درس خارج فقه استاد سیدمهدی نقیبی

1401/11/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: غناء/حرمت موسیقی/استفاده از آلات موسیقی-روایات

 

مبحث: بررسی حکم استفاده از ابزار و آلات موسیقی قسمت روایات دلالت کننده بر بحث

در بررسی اخبار و روایاتی که مربوط به حرمت استعمال و به کارگیری ابزار و آلات لهو بود به مرسله شیخ رسیدیم که مرحوم شیخ طوسی این روایت را به طور مرسل در کتاب مبسوط جلد 8 صفحه 224 ذکر کرده است به این روایت هر از گاهی برمی‌خوریم روایت مشهوری است.

روایت هفتم) مرسله شیخ طوسی عن النبی، قال:« ان الله حرم علی امتی الخمر و المیسر و المزر و الکوبه و القنین»؛ طبق این نقل که مرسل است رسول خدا فرمود:« خداوند چند چیز را بر امت من حرام فرمود».

1) از جهت دلالت تصریح به حرمت دارد یعنی احتمال ندارد که مکروه باشد چون در بعضی روایات مثلا چنین بیان شد که از آن حرمت استفاده نمی‌شود اما این روایت به لحاظ دلالت می‌گوید:« حرّم»؛ خدواند بر انسان حرام کرده است چه اموری را:

ـ الخمر: شراب

ـ المیسر: قماربازی

ـ المزر: شرابی از ذرت

ـ الکوبه: الطبل ـ محل شاهد ماست.

ـ القنین: بربط ـ ابزار و آلات موسیقی و غنا

حال سؤال این است که آیا راوی این کلمات را این گونه تفسیر کرده است یا درکلام امام چنین نقل شده است؟

به هر طریقی که بیان شده باشد فرقی ندارد به عبارتی چه خود امام؛ کوبه را به طبل تفسیر کرده باشد که برخی نیز همین احتمال را دادند که سخن امام است یا دیگران این کلمات را معنا کرده باشند خلاصه به هر طریقی کوبه حرام است و کوبه همان طبل( صغیر) است.

این روایت مرسله است و آقایان فقها این طبل را بر این اساس حرام شمردند این همان بحثی است که در جلسات گذشته هم به کرار عرض شد که اگر مستند فتوای مشهور این روایت مرسله باشد و مبنا را این قرار دهیم که عمل مشهور موجب انجبار ضعف سند خبر است این مرسله بودن جبران می‌شود و ضعف سند به عمل اصحاب رفع می‌شود؟ آن نکته‌ای که پیشتر بیان کرده بودیم که آیا عمل اصحاب موجب جبران ضعف سند خبر می‌شود یا نه؟

در این مسئله اختلاف است نوع آقایان معتقدند که عمل اصحاب موجب جبران ضعف سند خبر است و به دیگر بیان عمل مشهور ضعف سند روایت را جبران می‌کند منتها نکته‌ای در آن بود که باید به این جهت دقت شود اینکه باید احراز کنیم که عمل اصحاب مستند به این خبر ضعیف است و اگر شما مشاهده کردید که عمل مشهور با مضمون خبر ضعیف یکی است اما استناد معلوم نیست و« یمکن» اینکه مشهور؛ فتوایشان با مضمون خبر یکسان درآمده است ممکن است چیز دیگری نزد آن‌ها بوده است و مستند به آن امر دیگر فتوا دادند مضمون خبر هم همان فتوای آن‌هاست این ضعف سند را جبران نمی‌کند و این مسئله در این جهت سیر می‌کند که اگر این خبر ضعیف با یک خبر دیگر در تعارض شد ابتدا گفته می‌شود خبر ضعیف را چه به تعارض چرا که باید متعارضین در سطح هم باشند لذا یک خبر ضعیف و یک خبر صحیح با هم سازگاری سطحی ندارند چون یکی ضعیف و دیگری معتبر است سپس بر آن شدند تا بوسیله قرائن این روایت ضعیف را تقویت کنند یکی از این تقویت‌ها این است که بگویند نظر مشهور با این خبر موافق است ولو اینکه خبر ضعیف است اما به لحاظ مضمون در حال تقویت است حال موافقت با شهرت در فتوا چه چیزی را تقویت می‌کند؟ موجب تقویت مضمون خبر است و خلاصه نقش خود را ایفا نموده و شهرت فتوایی تقویت کننده مضمون خبر است علی کل حال دلالتش واضح است ولی از لحاظ سند به عنوان مرسله از آن تعبیر شده است.

غیر از این روایاتی که خواندیم اخبار دیگری هم داریم که از آن اخبار و روایات استفاده می‌شود که استفاده از ابزار و آلات موسیقی حرام است خواه همراه غنا و خواه خودش تنها باشد زیرا گاهی فقط نوازندگی است یعنی می‌کوبد و نمی‌خواند اما گاهی صدا در صداست و همه ابزار و آلات با هم هماهنگ می‌شوند و از آن مجموعه چیزی حاصل می‌شود که این طربش شدیدتر است تا آنجا که فقط طبلی بزند یا به تنهایی از یک ابزار استفاده نماید در آنجا خفتی که نصیب خواننده‌ها و نوازنده‌ها و همچنین شنونده‌ها می‌شود شدیدتر است خوب! نتیجه‌ای که گرفته می‌شود این است که بعضی آقایان در نتیجه به این رسیدند که باید گفت استفاده از ابزار و آلات موسیقی مطلقا حرام است لذا جهت قضیه موجب تغییر حکم نیست مگر یک جا و آن موردی است که از این ابزار و آلات موسیقی در جنگ مسلمین علیه کفار استفاده شود آن سخن در بحث غنا را که این استثنا مورد قبول هست یا نیست خدمتتان عرض کردیم آنجا یک توجیهی که می‌شد مقداری امر را راحت کرد و تلقی به قبول می‌شد این بود که بگوییم آن غنایی که برای جنگ خوانده می‌شود آن سرودهای حماسی که برای تحریص رزمندگان علیه کفار، مهاجمین، منافقین و امثالهم خوانده می‌شود کیفیت و چگونگیش متفاوت بود با همین کیفیت مطلب را درست کردیم چون ما اصل قضیه حرمت غنا را به کیفیتش ربط دادیم و گفتیم آنچه حرام است آن کیفیت است« فی أی قول فی أی لفظ وقع»؛ در حرمت؛ لفظ حتی دخالتی نداشت، مفاد قول دخالتی نداشت در آنجا توجیه را نمی‌پذیرفتیم حال در ارتباط با استفاده از ابزار و آلات موسیقی که بعضی آقایان به این نتیجه رسیدند که مطلقا حرام است فقط در مورد استفاده در حرب و جنگ جواز را می‌پذیرند و ما می‌خواهیم همین نکته را عرض کنیم که همین استفاده از ابزار و آلات چه برای جنگ باشد و چه برای مجالس مناسب اهل فسق و عصیان باشد تفاوت در کیفیت و به تعبیری چگونگی است این سرودی که می‌خواند یا نوازندگی می‌کند خیلی کار صعب و دشواری است اینکه تنظیم کند، و به یک نتیجه قطعی و مسلم برسد و با افراد خارج تطبیق دهد انصافا کار سختی است این در حالی است که این مسئله در بسیاری از مباحث فقهی این طور نیست و ایشان نکته‌اش همین بود که آن موارد جواز قول به اصطلاح تخصیص از آن حکم عام یا حکم خروجیش به نحو تخصص حرف عقلایی خودش را دارد.

وسیله در واقع مشترک است اما اینکه هنرمند چگونه از این وسیله استفاده نماید متفاوت است به اصطلاح همان نحوه استفاده از ابزار تفاوت دارد ولو با همان نی که فرد در دست دارد به نظر می‌رسد ابزار به اقسامی باشد بعضی از این ابزار به دست یک هنرمند آهنگ حماسی خلق می‌کند بعضی با همان وسیله آهنگ مناسب مجالس فسق و فجور می‌نوازند پس وسیله مشترک المنفعه است اینطور جمع می‌کنیم که اگر وجه جوازی در استفاده از این ابزار و آلات دیده می‌شود وجه جوازش گاهی للحرب است، گاهی تشویق به کار خیر است مثلا در جشن نیکوکاری از این ابزار استفاده می‌کند در حالی که فقط نوازندگی است و غنایی در کار نیست و با این کار شخصی را که در مجلس است تحت تأثیر قرار می‌دهد و او را به حدی متأثر می‌سازد که صدها سخنرانی چنین اثرگذار نیست و فرد را به انجام کار خیر و کمک رسانی متمایل می‌سازد و این نتیجه از چه عملی ناشی شد؟ همان نوازندگی بود که چنین نقشی را ایفا کرد.

پس سخن در دو نظر است که هر کدام طرفداران خودش را دارد و مخصوصا شکل اول قضیه بسیار طرفدار دارد:

1) شکل اول قضیه که مستفاد از کلمات اصحاب و فقهای شیعه است عبارت از این شد که استفاده از ابزار و آلات غنا حرام است و بعد اگر شما بخواهید بگویید در راستای چه کاری از آن استفاده می‌کنید آن جهت اباحه فعل نمی‌شود فعل؛ فعل حرام است و شما می‌خواهید فعل حرام را وسیله برای یک کار مستحب و ... قرار دهید ولی این فعل حرام است و اینکه در چه جهتی استفاده شود تاثیری در حرمت ندارد و این یک نظری است که نوع آقایان هم بدان معتقدند.

2) اینکه مطلبی در ذهن بنده است که گفتنش خالی از فایده نیست اینکه اگر چه ما نباید از حرام‌های الهی دست برداریم خصوصا چیزی که حرام مسلم است پس نباید به خاطر خوشامد مردم از آن چشم پوشی کنیم این اصلا معنا ندارد اما از طرفی نباید تند و تند و پی در پی کار مردم را حرام شماریم بلکه آن کسی فقیه و عالم واقعی است که بتواند وجه صحتی برای این کار روزمره خلق درست کند و الا دیگر مردمی و پیرو دینی برایمان باقی نمی‌ماند زیرا وقتی هر کاری را حرام بدانیم این باعث ناتوانی مردم و بی میلیشان به دین می‌شود و خود را خارج از دین می‌شمارند پس معتقد می‌شوند که ما دینی نداریم و اگر مقداری هم به دین عمل می‌کردند دیگر نمی‌کنند.

خلاصه اینکه این کار ظریف و دقیقی است از این رو گفته شده عالم دینی و فقیه آن کسی است که نه مردم را از خدا و رحمت واسعه پروردگار عالم مأیوس کند زیرا اگر کسی به نقطه یأس برسد هر کاری انجام خواهد داد و نه اینکه خیلی مردم را جری و گستاخ سازد البته احتیاط هم یک طریقی است که افراد می‌توانند در این مسئله بدان عمل کنند.

اما در مورد استفاده از این ابزارها یک زمان به این نظر می‌شود که در چه جهتی استفاده شود و بر اساس آن حکم حرمت یا حلیت را منوط به جهت می‌کنند حال در این جهتی که استفاده شود حلال و در آن جهت حرام است اما همان طور که قبلا هم عرض کردیم نوع آقایان جهت را لحاظ نمی‌کنند و حکم به حرمت به طور مطلق کردند بعد در مواردی خاص و به زحمت ممکن است استثنا را بپذیرند خصوصا در گذشته که جهت مصادیقش کم بوده است لذا وقتی می‌گوید طبل حرام است به طور مطلق حرمت را بیان می‌کند و اینکه به چه جهت استفاده شود موجب تغییر در حکم نیست.

این مطلب شبیه آن مطلبی است که در بحث حسن و قبح عرض کردیم( علی ثلاثه اقسام) که مثلا در کذب اساسا اقتضا قبح است و کذب حرام است به عبارتی کذب خودش باشد و خودش حرام است اما در ضرب الیتیم بستگی دارد یعنی اگر ضرب الیتیم لتنبیه باشد قبیح است و اگر لتشفی باشد حسن است در این مسئله ـ استفاده از ابزار و آلات لهو ـ هم بستگی دارد به اینکه برای چه باشد البته نوع آقایان گفتند حرام است یعنی حکم نفسی حرمت است و به عبارتی« لو خلّی و نفسا و لو خلّی و شخصا»؛ حرام است و در یک مواردی که تخصیصا مثلا قائل به جواز شویم بعید نیست که بحث کیفیت مؤثر باشد و تفاوت داشته باشد مثلا می‌خواند که افرادی برای رفتن به جنگ تشویق شوند و انگیزه جهاد ایجاد شود چون وقتی فرد می‌خواند تا گروهی به جنگ بروند کیفیتش متفاوت است با آنچه فرد می‌خواند تا مردم بکویند و برقصند و ... و ما در این موارد تغییر در کیفیت را به لحاظ ما به التفاوت عرضی می‌بینیم مثلا سرود می‌خواند برای مرحوم مطهری که در راه خدا توسط منافقین شهید شد و این کیفیتش متفاوت است از همین رو وقتی چنین سرودی خوانده شد امام خمینی بر خواندن آن صحه گذاشتند البته آن زمان هم این مسئله خیلی حاشیه ساخت و مسائلی را به دنبال داشت لذا اینکه انسان با خواندن و نواختن یک اثر به یاد چه چیزی بیفتد نیز مؤثر است و این همان کیفیت است که در مخاطب اثر می‌کند و این کیفیت متفاوت است نقل شده شخصی برای بیان درس اخلاق به جمعی دعوت شد او در بحثی که برای بیانش رفته بود صحبت را به مسائل روابط و ... برد و به بیان نمونه‌هایی از آن در جامعه پرداخت و خلاصه به جزئیات اشاره می‌کرد و بحث به جایی رسید که یکی از حضار پرسید آیا هدف شما درس اخلاق است یا هدف چیز دیگری است؟ لذا نیاز است که کیفیت با محتوا ملاحظه شود تا تاثیرگذار باشد.

بحث در استثنائات ادامه دارد و یک تنبیه نیز هست که بیان خواهد شد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo