درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

1401/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: غناء/حرمت غناء/بررسی اطلاق یا تقیید حرمت/دیدگاه فیض کاشانی

 

نتیجه سخن تا اینجا چنین شد که غناءحرمتش اختصاص به کلام باطل ندارد و روایاتی که خوانده شد بعضا به این مطلب دلالت داشت هرچند برخی از اخبار هم از این حیث در مقام بیان نبودند اساساً تغنی حرام است چه در قالب کلام باطل باشد یا نباشد . چند روایت دیگر در این زمینه بیان می گردد:

حسنه محمد بن عثمان عمری: فِي كِتَابِ إِكْمَالِ الدِّينِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِصَامٍ الْكُلَيْنِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ يَعْقُوبَ فِي التَّوْقِيعَاتِ الَّتِي وَرَدَتْ عَلَيْهِ مِنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِيِّ بِخَطِّ صَاحِبِ الزَّمَانِ ع أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ أَرْشَدَكَ اللَّهُ وَ ثَبَّتَكَ مِنْ أَمْرِ الْمُنْكِرِينَ لِي إِلَى أَنْ قَالَ وَ أَمَّا مَا وَصَلْتَنَا بِهِ فَلَا قَبُولَ عِنْدَنَا إِلَّا لِمَا طَابَ وَ طَهُرَ وَ ثَمَنُ الْمُغَنِّيَةِ حَرَامٌ.[1]

خبر در قالب توقیع رسیده است و در روایت فرقی بین تغنی در قالب کلام باطل و صحیح نیست.

خبرحسن بن علی الوشاء: وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ قَالَ: سُئِلَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنْ شِرَاءِ الْمُغَنِّيَةِ قَالَ قَدْ تَكُونُ لِلرَّجُلِ الْجَارِيَةُ تُلْهِيهِ وَ مَا ثَمَنُهَا إِلَّا ثَمَنُ كَلْبٍ وَ ثَمَنُ الْكَلْبِ سُحْتٌ وَ السُّحْتُ فِي النَّارِ.[2]

این حدیث هم به صورت مطلق دلالت دارد جنبه حرمت تلهیه است که چه در کلام باطل باشد یا حق مهم سرگرمی است که در شکل غناءتحقق یافته است.

در مجموع چه روایاتی که در ضمن آیات بودند یا روایاتی که مستقلا مطرح شدند غناءبه صورت مطلق حرام است چه در قالب کلام باطل باشد یا حق

غناءحرمت بنفسه دارد یا لمقارناته

مدعا:غناء بنفسه من المحرمات است.

برخی از روایات برداشت کرده اند که غناء به خاطر مقارناتش مثل دخول رجال بر نساء و تکلم مغنیه به کلام باطل و آلات ملاهی و ... حرام است و الا بنفسه حرام نیست.

در امامیه ادعای اجماع بر حرمت غناء به خاطر خودش شده است در عامه معتقدند که حرمت غناءبه خاطر مقارناتش هست شیخ طوسی در کتاب خلاف ج6 ، ص305 مساله 54 و غزالی در احیاء العلوم ج6، ص137 گفته است که غناء به خاطر مقارناتش حرام است.

ادله برای هر دو قول بیان شده است

شیخ طوسی در استبصار پس از نقل روایاتی که تجویز غناء در اعراس و کسب مغنیه در اعراس را می رساند چنین گفته است: «فالوجه فی هذه الأخبار الرخصة فی من لا تتکلّم بالأباطیل، و لا تلعب بالملاهی من العیدان وأشباهها، ولا بالقصب وغیره، بل یکون ممّن تزفّ العروس وتتکلّم عندها بإنشاد الشعر والقول البعید من الفحش والأباطیل، فأمّا من عدا هؤلاء ممّن یتغنّین بسائر أنواع الملاهی فلا یجوز علی حال؛ سواء کان فی العرائس أو غیرها».[3]

ـ وجه جمع میان این روایات چنین است که غناءبه صورت اولی جایز است و زمانی حرام می‌شود که در آن سخن از کلمات باطل گفته شود. غناءبرای کسی اجازه داده شده است که باطلی به زبان نیاورد، و به ابزار لهو هم‌چون عودها بازی نشود و هم‌چنین است نی و غیر آن، بلکه باید از کسانی باشند که عروس‌ها را به گاهی که آنان را به زفاف می‌برند همراهی می‌کنند و نزد او شعر یا گفتاری می‌گویند که از ناسزا و امور باطل به دور باشد، اما خوانندگان دیگر به هر گونه‌ای از ملاهی که خوانندگی داشته باشند، کار آنان به هیچ وجه جایز نیست؛ خواه در عروسی‌ها باشند یا در غیر عروسی.

فیض کاشانی از عبارت شیخ طوسی برداشتی کرده است که برخی می گویند این برداشت کاشانی از مواردی است که لا یرتضی به صاحبه

فیض کاشانی آورده است: اختصاص حرمة الغناء بنحو المعهود في زمن بني أمية و بني العباس

هذا وقد ذكر المحدث الكاشاني في الوافي أن الذي يظهر من مجموع الأخبار الواردة في الغناء اختصاص حرمة الغناء و ما يتعلق به من الأجر و التعليم و الاستماع و البيع و الشراء كلها بما كان على النحو المعهود المتعارف في زمن بني أمية و بني العباس من دخول الرجال عليهن و تكلمهن بالأباطيل و لعبهن بالملاهي من العيدان [جمع عود نوعی تار]و القضيب و غيرها دون ما سوى ذلك‌، كما يشعر به قوله (عليه السلام) في رواية أبي بصير: أجر المغنيّة الّتي تزفّ العرائس ليس به بأس وليست بالتي يدخل عليها الرجال، و على هذا فلا بأس بسماع التغني بالأشعار المتضمنة ذكر الجنة و النار‌، و التشويق إلى دار القرار و وصف نعم اللّه الملك الجبار و ذكر العبادات و الترغيب في الخيرات و الزهد في الفانيات و نحو ذلك كما أشير إليه في حديث الفقيه بقوله (عليه السلام) فذكرتك الجنة و ذلك لأن هذه كلها ذكر اللّه تعالى و ربما تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِكْرِ اللّهِ و بالجملة‌ لا يخفى على ذوي الحجى بعد سماع هذه الأخبار تمييز حق الغناء من باطله و أن أكثر ما يتغنى به المتصوفة في محافلهم من قبيل الباطل‌[4]

محقق سبزواری در کتاب کفایه الاحکام هماهنگ با فیض کاشانی می گوید: ان المذكور في الأخبار الغناء، و المفرد المعرّف باللام لا يدلّ على العموم لغةً، و عمومه إنّما يستنبط من حيث إنّه لا قرينة على إرادة‌ الخاصّ، و ههنا ليس كذلك، لأنّ الشائع في ذلك الزمان الغناء على سبيل اللهو من الجواري المغنّيات و غيرهنّ في مجالس الفجور و الخمور و العمل بالملاهي و التكلّم بالباطل و إسماعهنّ الرجال و غيرها، فحمل المفرد على تلك الأفراد الشائعة في ذلك الزمان غير بعيد ... نعم لا ريب في تحريم الغناء على سبيل اللهو و الاقتران بالملاهي و نحوهما، وإن ثبت إجماع في غيره كان متّبعاً، و إلّا بقي حكمه على أصل الإباحة، و طريق الاحتياط واضح[5]

بررسی نظرات آیت الله خامنه ای و امام خمینی پیرامون کلام فیض کاشانی:

نظر آیت الله خامنه ای:

مدعای فیض کاشانی: روایات حرمت غنا، ناظر و منصرف است به غنایی که در عهد ائمه در دربار سلاطین بنی امیه و بنی العباس رواج داشته که کنیز های مغنیه را می آوردند و آواز می خواندند و لهو و فسق و فجور و ... داشت.

دو تفسیر:

    1. معروف: مقصود فیض این است که غناءحرمت ذاتی ندارد و غنایی که با این مقارنات باشد حرام است.

    2. نظر امام خمینی و خامنه ای: مقصود فیض حرمت غناءمناسب با مجالس گناه است چه این مقارنات باشد یا نباشد. بنابراین غناءفی حد ذاته حرام و آن مقارن هم حرام دیگری است.

نقد فیض (خامنه ای): این که مراد از غناء در روایات غنایی باشد که در عصر خلفا رایج بوده ادعای بدون دلیل است غناء یک مفهوم عرفی است و هرجا که اتفاق بیفتد غناء بر آن صدق می کند چه در محضر سلاطین باشد چه در کوچه و خیابان و ...

امام خمینی: أنت خبير بأنّ ظاهر هذه العبارة بل صريحها صدرا و ذيلا أنّ الغناء على‌ قسمين: قسم محرّم و هو ما قارن تلك الخصوصيّات، بمعنى أنّ الغناء المقارن لها حرام، لا أنّ المقارنات حرام فقط، و لهذا حرم أجرهنّ و تعليمهنّ و الاستماع منهنّ، و لو لا ذهابه إلى تحريمه ذاتا لا وجه لتحريم ما ذكر.

و قسم محلّل و هو ما يتغنّى بالمواعظ و نحوها. فقد استثنى من حرمة الغناء قسما هو التغنّي بذكر اللّه- تعالى- كما استثنى...

بنابراین به نظر امام خمینی ما دو نوع غناءداریم یکی غنای حرام که مناسب مجالس فسق و فجور است و دیگری غنای حلال نه اینکه غناءفی نفسه مطلقا حلال است و فقط ملازماتش حرام است.


[1] وسائل الشيعة، ج‌17، ص123.
[2] وسائل الشيعة، ج‌17، ص124.
[3] ج3، ص62.
[4] الوافي ج17ص219.
[5] ج1، ص433.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo