درس خارج اصول استاد سید مهدی نقیبی

1402/08/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمه واجب/تقسیم واجب به مطلق و مشروط/اشکال آخوند مبنی بر ممنوعیت انفکاک بین انشا و منشا

 

خدشه ای که به کلام صاحب کفایه وارد است:

اولا قیاس کرد انشا تقدیری را به اخبار علی تقدیر، این سخن و مقایسه وجهی برای آن نیست. چون مثل طلوع شمس علت واقعی برای وجود نهار مخبر خبر می دهد به اینکه آنگاه که نهار معلول شمس است می گوید اذا طلعت الشمس فالنهار موجود خبر از وجود نهار از حصول علت شمس.

اما در محل بحث ما مشهور اصولیین میگویند: انشا معنایش ایجاد است و معنا ندارد که مولی ایجاد کند شی را اما وجود نباشد و فاصله بیفتد.

اگر انشا علی تقدیر باشد بخواد منشا در زمان انشا پیدا شود این تخلف انشا از منشا است چون انشا علی تقدیر و مقید است بخواهد منشا باشد و انشا هم باشد.

اشکالی که بعض ذکر کرده اند: این تخلف انشا از منشا اتفاق می افتد چون انشا علی تقدیر بود ولکن این مصحح برای جواز انشا فعلی نیست (انشا فعلی و منشا در آینده باشد).

جواب از اشکال

منظور کفایه این نیست که بگوید وجه صحت ذکر کند برای مطلب بلکه اشکال ذکر کرد.

سزاوار است اینگونه گفته شود مولی گفت وجوب اکرام عند مجی زید پس این وجوب علی تقدیر تحقق پیدا می کند و هیچ تخلفی در بین نیست. (وجوب علی تقدیر تحقق یافت) انشا امری اعتباری است و اینکه چگونه امر اعتباری مورد لحاظ آمر قرار بگیرد دست خود آمر است.

نتیجه

حکم فعلی نیست بر تقدیر است، آنچه مجعول است وجوب انشائی است (انشا وجوب کرد) این انشا وجوب از منشا تخلف نکرد. ولکن این حرف بنابراین حرف است که صیغه امر معناش یک طلب انشائی باشد (انشا طلب) اگر به معنای انشا طلب گرفتیم منشا در خارج متحقق است.

فرمایش شیخ انصاری

اشکال شیخ به لحاظ مقام ثبوت و واقع ذکر کرده قید باید به ماده برگردد منظور بوده.

مطارح [1] الانظار:[2]

و قد استشکل الشیخ فی مقام اللب و الثبوت علی رجوع القید الی الهیئه بأن المولی اذا توجه الی زید فإما ان یکون مطلوب له ام لا، اما الثانی فیکون خارجا عن محل البحث کما هو واضح و اما علی الاول فقد یکون مطلوبا علی جمیع حالاته ، فلیس هنا واجب مشروط کان الانشا فیه فعلیا و الطلب و الوجوب استقبالیا بل المراد به ما یکون وجوبه فعلیا و هذا معنا رجوع القید الی الماده دون الهیئه.

اشکالی که شیخ انصاری دارد به لحاظ مقام واقع بر اینکه قید به هیئت برگردد. اشکال این است: رجوع قید به لحاظ مقام واقع به هیئت دچار این اشکال است: مولا زمانی که توجه کرد به اکرام زید یا اینکه این اکرام زید مطلوب مولاست یا نیست. اگر اکرام زید مطلوب نیست خارج از محل بحث است و این مطلب روشن است. آنگاه که اکرام زید مطلوب برای مولاست، صور مسئله: گاهی اکرام زید مطلبوست به تمام حالاتی که برای زید متصور است. حالاتش: خواه عادل باشد یا فاسد، خواه عالم باشد یا جاهل، خواه عرب باشد یا عجم. این آن چیزی است که از آن تعبیر دارند به مطلق. و گاهی اکرام زید مطلوبست به بعضی تقادیر. مثل اینکه می گوید اکرام زید مطلوبست اذا کان عالما. آنگاه اکرام زید مطلوب است که عالم باشد. این آن چیزی است که اصولیین آن را واجب مقید نامگذاری کرده اند و مسمای به واجب مقید است. و در این قسم که یک امری قید شده برای واجب ما، گاهی قید امر اختیاری است و گاهی غیر اختیاری. در فرض اختیاری، گاهی تحصیل آن واجب است و گاهی واجب نیست. و علی کل حال مندرج است جمیع صور در عنوان مطلوب است.

نتیجه: اینگونه نیست که واجب در اینجا مشروط باشد به اینکه انشائش فعلی و طلب و وجوبش استقبالی. بلکه مراد به این مشروط «مایکون وجوبه فعلیا» نتیجه قید به ماده ارتباط دارد نه به هیات(وجوب)


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo