درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

1401/09/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: غناء/حرمت غناء/پاسخ روایات دال بر عرضی بودن حرمت/موافقت با عامه

 

در چه صورتی اعراض مشهور موجب وهن روایت است؟

عمل اصحاب موجب جبران ضعف سند خبر است و از آن طرف اعراض موجب وهن خبر است.

اعراض زمانی موجب وهن خبر است که جهت اعراض کشف نشود در چنین حالتی همانند اجماع گفته می شود شاید به قول معصوم دسترسی داشته اند که بدان جهت اعراض کرده اند.

در فرض بحث ما، در اباحه غناء یا حرمت نفسی غناءدو طایفه از اخبار داشتیم اولا اعراض مشهور از اخبار دال بر اباحه دلالت بر وهن آن اخبار نیست چه اینکه وجه اعراض شاید به خاطر همین اخبار دال بر حرمت باشد و ثانیا در فرض تعارض این دو طائفه اخبار اخبار دال بر حرمت به جهت سندی و دلالی و داشتن مرجحات مثل مخالفت با عامه و موافقت با کتاب مقدم می شود.

تتمه: حرمت غناءللمقارنات ام لنفسه

از بحث های گذشته نکاتی باقی ماند و آن اینکه: از روایاتی که حرمت را خصوص مقارنات اشعار داشت روایات ذیل است:

مرسله صدوق: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ عَلِيَّ بْن‌ الْحُسَيْنِ ع عَنْ شِرَاءِ جَارِيَةٍ لَهَا صَوْتٌ فَقَالَ مَا عَلَيْكَ لَوِ اشْتَرَيْتَهَا فَذَكَّرَتْكَ الْجَنَّةَ يَعْنِي بِقِرَاءَةِ الْقُرْآنِ- وَ الزُّهْدِ وَ الْفَضَائِلِ الَّتِي لَيْسَتْ بِغِنَاءٍ فَأَمَّا الْغِنَاءُ فَمَحْظُورٌ.[1]

تقریب استدلال: زمانی که جاریه غناء بخواند به چیزی که یاد آور بهشت و مانند آن باشد اشکالی ندارد اگر حرام می شود به خاطر اموراتی است که همراه غناء می شود.

نقد: جاریه ای که برای آن صوت است و متذکر بهشت می شود از کجا معلوم غناءخواندن باشد و اطلاق غناء بر کلام او اول بحث است.

خبر عبد الله بن حسن دینوری: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ الدِّينَوَرِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا تَقُولُ فِي النَّصْرَانِيَّةِ- أَشْتَرِيهَا وَ أَبِيعُهَا مِنَ النَّصْرَانِيِّ- فَقَالَ اشْتَرِ وَ بِعْ قُلْتُ فَأَنْكِحُ فَسَكَتَ عَنْ ذَلِكَ قَلِيلًا ثُمَّ نَظَرَ إِلَيَّ وَ قَالَ شِبْهَ الْإِخْفَاءِ هِيَ لَكَ حَلَالٌ قَالَ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأَشْتَرِي الْمُغَنِّيَةَ أَوِ الْجَارِيَةَ تُحْسِنُ أَنْ تُغَنِّيَ أُرِيدُ بِهَا الرِّزْقَ لَا سِوَى ذَلِكَ قَالَ اشْتَرِ وَ بِعْ.[2]

غناء فی نفسه حرمتی ندارد اگر با مقارنات و عوارض نباشد جایز است

نقد: روایت مربوط به جواز بیع جاریه مغنیه است و دلیل بر جواز استماع غناءنیست شیخ طوسی در مبسوط گفته است: فأما ثمن المغنيات فليس بحرام إجماعا لأنها تصلح لغير الغناء من الاستمتاع بها و خدمتها[3]

روایت بالا به خاطر عبد الله بن حسن دینوری که مهمل است ضعیف است و روایات دیگری در فقه ندارد.

روایت دیگری که به آن استناد شده روایت شیخ طوسی در مبسوط است: من قال الغناء مباح استدل بما روي عن عائشة أنها قالت كانت عندي جاريتان تغنيان فدخل أبو بكر فقال من قرر الشيطان في بيت رسول الله صلى الله عليه و آله فقال النبي صلى الله عليه و آله دعها فإنها أيام عيد. [4]

نقد: سند ضعیف است و کنیزانی که غناءخوانی داشته باشند و پیامبر مستمع باشد و ابوبکر منع کند پذیرفته نیست.

بنابراین :

اولا این روایات سندا ضعیف است در فرض تعارض اخبار دال بر حرمت قوی تر است و بنابر روایت عمربن حنظله حکم به اخذ خبر مشهور و رها کردن خبر شاذ تعیین کننده خواهد بود. نوع فقهای شیعه غناء را حرام می دانند و کسانی که غناء را به خاطر ملاهی حرام می دانند این سخن مخالف اجماع است در کتاب شرح الشيخ جعفر على قواعد العلامة ابن المطهر: «من حرّمه لأجل الملاهي و دخول الرجال على النساء و نحوهما قائلا بإباحته لنفسه مخالف للإجماع بل الضرورة من المذهب لأن حاله كحال الزنا عند الإمامية»[5]

تتمه: دخالت داشتن کلام باطل در حرمت غنا

ادامه بحث درباره آیات و روایاتی که حرمت غناءرا به کلام باطل می دانستند:

آیه: لقمان : 6 ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَري لَهْوَ الْحَديثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهين﴾

مراد به لهو الحدیث همان باطل است و اضافه لهو به حدیث از قبیل اضافه صفت به موصوف است یعنی الحدیث اللهو ای الحدیث الباطل و در روایات حدیث لهو و حدیث باطل به غناءتفسیر شد پس منظور از حدیث باطل چیزی است که مضمون غنایش باطل باشد نه جایی که مضمونش حق باشد.

برای مساله سه صورت دارد

    1. غنای به کلام باطل= با توجه به آیه حرام است

    2. غنای به کلام غیر باطل= حرمتی ندارد

    3. غنایی که نه حق باشد و نه باطل=حرمتی ندارد

تعبیر لیضل عن سبیل الله اضلال وقتی است که تغنی به باطل باشد

نقد: این لهویت در آیه معنایش این است که به کیفیت و چگونگی ارتباط دارد ولو کلام حقی باشد مصداق لهو الحدیث است غناءاگر در قالب کلام باطل شد دو گناه وجود دارد یکی به لحاظ ماده یکی به لحاظ کیفیت به نظر ما آنچه مهم است در تعیین غناءکیفیت آن است نه ماده

آیه دوم: الفرقان : 72 ﴿وَ الَّذينَ لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراما﴾

عباد الرحمن اجتناب ندارند از محرمات فقط، بلکه از مکروهات هم اجتناب می کنند از این آیه حرمت غناء استفاده نمی شود وقتی که گفتیم حرمت غناء برداشت نشود خواه به مضامین صحیح باشد یا به باطل. این نتیجه گرفتن به این بر می گردد که اساسا غناء حرام نباشد.

جواب: از این آیه لایشهدون الزور را شما گفتید که یک کرامتی برای عباد الرحمن است از اینها حرمتی برداشت نمی شود این سخن شما برای این خوب است که غناءاصلا حرام نیست خواه در کلام باطل باشد یا صحیح در جواب می گوییم لایشهدون الزور الزور را اگر باطل گرفتیم حاضر نمی شوند که حضرت مصداق باطل را غناءگفتند نتیجه می گیریم که معلوم نیست که همه این صفاتی که برای عباد الرحمان گفته شده نمی توان گفت که از مکروهات باشد اگر زور باطل شد باطل در مقابل حق در جایی که باطل است پیدا نمی شوند شاهد این امر روایت مرسله قاضی نعمان است اما به لحاظ دلالت کمک به فهم آیه می کند مرسله قاضی نعمان مصری در کتاب دعائم الاسلام آورده است: وَ عَنْهُ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ الْآيَةَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع هُوَ الْغِنَاءُ لَقَدْ تَوَاعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ بِالنَّارِ. [6]

سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جَنَاحٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ قَالَ: نَزَلْنَا الْمَدِينَةَ فَأَتَيْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَنَا أَيْنَ نَزَلْتُمْ فَقُلْنَا عَلَى فُلَانٍ صَاحِبِ الْقِيَانِ [جمع القينة و هي الجارية المغنية] فَقَالَ كُونُوا كِرَاماً فَوَ اللَّهِ مَا عَلِمْنَا مَا أَرَادَ بِهِ وَ ظَنَنَّا أَنَّهُ يَقُولُ تَفَضَّلُوا عَلَيْهِ فَعُدْنَا إِلَيْهِ فَقُلْنَا إِنَّا لَا نَدْرِي مَا أَرَدْتَ بِقَوْلِكَ كُونُوا كِرَاماً فَقَالَ أَ مَا سَمِعْتُمْ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ- وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً[7]

حضرت به آنها گفت خارج شوید اگر مکروه بود چرا حضرت بگوید و امر ظهور در وجوب دارد

نتیجه: مجموع آیات و روایات می رساند که تغنی حرام است به اعتبار کیفیت و به جهت لهو بودنش خواه در ضمن کلام باطل باشد خواه در ضمن کلام حق باشد در ضمن کلام باطل گاهی کفر یا ارتداد است که حساب خودش جداست.


[1] وسائل الشيعة، ج‌17، ص122 و 123.
[2] وسائل الشيعة، ج‌17، ص122.
[3] المبسوط في فقه الإمامية، ج‌8، ص223.
[4] المبسوط في فقه الإمامية، ج‌8، ص223.
[5] شرح الشيخ جعفر على قواعد العلامة ابن المطهر، ص34.
[6] دعائم الإسلام، ج‌2، ص207.
[7] الكافي (ط - الإسلامية)، ج‌6، ص432.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo