درس خارج اصول استاد سید مهدی نقیبی

1402/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمه واجب/شرط متأخر/بررسی امکان شرط متأخر

اشکال در محل بحث به طور خلاصه بخواهیم عرض کنیم در ارتباط با شرط متاخر، در جایی که شرط متاخر شرط مامور به شمرده شد، مثل غسل مستحاضه در شبی که روزش صوم داشته این صوم اگر بخواد قبل از غسل صحیح باشد معناش تقدم معلول بر علت است، و اگر بگویم که بعد از غسل صوم انقلاب به صحت پیدا می کند یعنی تا قبل غسل صحیح نبود بعد غسل صحیح شد فعلی که واقع شد بر وصف غیر صحت منقلب بشود به اینکه صحیح بگردد هر دو این مطلب غلط است. تقدم معلول بر علت محال است و واضح است و انقلاب هم حرف صحیحی نیست فعل واقع شده بخواهد منقلب شود به وصف دیگری.

بعد از آنکه مرحوم آخوند خراسانی اشکال را توسعه داد اشکال اختصاص به شرط متاخر ندارد بلکه شرط متقدم را نیز شامل می شود.

تاثیر معدوم در موجود مستحیل است و این اتفاق در هر دو شرط متاخر و متقدم وجود دارد. فقط شرط مقارن این اشکال را ندارد.

جواب آخوند بر اشکال

شرط می خواهد شرط تکلیف(حکم) باشد [شرط وضع، شرط تکلیف، شرط مأمور به] حکم کردن، فعل اختیاری مولی است و جناب مولی در زمان امر به چیزی، جوانب آن را در نظر میگیرد. آن چه را به عنوان شرط متاخر به لحاظ وجود خارجی است حین الامر لحاظ می کند. یا علم به شرط متاخر دخالت دارد در حکم.

اگر صحبت از لحاظ شد، آمر لحاظ می کند آنچه شرط تکلیف است مقارن با تکلیفش. این لحاظ، مقترن به تکلیف است، نه اینکه متاخر باشد به وجود خارجی اش از جهت تقدم و تاخر زمانی متاخر است اما لحاظ کردنش خرجی ندارد. ملحوظ واقع شدنش در هنگام تکلیف تحقق پیدا می کند.

مثال: صل اذا زالت الشمس، زوال شمس ظهر است و هنوز که ظهر نشده، تکلیف صادر شده و زوال شمس لحاظ شد.

در شرط متقدم هم آنچه که هست لحاظ می شود و ملحوظ واقع شدنش مقارن با تکلیف است.

شرط مقارن لحاظ کردن امر متاخر یا امر متقدم است. برگشتشان به شرط مقارن است (آخوند شرط متاخر و شرط متقدم را برگشت می دهد به شرط مقارن)

متن عبارت آخوند آورده شود

مثال: لزوم تهیه مقدمات اطعام آنجا که اطعام و پذیرایی در روز پنجشنبه مد نظر است و مقدماتش قبل روز پنجشنبه انجام می شود و شرط اطعام آمدن حاجی است از سفر در روز پنجشنبه.

تهیه مقدمات پذیرایی تا مجلسی فراهم شود شرط آمدن حاج از سفر نیست بلکه علم به آمدن حاج شرط است و این علم الان موجود است (شرط مقارن است).

مرحوم نائینی: کلام نائینی به عنوان اشکال بر کفایه

و قد استشکل المحقق النائینی[1]

توضیح

مستلزم مقدمه ای است حکم گاهی مجعول بر نحو قضیه خارجیه مثل قول مولی: اکرم هولاء. در اینجا انفکاکی نیست بین جعل حکم و فعلیت حکم.

فرمایش کفایه در این وقت صحیح است حکم از سنخ قضایای خارجیه است.

و گاهی حکم به نحو قضیه حقیقیه است مثل: و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا

هنگامی که جعل حکم کرد این انشاء حکم فعلیت ندارد (مستطیع در خارج باشد) در فرضی که مستطیع وجود ندارد حکم محرک نیست تا انسان وادار شود حج بجا آورد. فعلیت حکم به فعلیت موضوع است (علت به معلول، موضوع جنبه علت دارد برای حکم) بنابراین بین انشا حکم و فعلیت حکم فاصله می توان تصور کرد مثلا احدی مستطیع نباشد. اشکال ارتباط به قسم دوم محل بحث دارد زمانی حکم انشا می شود اما حکم فعلی نیست. آیا این تکلیف می تواند محرک عبد باشد با اینکه شرط تکلیف استطاعت وجود ندارد این شرط متاخر به نسبت به وجوب امر معقولی نیست (اشکال نائینی).

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo