درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

1402/09/14

بسم الله الرحمن الرحیم

غیبت/حرمت استماع غیبت/ارزیابی ملازمه حرمت استماع و غیبت/روایات ...14 آذر 1402 (سه‌شنبه)

از روایاتی که به آن ممکن است استناد بشود یا استناد شده است برای اینکه استماع غیبت حرمتش ربطی به حرمت غیبت نداشته باشد، روایتی است که مرحوم نوری در کتاب المستدرک، نقل کرده است:

ومنها ما عن أبي عبد الله عليه السلام أنه قال : الغيبة كفرٌ والمستمعُ لها والراضي بها مشركٌ [1] بدعوى اطلاق المستمع للغيبة المحللة واختصاص الراضي بها بالغيبة المحرمة لقيام القرينة ، ولم تقم في المستمع ، إلا أن يقال : إن عطف الراضي بها على المستمع لها وحمل محمول(مشرک) واحد عليهما قرينة على وحدة المراد منها(راضی به غیبت، و مستمع غیبت یکی خواهد بود). والانصاف عدم اطلاق في الروايات فإنها بين مهملة ومنصرفة إلى المحرمة ، وأما النبوي المتقدم فقد عرفت أنه محتمل لمعان ، فعلى بعضها يدل على جواز الاستماع للغيبة المحللة ، وعلى بعضها يدل على عدم الجواز ، وعلى بعضها لا يدل على شئ منهما .

فإن قلنا : بأن المغتابين على صيغة الجمع وقلنا : بأن الظاهر منه عدم تنزيل المستمع منزلة غيره بل تنزيل استماعه منزلة تكلمه كما لا يبعد ، أو قلنا : بأنه على صيغة التثنية لكن جعل السامع عدلا للمغتاب ، . والعدلية باعتبار أن استماعه بمنزلة تكلمه أو___

مستفاد از این سخن به نحوی که نتیجه اش این باشد که استماع غیبت حرمت استقلالی دارد. استدلال: به شخصی که شنونده غیبت باشد اطلاق (والمستمع لها) صحیح است ولو اینکه غیبتی که شخص انجام داده، غیبت حلال بوده باشد. در این صورت نیز به این شخص مستمع غیبت اطلاق می شود.

اشکال: شما به عبارت روایت نگاه کنید. در عمل شخصی که غیبت می کند کافر می شود. مستمع غیبت و راضی به غیبت مشرک است. این مشرک در مورد کسی که راضی به غیبت است، راضی به کدام غیبت مشرک است؟ راضی به غیبت حلال مشرک نیست. راضی به غیبت حرام مشرک است.

جواب: ما در ارتباط با رضایت به غیبت، رضایت به غیبت محرمه معنا می کنیم. این بخاطر وجود قرینه است. الا اینکه شاید اشکال شود: در عبارتی که از امام نقل شده این است که راضی به غیبت عطف به مستمع به غیبت شده و محمول که همان مشرک باشد واحد است. و این قرینه بر این است که مراد از راضی به غیبت و مراد از مستمع غیبت یکی خواهد بود.

اما انچه به عنوان انصاف در محل بحث گفته شده است این است که از این روایتی که خواندیم استفاده نمی شود که مستمع غیبت کار حرامی انجام داده باشد حتی در فرضی که غیبت کردن جایز باشد. چون وقتی انسان تامل می کند در کلامی که از امام نقل شده، امر دایر است بین این که این یا جمله والمستع لها مهمل باشد، یا اینکه ادعای انصراف در موردش بشود. ادعا بشود و المتسمع لها انصراف دارد به غیبت محرمه و احتمال هم دارد اطلاق داشته باشد. امر دایر بین سه مورد شد: اهمال انصراف به غیبت محرمه اطلاق

این ها در حد احتمال است. آن چیزی را می پذیریم که احتمالش تقویت شده باشد. یعنی به حد ظهور برسد.

در اصول گفتیم این اطلاق باید احراز شود. تا نتیجه اش مطلق بودن کلام شود.

یک راه احرازش این است که قاعده این است که متکلم در مقام بیان باشد. غالبا متکلم در مقام بیان است. اما از این حیث و این جهت بخواهید تمسک به اطلاق کنید از این جهت هم در مقام بیان است؟ این باید به دست بیاید. بنابراین از این روایت هم استفاده نشد که استماع غیبت به طور مطلق حرام باشد.

بعد ایشان اشاره دارند به آن روایتی که مفصل حرفش را زدیم. السامع للغیبه احد المغتابین.

اگر کلامی یا جمله ای یا لفظی برایش یک معنایی ذکر شد، اگر در حد نص بود که تبعیت می شود. اگر در حد ظهور بود، اخذ به ظهور می شود. لذا در ارتباط با آن نبوی هم با توجه به تعدد احتمالات نتوانستیم به نتیجه قطعی برسیم.

 


[1] - المستدرك - كتاب الحج - الباب136 - من أبواب أحكام العشرة.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo