درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی
98/09/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ بررسی عینی و کفایی بودن وجوب / رد صاحب جواهر بر وجوب عینی
رد وجوب عینی
متن جواهر: بل يمكن دعوى عدم تعقل إرادة الحمل على المعروف باليد مثلا من الجميع، كما أنه يمكن القطع بكون المراد من هذه العمومات مثل ما ورد منها في تغسيل الميّت و دفنه و نحوهما مما هو متعلق بالجميع على معنى الاجتزاء به من أي شخص منهم و العقاب على الجميع مع الترك أصلا، لا أن المراد فعله من كل واحد الذي لا يمكن تصوره باعتبار معلومية عدم إرادة التكرار كمعلومية عدم إمكان الاشتراك، كما هو واضح،
بلکه ممکن است ادعا شود به این که: معقول نیست که شارع اراده کرده باشد وادار کردن به معروف را به وسیلهی ید از همه مکلفین کما این که ممکن است یقین به این که میباشد مراد از این عمومات مثل عموماتی که وارد شده در تغسیل و دفن میت و مانند این از عموماتی که متعلق به جمیع هستند به این معنا باشد که اکتفا میشود به آن از هر شخص از مکلفین و اگر کلاً ترک شد همه عقاب میشوند، نه این که مراد انجام واجب باشد از هر شخص آن؛ زیرا روشن است اراده تکرار مراد نیست همانند جاهایی که اشتراک در آن ممکن نیست همچنان که آن واضح است.
پس میفهمیم وجوب کفایی، یک نحو و کیفیت خاصی از وجوب است. غرض شارع که دستور داد از منکر نهی کنیم، غرض خدا این است که این معروف در خارج ترک نشود و آن منکر در خارج محقق نشود. و این نقطه تمایز وجوب کفایی و وجوب عینی است؛ بنابراین از ادله، وجوب عینی استفاده نمیشود.
متن جواهر: هذا كله مضافا إلى الاستدلال عليه أيضا بظاهر قوله تعالى ﴿وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ﴾ إلى آخره المراد منه التبعيض، خصوصا بعد استدلال الصادق عليه السلام، قال مسعدة بن صدقة «سئل أبو عبد اللّه عليه السلام عن الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر أ واجب هو على الأمة جميعا؟ فقال: لا، فقيل و لم؟ قال إنما هو على القوي المطاع العالم بالمعروف من المنكر لا على الضعفة الذين لا يهتدون سبيلا- إلى أن قال- و الدليل على ذلك كتاب اللّه عز و جل ﴿وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ﴾ إلى آخرها، فهذا خاص غير عام، كما قال اللّه عز و جل ﴿وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ﴾ و لم يقل على أمة موسى و لا على كل قوم، و هم يومئذ أمم مختلفة، و الأمة واحد فصاعدا كما قال اللّه عز و جل ﴿إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلّهِ﴾ يقول مطيعا للّه عز و جل، و ليس على من يعلم ذلك في هذه الهدنة من حرج إذا كان لا قوة له و لا عدد و لا طاعة»
و قال مسعدة «سمعت أبا عبد اللّه عليه السلام يقول: و سئل عن الحديث الذي جاء عن النبي صلى اللّه عليه و آله أن أفضل الجهاد كلمة عدل عند إمام جائر ما معناه؟
قال: هذا على أن يأمره بعد معرفته، و هو مع ذلك يقبل منه، و إلا فلا».
مرحوم جواهر بعد به سراغ آیات وجوب امر به معروف میرود ﴿وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ﴾ «مِن» در این جا تبعیضیه است؛ باید باشند از میان شما امتی (همه نمیخواهید باشید) که مردم را به خیر دعوت کند. از کلمه «مِن» خیلی روشن میفهمیم که خداوند این کار را از تک تک مکلفین نخواسته و به نحوی که همه مشارکت داشته باشند، مطلوب شارع نیست و کلمه «امة» چه بسا به یک فرد هم صدق کند و در قرآن شاهد این هستیم که امت به یک نفر گفته میشود. مانند آیه 120 سوره نحل که میفرماید: «ابراهیم خودش یک ملت بود» و ما در روایت داریم که عالم مؤمن، امت است و تعبیر به امت شده؛ پس مراد اینست که فعل توسط مؤمنین انجام شود ولی منتهی بعضی از مؤمنین.
شاید عمده دلیل کسانی که میگویند وجوب امر به معروف و نهی از منکر به نحو وجوب کفایی است، روایت مسعده بن صدقه باشد که گفت از امام صادق (ع) سؤال شد که آیا امر به معروف و نهی از منکر هر یک از این دو واجب است بر امت جمیعاً؟ (که نتیجهاش وجوب عینی شود) حضرت فرمودند: نه این چنین نیست. امر به معروف و نهی از منکر وجوبش بر کسی است که قوی باشد و اگر قوی بود به طور طبیعی مطاع (یعنی وقتی حرفی زد دیگران گوش کنند) است و اطاعت هم میشود و باید آگاه به معروف از منکر باشد (شرط اساسی همین است که بشناسد) واجب است بر قوی و نه بر ضعفایی که راه را پیدا نکردند و هدایت بر مسیر نشدند.
نکته: در استناد روایات به آیات فوایدی است و باعث میشود معنای آیه را درست فهمید. در این جا حضرت به آیه شریفه استشهاد کرد که باید از میان شما باشد و برخی به همین جهت «مِن» را تبعیضیه میدانند.
این کلام خدا خاص است و عمومیت نسبت به تک تک افراد ندارد. همان طور که خدا فرمود از قوم موسی و نفرمود بر امت موسی و خدا نگفت بر هر قومی و در حال که آنها در آن روز امتهای مختلف بودند. بعد برای شما سؤال پیش میآید معنای امت چیست؟ امت به یکی و بیشتر از یکی است. (امام در مورد آقای بهشتی فرمودند: بهشتی یک امت است) شاهد بر امت بر یکی اینست که خدا در مورد ابراهیم میفرماید: ابراهیم خودش به تنهایی امت قانت و نیایشگری برای خدا بود.
هدنه؛ به معنای آتش بس و حد وسط جنگ و صلح. در زمان هدنه که قوتی نیست، عددی هم مسلمانان ندارند، اطاعتی هم در این جا نیست. از شروط امر به معروف و نهی از منکر قوت داشتن و اعوان داشتن و اطاعت کردن است.
مسعده گفت: سؤال پیش آمد. شما امر به معروف و نهی از منکر را محدود کردید و چه میفرمایید در مورد حدیث (حدیث و روایت عبارت اخرای هم هستند اما برخی میگویند روایت سخن امام تا امام قبل است تا برسد به پیامبر ولی حدیث به معنای چیز جدید است) پیامبر که فرمود: بالاترین جهاد سخن عدل در مقابل ستمگران است، معنای این سخن چیست؟ (بر اساس این حدیث میخواست بگوید هر طور شده باید تک تک انجام دهند) حضرت فرمودند: (اولین شرط از شروط امر به معروف و نهی از منکر را حضرت در این جا ذکر میکنند) ایشان امر کند سلطان جائر را بعد از این که خود معروف را بشناسد، علاوه بر این که معروف را میشناسد جائر هم از او قبول کند و إلّا فلا.
متن جواهر: و لكن يمكن كون المراد من الخبر المفسر للآية الإمام العادل، بل كاد يكون صريح قوله عليه السلام «و الأمة واحد» إلى آخره،
صاحب جواهر احتمال میدهد در روایت مسعد، مراد از خبر، امام عادل باشد و منظور امام معصوم باشد نه هر فردی بلکه فراتر از آن، قول امة واحد است کجا به یک نفر امت میگویند و آن امام معصوم است و این آیه تأیید این امر است.
بلکه میخواهد یک معنای دیگری برای آیه ذکر کند.