخی از صوفیه رواج دارد. بعضی از فقها به خاطر تقابل با صوفیه که وحدت وجودی هستند، قائلین به وحدت وجود را تکفیر کردهاند، اما صحیح آن است که معانی متعددی از وحدت وجود بیان شده و نمیتوان همهی قائلین به آن را از حیطهی اسلام خارج دانست.
وحدت وجود یکی از مباحث پیچیده و مهم در فلسفه و عرفان اسلامی است. از آنجایی که گاهی بیان این مطلب به شکل رمزگونه صورت گرفته و برای مخاطبین به وضوح و روشنی قابل درک نبوده، باعث برداشتهای غلط از آن شده است.
معنای صحیح وحدت وجود
وجود که در مقابل ماهیت قرار دارد، دارای یک حقیقت واحد است و یک وجود شخصی لایتناهی تمام عالم هستی را پر کرده است؛ به نحوی که جایی برای وجود غیر و دوم نیست. به تعبیر دیگر، یک وجود بسیط و نامتناهی، تمام واقع و هستی را در تمام سطوح و مراتب دربرگرفته و آن وجود بسیط و صرف، همان حق تعالی است و ماسوای حق تعالی، جلوه و شأنی از شئون خداوند متعال هستند.
مفهوم وجود هم به واجب الوجود که ذات مقدس باری تعالی است، اطلاق میشود و هم به ممکن الوجود. حقیقت وجود واحد است و اختلاف بین واجب و ممکن به حسب مرتبه است؛ وجود واجب الوجود در اعلی مراتب قوت و کمال است، ولی وجودات ممکنه در انزل و پایینترین مراتب هستند.
این معنای از وحدت وجود نه مستلزم کفر و نه نجاست است؛ بلکه این نظریهی اکثر مسلمین و اهل کتاب و مطابق با ظواهر آیات و ادعیه است. مثلاً در مناجات امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در مسجد کوفه آمده است: «أَنْتَ الْمَالِكُ وَ أَنَا الْمَمْلُوكُ ...» تعابیر به کار رفته در همهی فرازهای این دعا، نشان میدهد که دو موجود وجود دارد که یکی خالق و دیگری مخلوق است.
معانی غلط وحدت وجود
چند برداشت غلط از این نظریه صورت گرفته است:
1. نظریهی حلول و اتحاد: بنابر این دیدگاه، خدای متعال در همهی موجودات رسوخ و حلول کرده و با وجود همهی موجودات متحد و یکی شده است. در این نظریه، بین تعدد وجود و موجود خلط رخ داده است. مرحوم ملاصدرا چنین نظریهای را به بعضی از جهلهی متصوفه نسبت داده است.
2. همهخدایی و تعدد خدا: این دیدگاه در واقع نتیجهی نظریهی حلول و اتحاد است؛ بدین معنا که وقتی خدا در وجود بنده حلول کرد و با وجود او یکی شد، در نتیجه همهی بندگان، خدا هستند.
3. پوچ، خیالی و موهوم بودن تمام موجودات غیر از خداوند: از آنجایی که تمام وجود از آن خداوند متعال است، پس سایر موجودات اصلاً وجود واقعی و حقیقی ندارند و موهوم هستند. در نتیجه، تمام ممکنات صرفاً خیال و وهم بوده و پوچ هستند.
حکم قائلین به وحدت وجود
چنان که پیشتر بیان شد، وحدت وجود به معنای صحیح آن، که مد نظر فلاسفه و عرفای اسلامی است، مستلزم هیچ کفری نیست. وجود یعنی تحقق و بودن و اطلاق این مفهوم بر خدای تبارک و تعالی و نیز ممکنات، به گونهای که خدای متعال در اعلی مراتب وجود بوده و ممکنات در پایینترین مراتب وجود هستند، هیچگونه مشکلی را در پی ندارد.
اما اگر کسی معتقد به معانی غلط وحدت وجود باشد، یعنی وجود خود و خدا را یکی بداند و قائل به وحدت وجود و موجود باشد و بر این باور باشد که در حقیقت و عالم واقع تنها یک موجود وجود دارد و این موجود دارای تطورات متکثره و اعتبارات مختلفه است، چنین فردی قطعاً کافر و نجس است. چنین باوری کفر صریح است و در این نظریه هیچ امتیازی بین خالق و مخلوق، به جز اعتبار وجود ندارد؛ یعنی یک فرد به یک اعتبار خالق و به یک اعتبار، مخلوق است. بر اساس این دیدگاه، همهی موجودات حقیقتاً متحد و یکی هستند و تعدد آنها اعتباری است نه حقیقی. در تاریخ نقل شده که حتی برخی از افراد با غلو در این نظریه، ادعای خدایی نیز کردهاند.