درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

1402/07/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مستثنیات حرمت غیبت/نصح مستشیر(درمقام مشاوره)/

در مقام نصح غیبت جایز است.

اخبار و روایاتی که مربوط به نصح است که به چهار طایفه تقسیم میشود:

۱.خیانت

۲.خصوص نصح است اما بطور مطلق (اینطور نیست که شخص ناصح مورد استشاره قرار بگیرد)

از این روایات معروف که حضرت رسول فرمود أنسَكُ النّاسِ نُسكا أنصَحُهُم جَيبا، وَ أسلَمُهُم قَلبا لِجَميعِ المُسلِمينَ[1]

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: عابدترينِ مردم كسى است كه نسبت به همه مسلمانان يكرنگ تر و پاك دل تر باش

نصح ابتدایی بدون اینکه شخص مورد اشاره قرار بگیرد اما استفاده نمی شود نصیحت واجب باشد. (همچنین روایت ضعیف است بخاطر نوفلی)

عن الصادق عليه السلام: يَجِبُ لِلمؤمنِ علَى المؤمنِ النَّصيحَةُ لَهُ في المَشهَدِ و المَغيبِ .[2]

امام صادق عليه السلام: بر مؤمن واجب است كه در حضور و غياب مؤمن خيرخواه او باشد.

محل شاهد اسم استشاره نیست در این طایفه از این روایات.

برخی وجوب نصیحت را از این روایات بدست آورده اند چون در روایت کلمه یجب آمده است.

(وسائل الشیعه ابواب فعل معروف)

نوع فقها فرموده اند: از روایات وجوب نصیحت فهمیده نشده.

امام خمینی کلمه یجب رو لزوم معنا نکرده بلکه یثبت معنا کرده اند (حقوقی ثابت است بر مؤمن…). دلالت بر استحباب است.

صاحب مصباح الفقاهه از این روایات وجوب فهمیده نمی شود با اینکه روایات را معتبره می دانند، این روایات برگشتش به جنبه‌ی اخلاقی است.

اگر به اطلاق روایات، نصیحت واجب باشد، موجب عسر شدید و حرج است. در اسلام حکمی که حرج و عسر داشته باشد جعل نشده است.

اشکال

این نصح را قیدی بهش می زنیم مقید به مورد ابتلا باشد یا دایره اش را مؤمنان قرار بدهیم (مؤمنان نسبت مؤمنان) از عسر حرج فاصله پیدا کردیم.

جواب: ضرورت به عدم لزوم (عدم وجوب نصح) است. در فرض مورد ابتلا (فرضی که مؤمن نسبت به مؤمن هست) ضرورت بر عدم وجوب نصح در اینجا قائم است. (لسان کلام این است که منظور حقوق مستحبه است)

استفاده وجوب داشتن از این روایات اول کلام است.

۳.روایاتی هستند که در خصوص نصح مستشیر وارد شده اند و عده ای از محدثین ادعا دارند که ظهور در وجوب نصح دارند از آن روایات :

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام: مَنِ استَشارَ أخاهُ فَلَم يَنصَحْهُ مَحْضَ الرَّأيِ سَلَبَهُ اللّه ُ رَأيَهُ .[3]

امام صادق عليه السلام: هركه با برادر خود مشورت كند و او خالصانه راهنماييش نكند، خداوند عقل او را از وى بگيرد .

نظر آیت الله خویی: روایت مجهول است بخاطر حسین بن عمر حسین بن حاضم وضعیتش مجهول است.

روایت : عبدالله بن سلیمان نوفلی: عن رسول الله ( صلّى الله عليه وآله )، إنّه قال: من استشاره أخوه المؤمن، فلم يمحضه النصيحة، سلبه الله لبّه[4]

کسی که استشاره کند او را برادر مؤمنش و نصیحت محض را در حق او انجام ندهد خداوند (لُبّ) عقل او را ازش می گیرد.

مسلوب شدن عقل دلیل بر حرمت ترک نصیحت نیست بیشتر از استحباب از روایت فهمیده نمی شود.

صاحب مصباح الفقاهه: از این دو روایت بیشتر از استحباب فهمیده نمی شود.


[1] - الكافي : 2/163/2وسائل الشیعه ج16 ص340 باب21 ابواب فعل معروف.
[2] - الكافي : 2/208/2.
[3] -المحاسن : 2/438/2521 وسائل الشیعه ج12ص44 باب23 ح2.
[4] - مستدرك الوسائل/ المحدّث النوري /ج8 /ص346/ باب وجوب نصح المستشير/ح1.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo