درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

1402/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مستثنیات حرمت غیبت/استفتاء همراه با غیبت/

از موارد استثنا غیبت موردی است که شخص استفتا می کند از فقیه یا در شرایطی است که میخواهد نظر و رای معصوم را بداند و می خواهد عمل کند در مقام تعلم حکم است. و این مستلزم غیبت از شخص خاص است.

و عبارات فقها در اینجا مورد بررسی قرار بدیم تا کیفیت بحث روشن شود. این جهت واضح است که اگر استفتا گره نخورد به غیبت یعنی بدون غیبت استفتا کند در این مورد روشن است که غیبت جایز نیست.

مثلا اتفاقی بین پدر و پسری می افتد که نیاز به استفتا دارد، مورد بحث استفتا با غیبت شخص معین همراه باشد.

مرحوم سبزواری در کتاب خودشان کفایه می فرماید:[1]

قال المحقّق السبزواریّ(رحمه الله)ابتداءً:«… الاستفتاء، کما یقول للمفتی: ظلمنی أبی أو أخی فکیف طریقی فی الخلاص؟ و الأسلم هاهنا التعریض بأن یقول: ما قولک فی رجل ظلمه أبوه أو أخوه؟» و لکن قال(رحمه الله)بعد الاستدلال بخبرهن:«فی هذا الحکم إشکال إذا کان سبیل إلى التعریض و عدم التصریح»

حق ندارد از راهی بروی که غیبت بشود زمانی که می توان غیبت نکرد و استفتا کرد.

شهیدثانی در لزوم تعریض تصریح دارد باید بنحو تعریض حرف خودش را بزند نه اینکه به صراحت اسم شخص را بیاورد[2]

برای جواز غیبت در محل بحث وجوهی ذکر شده:

۱. طریقه استفتا در میان مومنین در طول قرون و اعسار مختلف و در شهر های گوناگون همینگونه بوده است. معمول بوده که مومنین اسم هم می بردن(مثلا برادرم در حقم اینگونه عمل کرده… استفتا)

شیخ جعفر در شرح بر قواعد[3] آن را ذکر کرده. یعنی یکی از دلایل جواز غیبت همین سیره متدینین و مؤمنين و متشرعین است.

مرحوم جواهر نیز در کتابش می فرماید: [4] چه بسا در استفتا غیبت می کردند.

به فرض قبول سیره را قبول کنیم، اشکالی این است که ممکن است موارد ضرورت بوده باشد که رسیدن به حق نیاز به صراحت داشته.

۲. استفتا در محل بحث داخل در تظلم است و می‌خواهد از خودش ظلم را دور کند. که در این مورد جایز است غیبت.

(مرحوم صاحب جواهر در کتابش[5] ، این را اختیار کرده است.

ممکنه مواردی باشد که در دفع ظلم نیست بخاطر علم و آگاهی باشد، تساوی نیست در استفتا و رفع ظلم.

۳. عمده دلیل ادله ای که دلالت بر جواز استفتا دارد ادله نقلی یا عقلی است.

تعلم احکام شرعی واجب است،این وجوب تعلم احکام شرع عقلا و نقلا است، (انسان های عاقل اموری برایشان واجب است جزو بهائم نیستن تا تکلیفی نداشته باشند. از عهده تکلیف چگونه بر بیاید، باید برود احکام را تعلم کند)

مساله تعلم احکام بسیار با اهمیت است اگر گره بخورد موردی به غیبت باز هم تعلم با اهمیت است.

ادله عقلیه و نقلیه تعلم احکام شرعی لازم است چه بسا معطل دلیل لفظی نیستیم چرا که عقل به آن حکم می کند و جزو ضروریات است.

اگر تَعَلُّم احکام حذف شود چیزی از دین باقی نمی ماند.

 


[1] - كفاية الأحكام، المحقق السبزواري، ج1، ص436.
[2] -کشف الریبه ص50.
[3] - شرح بر قواعد ج1 ص225.
[4] - مرحوم جواهر ج22 ص67.
[5] -جواهر الکلام ج22 ص67.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo