درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

1401/08/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: غناء/ادله حرمت غناء/بررسی روایات دال بر حرمت

 

ارائه تحقیق توسط آقای مولوی:

    1. تحقیق درباره علی بن جعفر:

«علی بن جعفر» فرزند امام صادق علیه السلام، از کسانی است که حدیث فراوان نقل کرده و روشی استوار داشته است. بسیار پارسا و دانشمند و ملازم خدمت برادر ارجمندش امام موسی بن جعفر علیه السلام بود.

گرچه در کتاب‌های رجالی و تاریخی از تاریخ تولد وی ذکری نشده، با دقت در بعضی از روایات آشکار می شود که او از برادر والامقامش امام موسی بن جعفر علیه السلام بیش از یکی دو سال کوچکتر نبوده است و تولدش نزدیک سال‌های ۱۲۹ یا ۱۳۰ هجری می باشد.

حضرت صادق پنج فرزند داشت که علی کوچکترین آن‌ها بود و در همان اوائل زندگی، پدر را از دست داد و در کنار برادرش امام کاظم علیه السلام رشد نمود و به درجات عالی علمی و اخلاقی رسید.

ابوالحسن علی بن جعفر به سبب انتسابش به خاندان وحی و امامت، «حسینی»، «هاشمی» و «علوی» خوانده می شد. و به موجب رشد و نمو در مدینه وی را «مدنی» می خواندند. اما مشهورترین القابش که جز بر او اطلاق نمی شود «عُرَیضی» است. چون بیشتر عمر شریفش را در قریه «عُرَیض» (در یک فرسخی مدینه) سپری نموده و فرزندان وی نیز به عُرَیضیون معروفند.

علی بن جعفر علیه السلام عصر پنج امام معصوم را درک کرده و از محضر سه تن از آن بزرگواران بهره مند گردیده است:

۱- پدرش امام صادق علیه السلام؛

۲- برادرش امام کاظم علیه السلام، که حاصل بهره مندی وی از حضرتش در کتابی به نام مسائل علی بن جعفر جمع آوری شده است.

۳- فرزند برادرش، امام رضا علیه السلام.

وی زمان امام جواد علیه السلام و امام هادی علیه السلام را نیز درک کرد اما مشاهده نشده است که از آن دو بزرگوار حدیثی نقل کرده باشد.

شیخ طوسی (۳۸۵ـ۴۶۰ هـ.ق) درباره وی چنین اظهارنظر کرده است: «علی بن جعفر برادر موسی بن جعفر علیه السلام شخصیتی بزرگوار و مورد اطمینان است. کتاب مناسک و مسائل از اوست». علمای متأخر از این‌ها نیز همه وی را مورد وثوق دانسته اند.

رجال شناسان همگی بر این عقیده اند که علی بن جعفر کتابی دارد که مطالبش را از برادرش، امام کاظم علیه السلام دریافت کرده است. اما در نامگذاری آن بیانات گوناگونی دارند. بعضی گمان کرده اند وی دارای دو یا سه کتاب است اما در واقع یک کتاب بیشتر نیست. نجاشی وی را صاحب یک کتاب می داند، اما در یک جا می گوید: او کتابی در حلال و حرام دارد. و در جای دیگر آن را «المسائل» می نامد.

لذا احادیث کتاب مورد اعتماد است.

    2. تحقیق درباره بررسی سندی

    1. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ مُحَمَّدٍ الطَّاهِرِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ بَيْعِ الْجَوَارِي الْمُغَنِّيَاتِ فَقَالَ شِرَاؤُهُنَّ وَ بَيْعُهُنَّ حَرَامٌ وَ تَعْلِيمُهُنَّ كُفْرٌ وَ اسْتِمَاعُهُنَّ نِفَاقٌ.[1]

نکته: در نسخه های مختلف کتاب کافی به صورت سعد بن محمد الطاطری ذکر شده ولی در الوافي و الوسائل و التهذيب:« سعيد بن محمّد الطاطري». و در نسخه چاپ شده کافی:« سعيد بن محمّد الطاهري». و در الاستبصار:« سعد بن محمّد الطاهري».

بررسی سندی:

سند دارای دو طریق است:

    1. عدة من أصحابنا عن سهل بن زياد عن ابن فضال عن سعد بن محمد الطاطري عن أبيه عن أبي عبد الله ع قال سأله رجل... فقال

    2. علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن فضال عن سعد بن محمد الطاطري عن أبيه عن أبي عبد الله ع قال سأله رجل... فقال

وضعیت سعد بن محمد الطاطری مشخص نیست اما آقای وحید بهبهانی از اینکه پسر برادرش از او نقل کرده اشعار به وثاقت برداشت کرده است[2] . شیخ طوسی در کتاب عده الاصول می گوید: إنّ الطائفة عملت بما رواه‌ الطاطريّون‌

وضعیت پدر سعد یعنی محمد الطاطری مشخص نیست لذا حدیث سندا ضعیف است.

تحقیق مقرر:

بررسی حدیث مسعده بن زیاد:

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِيَادٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي إِنَّنِي أَدْخُلُ كَنِيفاً لِي وَ لِي جِيرَانٌ عِنْدَهُمْ جَوَارٍ يَتَغَنَّيْنَ‌ وَ يَضْرِبْنَ بِالْعُودِ فَرُبَّمَا أَطَلْتُ الْجُلُوسَ اسْتِمَاعاً مِنِّي لَهُنَّ فَقَالَ لَا تَفْعَلْ فَقَالَ الرَّجُلُ وَ اللَّهِ مَا آتِيهِنَّ إِنَّمَا هُوَ سَمَاعٌ أَسْمَعُهُ بِأُذُنِي فَقَالَ لِلَّهِ أَنْتَ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا فَقَالَ بَلَى وَ اللَّهِ لَكَأَنِّي لَمْ أَسْمَعْ بِهَذِهِ الْآيَةِ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ مِنْ أَعْجَمِيٍّ وَ لَا عَرَبِيٍّ لَا جَرَمَ أَنَّنِي لَا أَعُودُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ أَنِّي أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فَقَالَ لَهُ قُمْ فَاغْتَسِلْ وَ سَلْ مَا بَدَا لَكَ فَإِنَّكَ كُنْتَ مُقِيماً عَلَى أَمْرٍ عَظِيمٍ مَا كَانَ أَسْوَأَ حَالَكَ لَوْ مِتَّ عَلَى ذَلِكَ احْمَدِ اللَّهَ وَ سَلْهُ التَّوْبَةَ مِنْ كُلِّ مَا يَكْرَهُ فَإِنَّهُ لَا يَكْرَهُ إِلَّا كُلَّ قَبِيحٍ وَ الْقَبِيحَ دَعْهُ لِأَهْلِهِ فَإِنَّ لِكُلٍّ أَهْلًا.

بررسی سندی:

از میان راویان حدیث تنها درباره «هارون بن مسلم بن سعدان‌» گفته شده است که با وجود ثقه بودن گرایش به جبر و تشبیه دارد بنابراین حدیث معتبره است.

بررسی دلالی حدیث:

با توجه به تعبیر «لاتفعل» نهی، ظهور در حرمت استماع دارد.

اطلاق نهی شامل تمام اموری است که آن مرد استماعش نموده است که یکی از آن موارد استماع غناء است اما برای تمسک به اطلاق پاسخ امام، نیاز به «عدم وجود قرینه بر تقیید» است.

با توجه به همین روایت نمی توان حرمت استماع غناءرا به نحو مطلق برداشت نمود چرا که احتمال دارد نهی امام اطلاق نداشته باشد و در خصوص موارد ذیل باشد و ربطی به استماع غناءبه نحو مطلق نداشته باشد.

اول: حرمت خصوص شنیدن صدای زن نامحرم بوده است «صوت المرأة عورة»

دوم: حرمت خصوص شنیدن صدای زنی که غناء می خواند است. «جَوَارٍ يَتَغَنَّيْنَ»

سوم: حرمت خصوص شنیدن صدای عود است. «يَضْرِبْنَ بِالْعُودِ»

چهارم: حرمت خصوص شنیدن غناء همراه با موسیقی باشد

پنجم: حرمت خصوص شنیدن صداهای شهوت آلود از بیت الغناء باشد.

نکته: حرمت غناء بر فرضی که اثبات شود با توجه به این روایت، متوقف بر حضور در مجلس غناء نیست بلکه نفس استماع حرام است. فَقَالَ الرَّجُلُ وَ اللَّهِ مَا آتِيهِنَّ إِنَّمَا هُوَ سَمَاعٌ أَسْمَعُهُ بِأُذُنِي


[2] تعليقة الوحيد البهبهاني على منهج المقال، 158 من الطبعة الحجرية.و أشار الوحيد بإشعار رواية علي بن الحسن الطاطري عنه إلى الوثاقة أنّ الشيخ في الفهرست: 118 برقم 392 [الطبعة الحيدرية، و في الطبعة المرتضوية: 92 برقم (390) في ترجمة علي بن الحسن الطاطري‌]، قال: .. و له كتب في الفقه، رواها عن الرجال الموثوق بهم و برواياتهم، فلأجل ذلك ذكرناها .. ثم عدّ كتبه .. إلى أن قال: أخبرنا بها كلّها أحمد بن عبدون .. إلى آخره.و قال النجاشي في رجاله: 124 برقم 424 [الطبعة المصطفوية، و في طبعة الهند: 117، و في طبعة بيروت 1/ 373 برقم (428)، و في طبعة جماعة المدرسين: 162 برقم (430)] في ترجمة درست بن أبي منصور: .. له كتاب يرويه جماعة، منهم:سعد بن محمّد الطاطري عمّ علي بن الحسين الطاطري .. إلى أن قال: حدّثنا علي بن الحسن الطاطري، قال: حدّثنا عمّي سعد بن محمّد أبو القاسم، قال:حدّثنا درست بكتابه.فيتحصل من ذلك كلّه أنّ سعد بن محمّد الطاطري ثقة في مذهبه، موثّق عندنا، فتفطن.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo