درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

1401/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: غناء/ادله حرمت غناء/بررسی روایات دال بر حرمت

 

از جمله روایاتی که برای حرمت غناءبدان استناد شده است روایت شیخ صدوق است که می فرماید:

حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ الْيَقْطِينِيُّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ‌ آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِي مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا يُصْلِحُ لِلْمُسْلِمِ فِي دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ قَالَ ع‌ ... َ الْغِنَاءُ نَوْحُ إِبْلِيسَ عَلَى الْجَنَّة[1]

بررسی سندی: این روایت سند معتبری ندارد. سعد بن عبد الله از مشایخ بزرگوار است قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ الْيَقْطِينِيُّ که همان محمد بن عیسی است که ما وثاقت ایشان را قبول داریم و تایید می کنیم عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى این قاسم بن یحیی نوه ی حسن بن راشد است (قاسم بن یحیی بن الحسن بن راشد) عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع این سند سند معتبری نیست در میان روات حدیث دو حسن بن راشد داریم یکی آن حسن بن راشدی است که از حضرت ابی عبد الله و از حضرت موسی بن جعفر ع نقل می کند و گاهی از اصحاب قدیمی حضرت صادق ع مثل محمد بن مسلم نقل می کند و او همین حسن بن راشدی است که در سند روایت آمده است این حسن بن راشد توثیق نشده است جزو وزرای خلفای بنی العباس است و قاسم بن یحیی نوه همین شخص است و او هم توثیق خاص نشده است لکن چون در طرق قولویه قرار گرفته یک توثیق مایی برای او ثابت می شود یک حسن بن راشد دیگری هست که از اصحاب امام رضا ع و حضرت جواد و حضرت هادی و شاید امام حسن عسکری ع است که کنیه اش هم ابو علی است او توثیق شده و محل کلام در اینجا نیست.

متن روایت: غناء ناله و نوحه ابلیس بود آن وقتی که خدای متعال او را از بهشت دور کرد لابد می خواهد بفرماید اصل و ریشه پیدایش غناء از آنجاست سرگرمی و لهو و غناء ریشه شیطانی دارد به هرحال این معنا دلالت بر حرمت نمی کند.

حدیث دیگر:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ خَالِدِ بْنِ جَرِيرٍ عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سُئِلَ عَنِ الشِّطْرَنْجِ وَ النَّرْدِ قَالَ لَا تَقْرَبُوهُمَا قُلْتُ فَالْغِنَاءُ قَالَ لَا خَيْرَ فِيهِ لَا تَفْعَلُوا ... .[2]

دو نظر نسب به دلالت وجود دارد

    1. با توجه به لاخیر لسان کراهت است و لاتفعلوا نهی ارشادی است انجامش نده چون در آن خیری نیست

    2. نهی لاتفعلوا دلالت بر حرمت دارد و دلالت تمام است و لاخیر هم با کراهت می سازد هم با حرمت و می توان گفت ذیل حدیث اقوی ظهورا در تحریم است نسبت به ظهور صدر کلام که هم با کراهت می سازد و هم حرمت در تعارض اقوا ظهورا اخذ می شود.

نتیجه: این جمله ظهور روشنی بر حرمت ندارد پس از ادله دال بر حرمت غناء حساب نمی شود


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo