درس خارج فقه عباس مسلمیزاده
99/12/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الاجتهاد و التقليد/اعلام من تعلّم الفتوی خطأ /مسألة وجوب إرشاد الجاهل
مسأله چهل و هشتم
مرحوم سید در مساله چهل و هشتم میفرمایند: اگر کسی فتوای مجتهدی را اشتباها نقل کند و یا مجتهد فتوای خودش را به اشتباه نقل کند، بر او واجب است که مخاطب خود را آگاه کند و به او حکم صحیح را اعلام کند. بیان مرحوم سید مطلق بود. یعنی تفاوتی ندارد که آن شخص، ناقل فتوی باشد یا شخص مجتهد باشد که فتوای خودش را اشتباهی نقل کرده باشد.
ما در این جا گفتیم که دو صورت قابل تصور است و حکم هر دو صورت را هم بیان کردیم.
اما همان طور که در جلسه قبل بیان شد در این جا یک بحث مهم و ضروری وجود دارد که در کتب فقهی به صورت مستقل به آن پرداخته نشده است. هر چند این اصطلاح «ارشاد الجاهل» در فقه زیاد به کار رفته است که از آن به «قاعده ارشاد الجاهل یا اعلام الجاهل» تعبیر میکنند. ما در این جا به فضل الهی به طور خاص به این موضوع می پردازسم.
فقهاء معمولا هم در کتاب الطهارة به این قاعده اشاره میکنند مثلا شخصی، رو به قبله در حال تخلّی است آیا بر ما واجب است به او بگوییم: این جهت قبله است یا خیر؟
هم در کتاب النکاح گفته میشود: شخصی میخواهد با زنی ازدواج کند که این زن خواهر و یا خاله و یا عمه رضاعی این مرد است، آیا لازم است به او اعلام کنیم؟
همچنین مرحوم شیخ در کتاب مکاسب هم به این مطلب و قاعده اشاره کردهاند.
در خصوص این قاعده باید به چند نکته توجه داشت؛
نکته اول:
در کلمات فقهاء گاهی به جای ارشاد جاهل از واژههای مثل اعلام و گاهی از واژه تبلیغ و تعلیم استفاده میشود لکن با این که تعابیر متعددند اما همه آنها یکی هستند و به قول مرحوم آخوند در کتاب کفایه : « ولا يخفى أن عباراتهم و ان كانت شتى ، إلّا إنّها تشير إلى مفهوم واحد ومعنى فارد»
نکته دوم:
بعضی می گویند مفاد این قاعده همان مفاد امر به معروف است که جزء فروع ده گانه دین می باشد. و عنوان جدیدی نیست که بخواهیم آن را به صورت مجزا و مستقل مورد توجه و بحث قرار دهیم. در جواب باید عرض کنیم که مسأله ارشاد جاهل با امر به معروف فرق مهمی دارد. و آن این است که در بحث ارشاد الجاهل، مخاطب نسبت به حکم و موضوع جاهل است و حال آن که شرط اساسی در امر به معروف، علم است یعنی باید شخص بداند این کار معروف است و آن را ترک کند و بداند آن کار منکر است و آن را انجام دهد.
اگر شخصی نداند فلان کار منکر است و آن را مرتکب شود دیگر عنوان منکر تحقق نمییابد و برای این که منکر، منکر باشد باید شخص، جاهل باشد.
عنوان منکر و معروف تحقق پیدا نمیکند مگر این که آن شخص، عالمِ به معروف بودن و منکر بودن آن کار باشد و عالما عامدا مرتکب منکر و تارک معروف شده باشد.
بر خلاف ارشاد جاهل که فرض بر این است شخص جاهل به حکم و یا موضوع و یا هر دو است و از روی جهل کاری را انجام میدهد.
نکته سوم:
ارشاد جاهل دو گونه است گاهی شخص جاهلِ به حکم و گاهی جاهلِ به موضوع است. بعدا عرض خواهیم کرد که ارشاد جاهل در کجا واجب است. و تفصیل خواهیم داد به این که گفتهاند ارشاد جاهل در جایی واجب است که شخص جاهل به حکم باشد اما اگر جاهل به موضوعات خارجیه باشد واجب نیست.
نکته چهارم:
فقها از این بحث، تحت عنوان قاعدة الارشاد بحث می کنند حال آیا واقعا این بحث، یک قاعده فقهی است و یا مسألهای فقهی میباشد. به نظر می رسد در تعبیرِ به «قاعده» کمی تسامح شده است چرا که قاعده همانطور که از اسمش پیداست به این معناست که یک قانون و ملاکی میباشد که منطبق بر موارد متعدد است و از دل قاعده، مسأله بیرون میآید مثل قاعده لاضرر و لا ضرار که از دل این قاعده، احکام و مسائل متعدد خارج می شود. و یا مثل قاعده «علی الید ما اخذت حتی تؤدی» که این هم قاعدهای است ناظر به مسائل و احکام متعدد. اما آیا وقتی می گوییم مثلا ارشاد جاهل واجب است، از دل این مساله حکم دیگری به دست میآید؟ خیر!
در قاعده حکم به صورت صریح ذکر نمی شود که فلان کار حرام، واجب و یا مستحب است. مثلاً وقتی گفته میشود الغیبة حرام، الزنا محرّمة، این ها همه مسائل شرعی هستند. در مورد ارشاد جاهل هم همین گونه است و ما میگوییم ارشاد جاهل واجب است پس هذه مسألة فقهیة چون حکمش به طور صریح بیان میشود. بر خلاف قاعده که منتهِی به حکم فقهی میشود. مثلا حرمت احکام ضرری از قاعده لاضرر در میآید ولی خود قاعده، صراحت در حرمت و وجوب ندارد.
درباب حکم اعلام و ارشاد جاهل، چند قول اساسی وجود دارد که میتوان آنها را در سه قول منحصر کرد:
۱. ارشاد جاهل واجب است مطلقا. یعنی بدون هیچ قید و شرطی ارشاد و اعلام جاهل واجب است. مرحوم محقق خویی در کتاب مصباح الفقاهه ج ۱ ص201 (تقریرات بحث بیع و مکاسب ایشان) میفرمایند:
«أما الاحكام الكلية الالهية فلا ريب في وجوب اعلام الجاهل بها لوجوب تبليغ الاحكام الشرعية على الناس جيلا بعد جيل الى يوم القيامة، و قد دلت عليه آية النفر والروايات الواردة في بذل العلم وتعليمه وتعلّمه»[1] شکی نیست که اعلام جاهل واجب است چرا که تبلیغ احکام شرعیه نسل به نسل تا قیامت بر ما واجب است. و از دیگر ادله ای که ایشان بر این وجوب اقامه میکنند آیه نفر است که کیفیت دلالت آن را بعدا خواهیم گفت. و روایات باب علم را نیز ایشان به عنوان دلیل مطرح میکنند. مرحوم ثقة الاسلام کلینی در کافی شریف، کتابی تحت عنوان «کتاب فضل العلم » آورده اند که روایات بسیار ارزشمندی دارد. از جمله روایاتِ باب ثواب العالم و المتعلم، و...
یکی از این روایات، حدیثی است که حفص بن غیاث از امام صادق علیه السلام نقل میکند؛ «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ وَ عَمِلَ بِهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ دُعِيَ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ عَظِيماً فَقِيلَ تَعَلَّمَ لِلَّهِ وَ عَمِلَ لِلَّهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ.» [2] هر کس برای خدا علم بیاموزد و به آن عمل کند و برای خدا به دیگری بیاموزد، در قیامت از او با عظمت و شرافت یاد میشود.
مجموع این روایات وارده در باب علم و فضیلت آن، بیانگر وجوب ارشاد جاهل هستند..ًظاهرا مرحوم اقا ضیاء الدین عراقی هم قائل به وجوب مطلق ارشاد جاهل میباشند.
والحمدلله رب العالمین